هفته نامه تماشاگر در گفت و گویی باورنکردنی ، یکی از خواندنی ترین مصاحبه های چند وقت اخیر ورزش کشور را با بهرام قدیمی انجام داده است که شاید ارزش چندبار خواندن هم داشته باشد!

بهرام قدیمی؛ کارمند سابق وزارت بازرگانی، مسئول سابق نمایشگاههای تولیدات غذایی وزارت بازرگانی، مدیرکل سابق تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی، رئیس فعلی فدراسیون جهانی ورزشهای بین دانشگاهی، برادرزن و پسرعمه سعید فائقی، عضو هیات رئیسه فدراسیون هاکی و استاد جامعه شناسی ورزشی دانشگاه. بهرام قدیمی را بسیاری از اهالی رسانه و مخاطبان ورزش بهواسطه ادبیات خاصش میشناسند. ادبیاتی که اغلب باعث انتقاد شده و گاهی مورد تمجید قرار گرفته است. گفت وگوی این شماره تماشاگر با قدیمی، از همین جا شروع شد. هواداران ورزش از این گفتمان به عنوان نماد رابطه محوری در ورزش به جای ضابطه می گویند. اعتقادی که خود قدیمی آن را قبول ندارد و سبک رفتاری خود را ظهور یک لایف استایل جدید توصیف میکند.

قبول دارید که بهرام قدیمی هر کاری کند روی بورس است؟
خُب بله دیگر. کار که می کنیم اینطور می شود. کسی که کار می کند حسابی روی بورس قرار می گیرد. همانطور که گفتید هم ما بالاخره در فدراسیون جهانی کار می کنیم و مسابقه برگزار می کنیم. این مسابقات نشان دهنده تجلیات فرهنگی است. هلند و صربستان مسئولین شان می آیند عکس یادگاری می گیرند. زبان ورزش همین است. یگانگی اجتماعی، بردباری و تحمل. همه کنار هم زندگی می کنند. ما قشر فرهیخته و تحصیلکرده داریم. بهترین ها را داریم. با زبان ورزش علیرغم تعاملات فرهنگی می توانیم تعاملات علمی هم داشته باشیم. مثلا همین رشته جامعه شناسی ورزشی را من آوردم ایران. نایب رئیس بلژیکی من می گفت فلانی ما رشته روانشناسی ورزش را راه انداختیم. بیا یک نگاهی به سرفصلها بکن شاید خواستی در ایران فعالیت کنی. اینها را ورزش باعث شده.
اما درباره مسابقات ورزشهای بین دانشگاهی حرف و حدیث زیاد هست. واقعا ارزشگذاری فنی این بازیها به اندازه یک مسابقه حرفهای هست؟
الان همه فدراسیونها بازی جوانمردانه دارند. اما ما برد و باخت داریم. ما برلوسکنی نداریم، ما آبراموویچ نداریم. مافیا نداریم. اینطور داوریها نداریم که بالاخره می دانید. سرمایه های ما اجتماعی است نه اقتصادی. ورزش عامل اشتغال زایی است. شما نگاه کنید جام جهانی2002 کره، رئیس جمهور آنها دو کلمه گفت؛ گفت فرهنگ غنی و اقتصاد پویا. با همین دو کلمه، همه کشور بسیج شدند تا بهترین باشند. این تکنولوژی ها زمان و مکان را از بین برده. اتوبان ساختند. بزرگراه ساختند. پاساژ ساختند. عین سال74 که ما آزادی را ساختیم. فرهنگ عامه ایجاد کردند. میگه من آپارتاید را میبخشم اما فراموش نمیکنم. نلسون ماندلا با همین حرف آمد میزبان فوتبال شد. ماندلا خودش یک نوع آثار است. شما قبل از مصاحبه از آقای فائقی گفتید. ببینید حمید سوریان طلا می گیرد و پرچم ایران برافراشته می شود. ما در سیدنی سه طلا گرفتیم و مدال دهنده هم خودمان بودیم. اما الان ioc ما را قبول ندارد. در همین مسابقات قبل که بیشتر هم طلا گرفتیم علی آبادی شمال بود. یعنی همبستگی و تعامل اجتماعی نداشتیم. در کل اینکه ورزش کارکرد مثبت و منفی دارد.
آقای قدیمی؛ قبل از طرح تئوریهای تان اجازه بدهید جزء به جزء وارد موضوعات بشویم. ما سوال زیاد داریم.
قبول، ولی ببینید می گفتند قدیمی رسانه ای است. همه فکر می کردند من مطبوعاتی هستم. اینطور نیست. خود شما سه بار زنگ زدید تا من آمدم اینجا. کارهای ما طوری بود که به همه نان می داد. یعنی کار ما قوی بود. من از سال87 که از تربیت بدنی دانشگاه آزاد خارج شدم تا همین 10روز پیش حکمم هنوز خورده بود به عنوان رئیس پژوهشکده تربیت بدنی دانشگاه آزاد. الان که سی دی مصاحبه های خودم را از صداوسیما می گیرم و می بینم می فهمم از اون زمان بیشتر مصاحبه کردم. اما من کی هستم؟ من بعد از 107سال روانشناسی ورزش را به ایران آوردم. بعد از 67سال جامعه شناسی ورزش و بعد از 7سال هم مهندسی ورزش را قاچاقی آوردم به ایران.
یعنی می فرمایید یک رشته تحصیلی را قاچاقی آوردید ایران؟
بله، یک همایشی در صداوسیما برگزار کردیم. یک خانم دکتری از آلمان آمد سخنرانی کرد درباره مهندسی ورزش. احساس کردم آقای جاسبی خیلی از این رشته خوشش آمد. همانجا  دیدم خیلی ذوق کرده بود. بعد رفتیم با آقای هاشمی طبا اساس رشته را در برنامه ریزی دانشگاه آزاد توضیح دادیم. ماشالا 30نفر در جلسه بودند که همه می گفتند آفرین، آفرین. بعد گفتند بروید پیش دکتر گلپایگانی. دکتر گفت قدیمی کار خودش را می کند چه موافقت کنیم چه نکنیم. چند روز بعد دیدم یک جلد دفترچه کنکور چاپشده آوردند که تاییدیه بگیرند. اسم این رشته هم آنجا نبود. رفتم چاپخونه. گفتم امکان دارد یک رشته به دفترچه اضافه کنید؟ گفتند آره. منم دادم زیر دفترچه اسم این رشته را اضافه کردند. بعد که چاپ شد همه باور نمیکردند که من این کار را کردم. 200تا دانشجو هم زدیم جذب می کنیم. همون موقع می توانستم جامعه شناسی ورزشی را هم بیاورم. بعد گفتم بگذار این یکی را قانونی پیش ببرم. باور نمی کنید اما تا همین ماه پیش حتی در جلسه شورا مطرح هم نشده بود.
خُب بگذارید از اول صحبت کنیم. شما به خاطر آقای فائقی وارد ورزش شدید؟ نسبت فامیلی دارید؟
آقای فائقی شوهرخواهر و پسرعمه من هستند. من فوق لیسانس جامعه شناسی دانشگاه آزاد بودم و کارمند وزارت بازرگانی. یک بار یادم است دهمین سالگرد تاسیس دانشگاه آزاد بود که اینها یک همایش بزرگی گرفته بودند. بعد موقع خروج، اجازه ترخیص اجناس را نمی دادند و می گفتند باید پول بدهید.دکتر جاسبی هم ناراحت بود. من رفتم گفتم نه بابا، نیاز نیست، بگذارید ببرند. آقای جاسبی خیلی خوشحال شد. گفت ببینید یک فارغ التحصیل دانشگاه آزاد کار ما را راه انداخت.  آقای جاسبی به من گفت بیا دفترم با هم صحبت کنیم. بعد هم شدم مسئول تربیت بدنی.
یعنی توصیه تلفنی از طرف آقای فائقی نشده بود به جاسبی؟
خودش یادش نمی آد اما خیلی جالب بود کار آقای فائقی. همینطوری که راه می رفت کار هم می کرد. یک وقتی داشت همینطوری قدم می زد برگشت گفت این بهرام رو خوب بذارید مسئول نمایشگاه ها. اینطور شد که من شدم مسئول نمایشگاه ها و بعد هم آن اتفاق افتاد!

خُب، شما رفتید دانشگاه آزاد. بعد؟
گفتند یک اتاق است که من خودمم ندیدم. زیرپله بود. یک متر در دو متر. درِ اتاق من و توالت کنار هم بود. تلفن هم نداشت، پرسنل هم نداشت. من رفتم و شدم مسئول تربیت بدنی دانشگاه آزاد.
درستان را هم همانجا ادامه دادید البته.
من لیسانس خدمات اجتماعی دارم از دانشگاه علامه طباطبایی. لیسانس بانکداری هم دارم. فوق لیسانس جامعه شناسی دارم از دانشگاه آزاد. نه ببخشید اشتباه گفتم. من فوق لیسانس علوم اجتماعی دارم از دانشگاه آزاد. دکترای جامعه شناسی ورزشی هم دارم. این را نه بابا قبلاً گرفتم. من سال73 یا سال77 بود که دکترا گرفتم. الان هم دانشنامه رو آماده می کنم. یعنی مطالبش آماده شده و به زودی تکمیل می شود.
خودتان تکمیل می کنید دیگر؟ یا اطرافیان؟
نه. اتفاقا من چون درگیر کار اجرایی بودم فرصت جمع آوری نداشتم اما جالب است که من رئیس پژوهشکده دانشگاه بودم. یک مجله علمی داشتیم که راحت می توانستم با چاپ مطالب خودم، دانشنامه رو نهایی کنم اما نکردم. حتی گفتم همه دشمنان و مخالفانم باید مقاله هایشان چاپ شود. دکتر آذربایجانی که الان یک ماه است جای من آمده پژوهشکده، خودش مطالب من را جمع آوری کرده. زنگ زد گفت بابا تو دیگر نیاز نیست کاری کنی، ماشالا اینقدر مطلب داری که خود ما کارهای دانشنامه ات را انجام می دهیم.
آقای قدیمی؛ چندبار از طرف برخی رسانه ها شما به عنوان آلترناتیو مدیریت ورزش معرفی شدید. یکبار برای وزنه برداری، یکبار معاون سازمان تربیت بدنی و یک بار هم البته فوتبال! واقعاً تئوری ما برای اداره کلان ورزش چیست؟
اگر نگاه کنید ورزش دنیا تخصصی شده است. کشتی با فوتبال جدا شده است همانطور که خودت گفتی. بروکراسی شده همه جا. دهات ما کرنر و آفساید دارد بعد لندن هم همین کلمات را دارد. ملوان رو میبینیم، بارسلون هم میبینیم. یعنی یک پدیده جهانی مشترک هست. موج مکزیکی همه جای دنیا هست. تشویق فوتبال و دوومیدانی فرق دارد. احساس مشترک اما هست. ورزش یک عامل تخصصی شده است و سازمان یافته. ببینید بوی عرق را حس نمی کند کسی که می رود دنبال تنیس اما یک کشتی گیر بوی عرق می دهد. یعنی لایف استایل شده ورزش. ورزش یک قواعد مشخص دارد. فقط فوتبال است که پابرهنه ها هم می توانند بازی کنند چون با دو تا آجر هم می شود دروازه ساخت.
با این تفاسیر، نگاه شما به مدیریت کلان ورزش چه بود؟
الان بن جانسون بیاد دوومیدانی باید رکورد بشکند تا تماشاگر بیاید استادیوم. فایده و سود دارد ورزش، همهش که بحث سلامتی نیست. در ورزش ما بنهمامها را میبینیم. سپبلاترها را میبینیم. اعمال و آیین مشخصی دارد ورزش که باید به آنها توجه کنیم.
یعنی معتقدید باید بر اساس آیین ورزش جلو برویم؟ اگر درست متوجه شده باشم ایده شما همین است؟
همهچیز هست. ورزش اما اعمال مدیریتی بقیه سازمانها را ندارد. یکی را می گذارید مدیر پالایشگاه بهش اختیار میدهید. کفاشیان میشود عالی. مصطفوی و هدایتی با هم پرسپولیس را اداره میکردند. مصطفوی مدیر دولتی بود و هدایتی مدیر خصوصی اما چکها را مصطفوی امضا می کرد. لیدرها هم با هدایتی بودند. یعنی میخوام اینطور توضیح بدهم که ورزش با وزارت تعاون و کشاورزی فرق دارد. مشکل ورزش ما این است که همه می آیند داخلش. عباسی در تعاون خوب بود اما اومد ورزش. مدیریت کیفیت جامع باید پاسخ مشتری را بشناسد و جواب بدهد. الان بارسلون با همه فرق دارد. تقویمش هم پر است و مدیرعامل هم صحبت اضافه ای نمی کند. الان دنیزلی آمد ایران که قرار بود تازه با همسرش زندگی شروع کند. مجری تلویزیون شده بود بعد آمد پول گرفت و رفت. خُب کریم باقری اگر مربی پرسپولیس می شد که بهتر بود. رویانیان آمده پرسپولیس حالاکه کار یاد می گیرد عین پلیس بیرونش میکنند. شایسته سالاری نیست. فائقی و هاشمی طبا و مهرعلیزاده اینا رفتن کنار. چرا از اینها استفاده نشد؟ ورزش تابع سلیقه هاست. دنیا همینطور است البته. باید پول داشته باشی تا موفق بشوی.
دنیا؟ شما که معتقد بودید دنیا وضعیت مشخصی دارد.
آبراموویچ میآد چلسی را می خرد. پول که قالب می شود باید تیم اول باشد. تماشاگرها هم بلیت می خرند و بازی را از قبل رزرو می کنند. بازیکن می خرد و می فروشد. یعنی یک فعالیت اقتصادی می شود. می گه من برد می خوام. مربی اش را هم گذاشت کنار. اونجا اما هدایت شده و با برنامه پیش می روند. عشق اول فوتبال است اما اخلاق هم خوب هست. مال ما اما نه. از یک فرهنگ دیگر می آید به فرهنگ دیگر بعد بنز می خرد و می رود فرشته دور می زند.
به طور مشخص نظر شما درباره ورزش و تاثیرگذاری اش چیست؟
ورزش عامل همبستگی و یگانگی و اتاق فکر است. ورزش مافوق پدیده فراملی است.
آقای قدیمی؛ سردر اتاق شما نوشته شده بود که لطفا بیش از دو دقیقه مزاحم نشوید؟ وقت برای شما مهم بود که حوصله مراجعه کننده را نداشتید؟
ببینید من از اتاق یک در دو رسیدم به اینجا. یعنی کار من زیاد بود. همین علیرضا سهرابیان که بعد از من شد مدیر تربیت بدنی آمد گفت فلانی کار می خواهم و اینطور چیزها. چند جا معرفی کردم نشد گفتم بیا المپیاد را برگزار کن. غلامحسین شعبانی، سجادی ورزشهای زورخانه ای، مرحوم گهرخانی، خانم نظرعلی و خانم قاسمی و خانم هاشمی همراه من بودند. جلسه می گذاشتیم توی حیاط. چون جا نداشتیم. یکی اگر توی اتاق من مینشست بعد کسی در را باز میکرد میخوردیم به دیوار. اولین المپیاد را که برگزار کردیم یواش یواش شد کاربلد سهرابیان. گفتیم مناطق رو چیکار کنیم بیان ورزش. 10تا منطقه تقسیم کردیم و مسئول تربیت بدنی گذاشتیم. ما خیلی متحول کردیم این تربیت بدنی آزاد رو.
یکی از نقدهایی که به شما می شود، استفاده تبلیغاتی از قهرمانان ورزشی بود؛ مثلا علی دایی و رضازاده.
همین صمد نیکخواه بهرامی که می گویید(!) خودش یک میلیارد پول ماهان را گرفت گذاشت کنار با ما راهی مسابقات شد. می گفت از بازی کردن با دانشجوها لذت می برد. یعنی اینها بازی واقعی را پیش ما دارند انجام می دهند. همین علی دایی. گفت مسابقات تان کجاست گفتم صربستان. می گفت اگر زودتر گفته بودی اردوی راه آهن را جای مالزی می انداختم صربستان. بازی کردن با دانشجوها را دوست دارند خُب.
حضور اینها باعث اجحاف نمی شود؟
بله می شود. 140دانشگاه در این مسابقات شرکت می کنند که همه دانشجو هستند. یک مسابقه فیزو بود که دکتر حمیدی برگزار می کرد. خُب، آنها تیمهای ملی کشورها را می بردند مسابقات که خیلی های شان دانشجو نبودند. مثلا ما مسابقات مان کمیته انضباطی ندارد. چرا؟ چون همه به هم اعتماد داریم. بعد آمدند یک نامه زدند که مسابقات قدیمی این ها را نروید. دانشگاه پزشکی شهید بهشتی آمدند مسابقات ما همه هم دانشجو بودند، نامه توبیخی زدند برایشان.
مشکل کجاست؟
مشکل منم. یعنی قدیمی اگر برود کنار رئیس بعد فدراسیون را با لیموزین از فرودگاه می آورند هتل. می گن چرا قدیمی رئیس شد. ما خوب کار می کنیم. سال آینده بارسلون مسابقه داریم. بعد بلژیک، بعد لهستان. با اتحادیه اروپا مذاکره داشتیم و رفتیم زیر نظر آنها.
اتحادیه اروپا؟
بله. جلسات مان تقریبا نهایی شده. قرار است همه هزینه های ما را اتحادیه اروپا بدهد. ما قبلا زیر نظر کمیته بین المللی المپیک رفتیم. گفتند رفتید زیر نظر کمیته ایران؟ گفتیم نه بابا. کمیته بین المللی. الان هم که اتحادیه اروپا ما را به رسمیت شناخته و هزینه های ما را می دهد.
می گفتند شما یک جا گفته اید که پدر خوانده ورزش دانشجویی هستید.
فکر کنم با من لج کرده باشند. اصلا در ذات انسان ها یک حسادت وجود دارد. من وقتی چایی می خواستم می رفتم آبدارخانه می خوردم. اتاقم از یک در دو، شد 12، 24، 48، 100 و 280متر. ما خاکی هستیم. مردم مارو دوست دارن. هر نامهای که میآید را می گذارم کنار که حتما جواب بدهم. شهردار بم می آید اسپانسر ما می شود یعنی با این همه مشکل، فهمیده که باید وارد این موضوع شود. چند وقت قبل با ماشین به سمت کمیته المپیک می رفتم، دیدم روی دیوار تبلیغات هلال احمر زده شده. یادم آمد یک وقتی آنجا فوتبال بازی می کردم. گفتم ایول اینجا پول در میآره. زنگ زدم و آنها هم اسپانسر ما شدند. یا با مادرم که رفته بودیم همین فروشگاه خودتان، شهروند. داشتیم قدم میزدیم یک نفر آمد سلام و علیک کرد و گفت آقای قدیمی من دوست دارم اسپانسر شما بشوم از موسسه گاج هستم. بعداً فهمیدم خود دکتر جوکار بوده طرف. رضازاده که یک روزه رضازاده نشد. اینقدر تکرار و تمرین کرد تا به موفقیت رسید. ما 130ورزشکار فرستادیم بدون اینکه دانشگاه آزاد و وزارت علوم کمک کنند. همین برنامه نود که ما رو نقد میکنه درواقع داره به ما کمک می کنه. بعد از همین برنامه 7، 8تا اسپانسر خوب دیگر پیدا کردیم.
اشاره کردید به برنامه تلویزیونی نود. شما با بهرام شفیع چه ارتباطی دارید؟ درباره شایعه مدرک تحصیلی یا فراهم کردن امکان درسی برای این مجری صحبت کنید.
نه بابا. شفیع که درس نمی خواند. دانشجوی دانشگاه آزاد بوده اصلا، قبل از این که من بیایم.
برای نزدیکانش چطور؟ این ها البته شایعه است ها.
بچهاش تهران شمال درس می خواند. در همین حد می دانم.
اولین بار پس کی همدیگر را دیدید؟
یک بار با هادی ساعی و دکتر جاسبی رفتیم ورزش و مردم. چند سال قبل بود. از همین جا با هم دوست شدیم. من همین الان هم نمی بینمش. خودشم می گه که بیا اما من نمیرم.
چرا؟
من پارسال یک بار رفتم. امسال هم قبل از اعزام رفتم.
اما دفعاتی هم که نمیروید، میهمان تلفنی هستید.
این همه کفاشیان می رود تلویزیون یک بار کسی چیزی گفت؟ چرا اینقدر روی من حساسیت هست نمی دانم. همین امروز اتفاقا شفیع به من زنگ زد و گفت که هیات رئیسه هاکی هستی.
یعنی منصوب شدید؟
نه. قبلا هم بودم البته تا حالا نرفتم اونجا اما امروز زنگ زد و گفت که همچنان هستی ها. گفت می خواهیم برویم دیدن عباسی قبلش می آییم دیدن شما. کفاشیان هزار بار می رود تلویزیون کسی چیزی نمی گوید بعد من دو بار که می روم باید پاسخ بدهم.
شما یک بار همسر آقای شفیع را به همراه تیم ملی دانشجویان به اسپانیا بردید. مسئولیت ایشان چه بود؟
همسر آقای شفیع فکر کنم نایب رئیس فدراسیون شمشیربازی است. بعد هم همکار ماست در دانشگاه. فوق لیسانس علوم اجتماعی دارد. بسکتبالیست ها از من خواستند که وی را ببریم اسپانیا. ارتباط خیلی خوبی هم دارد. به من هم البته خیلی کمک می کند توی درس ها.
یعنی معلم شماست؟
نه. نمی دانم چطور بگویم. یک جور کمک معلم هست. ببینید من صبحهای زود که کلاس دارم ایشون جای من می روند درس می دهند. کلاسهای 8صبح من را اداره می کنند. من حدود 10 می رسم دانشگاه. خیلی همکار خوبی هستند.
بابت این کار حقوق می گیرند؟
نه بابا حقوق چیه. تجربه این کار را دوست دارند. یعنی دوست دارند تدریس کنند. از همین وجه کار خوشش می آید. کار خداست دیگر. همیشه به موقع از راه می رسد و کمک می کند.
بابت همین همکاری، در برنامه ورزش و مردم هیچ انتقادی از صحبتهای شما نمی شود؟
من اتفاقا به خانم شفیع گلایه هم کردم که این همه ورزشکار را با 180میلیون بردیم مسابقات بعد هیچ چیزی در ورزش و مردم نگفتن. گفتم شما سرپرست تیم بسکتبال بودید حداقل می گفتید که شهرداری بم قهرمان شده است. خیلی در این مدت به من کمک کرده بنده خدا. من هم پول بلیت هواپیمای اسپانیا را دادم.
از پول شخصی یعنی جبران کردید؟
نه بابا جبران چیه. من اصلا جبران نکردم. در شرایطی که هیچ کسی نمی آمد، خانم شفیع با ما به اسپانیا آمد. خانم شجاعی قرار بود سرپرست تیم فوتبال باشد اما نیامد. شایعه شده بود که ورزشکاران این مسابقات (....)
با آقای اسماعیلی چطور؟ برنامه شبکه پنج.
نه. اسماعیلی بچه مظلومی است. تا حالا یک ر یال هم پاداش ندادم به اسماعیلی. از سال73 با منصوریان و وحید مرادی می آمدند دفتر من. من یک بار هم در برنامه رویانیان و فتح ا...زاده آمدم روی خط ورزش و مردم. گفتم مربیگری متری نیست و باید شرایط رو احراز کنید که اتفاقا خیلی هم خوب گفتم. این ها بهانه است. خیلی ها از حرف های من حساب می برند.
حساب می برند؟ درباره نحوه اظهارنظر کردن های شما هم بحث زیاد است. خودتان چیزی شنیدید؟
بله. حرف های من مهم است و جالب. فکر کنم چون تخصص من جامع هشناسی است و از سبک زندگی صحبت می کنم و از زبان جامعه شناسی می گویم و از پاره آجر و تنیس پولدارها و اخلاق و پول می گویم. گوینده ها می گویند که یک عده می آیند حرفهای من را گوش کنند و بروند. اینها باعث شده که حرف های من مهم شود. بعد تازه نامه زدند که فلانی را نگذارید حرف بزند. نامه رسمی هم بود. آقای ضرغامی هم پاراف کرده بود.
چرا؟
که این قدیمی با طرز بیانش دارد یک گروه و فرد را تبلیغ می کند برای انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس. نوشته بودند که برنامه ندهید به این آدم چون تبلیغ یک گروه را می کند که مثلا بروند مجلس. خُب اینها یعنی حرفهای من بازتاب دارد. البته کم لطفی می کنند. مثلا ورزش و مردم آمد از من دعوت کرد بعد یک ساعتی پخش کرد که کل ایران خواب بود.
ورزش و مردم که صبح های جمعه است.
آره. من ساعت 10صبح میهمان برنامه بودم و بعد از من علیپور آمد. علیپور که آمد تازه مردم از خواب بلند شدند. خُب این کارها را می کنند که محدود کنند اما نمی توانند. مخاطب خاص زیاد دارم. شما هم همین مصاحبهرو بزنید ببینید چه انعکاسی ایجاد می شود. شایعه می کنند که من و تقدس نژاد دوست هستیم. من 2سال هست که تقدس نژاد را ندیدم به خدا. یا من خبرنگارها رو می خرم! همین الان شما رو دیدم با داداشت اشتباه گرفتم! من مافیای ورزش رو نشون می دم. روش های مدیریتی خاصی دارم که با ادبیات من مشخص می شود. همین همکارتان آقای عمودی هم سه بار زنگ زد، گفتم نمی آیم. ( توضیح: همکار ما آقای پیرمحموئی نام دارد)
مافیای ورزش را توضیح بدهید.
نه. از اعمال آیینی می گوییم که ورزش باید یگانه بشود. اما می بینیم که سازگاری کورکورانه است. اعمال آیینی اینجا با آنجا فرق دارد و ورزش بازتاب اجتماعی دارد.(!)
آقای قدیمی، یک فیلم از شما در اینترنت موجود هست که به انگلیسی صحبت می کنید.
بله.
خودتان دیدید؟ فکر نمیکنید این فیلم چندان مثبت نباشد؟ بالاخره زبان انگلیسی صحبت کردن شما پر از اشتباه است.
من زبان انگلیسی حرف زدم. اتفاقا خیلی این فیلم خوب شد. پارسال من خیلی مسلط حرف زدم. امسال هم رفتم مسابقات 10دقیقه مانده بود به سخنرانی من تازه رسیدم به سالن. یک کاغذ داشتم که باید حرف می زدم رفتم و خیلی هم خوب حرف زدم. این فیلم خیلی خوب بود.
چرا؟
چون همه رفتم سرچ کردند فیلم رو دیدند و بعد هم با فدراسیون ما دوست شدند و آمدند اسپانسر شدند. برنامه نود می گه دانشگاه بسیج چی هست. من می گم خیلی خوبه که دانشگاه امام حسین(ع) آمد به این مسابقات. پرچم هفتاد و دو تن از شهدا را برافراشته کرد در این مسابقات. عوض این که بپرسن سطح تیم چطور بود می گن چرا اسم تیم دانشگاه بسیج بود. خُب اصلا چه بهتر. فردا  دانشگاه بسیج بزنن، میگن بهرام قدیمی اولین بار راه اندازی کرده بود. این برای ما تبلیغ است. سطح مسابقات بالا بود و ما توانستیم خوب کار کنیم. تیم فوتسال بلژیک موقع بازی با ایران دو تا از بازیکنانش مصدوم شدند. بعد تیم ایران به احترام این تیم، دو نفر از بازیکنانش را بیرون کشید و فوتبال سه به سه بازی کردند. این را باید بگویند نه این که چرا این طوری چرا آن طوری. کاری ندارد که. من همین جا اعلام می کنم که کار راه اندازی دانشگاه بسیج را شروع می کنم و سال بعد هم دانشگاه بسیج را می زنم.
شما ادبیات خاصی دارید انصافاً.
بله . خُب من آذری زبان هستم.
نه نه! منظور این که شما ادبیات خیلی خاکی و خاصی دارید.
ما اصلا با خانواده هم آذری حرف می زنیم. خود آقای فائقی هم. تازه انگلیسی را با لهجه آذری حرف بزنیم که خیلی بهتر است. مادری اومد گفت بچه ام دنبال کار است، بردم بچه اش را در بایگانی مشغول به کار کردم و حالا استخدام شده. یا همین مسئول دفتر خودم، دیدم دارد قلیون می کشد آوردم گذاشتم منشی خودم و الان دارد کار می کند. ما خیلی سعی می کنیم مردمی باشیم.
شایعه شده که سفارش نمره میکردید برای دانشجویان ورزشکار.
شما یک نمونه پیدا کن که من این کار را کرده باشم. آمدیم یک قانون درست کردیم و مصوب هم شد که ورزشکاران جهانی و المپیک چون روح و جسم شان درگیر تمرین میشود قبل از المپیک، بعد از مسابقات بیایند امتحانات شان را بدهند. خُب این که خیلی خوب بود. اما نمره برای کسی نمی گرفتم.
یعنی حسین رضازاده هم بر اساس توانمندیهای فردی توانست لیسانس دانشگاه آزاد را بگیرد؟
ما تا مقطع دکتری می توانیم افتخاری به قهرمانان مدرک بدهیم. همین حسین رضازاده می تواند دکتری افتخاری بگیرد. همین سوریان هم. رضازاده که قهرمان شد آوردمش پیش آقای نیکزاد که الان وزیر دوتا سازمان است. آن وقت ها استاندار اردبیل بود. بردیم گفتیم بذارید لیسانس اش را بخواند.
مدرک دیپلم داشت؟
آن را باید از آموزش و پرورش بپرسید. ما که شنیدیم دارد. یعنی ما تا دیپلم کاری نداریم. برای ما مدارک آورد که دارد. من نمی دونم چطوری توانست لیسانس بگیرد چهارساله، اما خُب علی دایی و مایلی کهن هم فوق لیسانس گرفتند. اتفاقا همکلاسی هم بودند. یک کری خوانی درسی جالبی هم داشتند که بیا و ببین. واقعیت امر این است که من نمیدونم چطوری لیسانس گرفت یعنی حتی یک بار هم نرفتم دانشگاه اردبیل. تازه یکسری ها جلوی این ها جبهه هم می گرفتند. می گفتند چرا میراسماعیلی رو آوردی دانشگاه. رضازاده خُب قهرمان المپیک و جهان است. نمی شود که هیچ کاری برایش نکرد. بعد تازه این آدم اینقدر تمرین و تکرار کرده و اینقدر تمرکز روی مسابقات دارد که وقتی درس یاد بدهی معلوم است که فراموش می کند. همه ظرفیت هاشو استفاده کرده بود. با تکرار و تمرین 472کیلو زده بود اینطور نبود که یک روزه اینقدر بزند. رضازاده خُب سر کلاس که نمی توانست دراز و نشست برود و خُب با این شرایط اون حالت ها هم اتفاق می افتاد.(!)
4141

کد خبر 262397

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام US ۰۱:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۹
    10 2
    برادرزن و پسرعمه سعید فائقی........... بقیه حرفاش رو نیازی نیست بخوندن.
  • صاد IR ۰۱:۳۷ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۹
    4 0
    خداییش سردسته مافیاس خیلی با حاله
  • بدون نام IR ۰۲:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۹
    7 0
    بنده فکم آویزان شد.بیشتر سالاد کلمات بود تا جمله و پاراگراف
  • محمد IR ۰۲:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۹
    5 0
    آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآیعنی خیلی آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخداییش!!
  • سمیرا US ۰۶:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۹
    5 0
    وای عالی بود

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین