مدیر گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه جامعه ما به شدت متأثر از فرهنگ سرمایه سالاری اقتصادی غرب است، گفت: بیم این وجود دارد که جریان سرمایه سالاری اقتصادی در آینده بر قوه مجریه و قوه مقننه ما مسلط شوند.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که سیاست و اقتصاد، دو مقوله جدا و بی ارتباط از یکدیگرند؛ آزادی فردی مربوط به سیاست و رفاه مادی مسأله اقتصادی است ولی هر گونه ترتیبات سیاسی را می توان با ترتیبات اقتصادی در هم آمیخت. بین سیاست و اقتصاد ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. نظام اقتصادی در ارتقای جامعه آزاد نقشی دوگانه بازی می کند؛ از یک سو آزادی در نظام اقتصادی، جزئی از مفهوم گسترده آزادی است و بنابراین آزادی اقتصادی خود یک هدف است. از سوی دیگر، آزادی اقتصادی ابزاری ضروری برای دستیابی است. نظام اقتصادی که به وسیله نیل به آزادی سیاسی تلقی می شود به دلیل تأثیرش در تمرکز یا توزیع قدرت اهمیت دارد. در این خصوص به گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدعلی یوسفی، مدیرگروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و از ارائه کنندگان مقاله در این نشست پرداختیم که اکنون از نظر شما می گذرد.
چرا جامعه ما دارای سنتی قوی در خصوص آزادی نیست؟
برای پاسخ به این سؤال جامعه فعلی را صرف نظر از مبانی و آموزه های اسلامی در نظر می گیریم، یعنی سؤال شما را در این چارچوب می خواهم جواب بدهم. همچنین عمدتا نگاهم و رویکرد بحثم با توجه به تخصص ام، اقتصادی است؛ گرچه آزادی اقتصادی زیرمجموعه ای از آزادی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... است اما چندان کاری به آنها ندارم.
واقعیت این است که شرایط فعلی جامعه را به شدت متأثر از نظام سرمایه داری می بینم، بنده معتقدم نظام سرمایه داری با توجه به مبانی اش، هرگز نمی تواند آزادی و آزادی اقتصادی را برای فعالان حقیقی اقتصادی به ارمغان بیاورد، بلکه تنها می تواند برای صاحبان سرمایه آزادی را به ارمغان آورد، یعنی داستان یک درصد و نود و نه درصد در عرصه اقتصادی برای آزادی اقتصادی هم مصداق دارد. اگر صاحبان سرمایه را یک درصد در نظر بگیریم، آزادی اقتصادی و رقابت اقتصادی فقط برای آنها وجود دارد و اساسا امکان رقابت و آزادی اقتصادی برای فعالان حقیقی اقتصادی یعنی نود و نه درصد مردم زحمتکش، متخصص، نیروی کار زحمتکش متخصص، نیمه متخصص و یا ساده وجود ندارد.
جامعه ما هم به شدت متأثر از فرهنگ نظام سرمایه سالاری اقتصادی غرب و نظام سرمایه داری است و به همین جهت اگر می ببینیم در جامعه ما آزادی در عرصه اقتصادی وجود ندارد، به جهت متأثر بودن از فرهنگ نظام اقتصادی سرمایه داری است. نتوانستیم تاکنون الگوهای اقتصادی نظام اسلامی را متناسب با مبانی خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی استنباط، استخراج و احیا کنیم و اگر این اتفاق بیفتد قطعا برای همه فعالان اقتصادی بستر عرصه اقتصادی را فراهم کنیم که بستر عرصه اقتصادی فراهم خواهد شد.
آزادی اقتصادی سرمایه داری چرا شامل یک درصد جامعه می شود و نود نه درصد از آن بی بهره اند؟
با توجه به مبانی نظام سرمایه داری این اتفاق افتاده است. با توجه به نگاه خاصی که غربیها به خدا و خداشناسی و انسان شناسی داشتند. به جای اینکه توحید افعالی و توحید عملی را مبنای تفکر خود قرار دادند، شرک به خدای متعال را مبنای تفکر و طراحی نظام سرمایه داری قرار دادند و براساس آن مبانی، اصولی را استخراج کردند. یکی از این اصول این است که هر نیروی فعال اقتصادی در عرصه اقتصادی، آزاد است برای حداکثر کردن منفعت مادی شخصی خود با دیگران رقابت کند. این نظریه به دور از هر گونه نهاد دینی و نیوی ازجمله نهاد الهی، دینی و حتی دولت است.
این امر باعث شده است که صاحبان سرمایه به زودی قدرت اقتصادی جامعه را در قبضه خود به دست بگیرند، بر اساس همان مبانی چون نهاد دولت هم باید از عرصه اقتصادی دور می بود، صاحبان سرمایه، قوه مجریه و قوه مقننه را در اختیار خودشان قرار دادند. اکنون هم وضعیت همین گونه است و هیچ تفاوتی هم نکرده است. لازم است شواهدش در جای خود بحث شود که در مقالات و نوشتهها اینها را بحث کردم و آوردم، لذا صاحبان سرمایه علیه خود قانونی را وضع نمی کنند. امکان بستر آزادی اقتصادی برای دیگران را فراهم نمی کنند، چون قدرت سرمایه در اختیار خودشان قرار گرفت در چارچوب روابط و قواعد نظام سرمایه داری سرمایه، سرمایه می آورد، پول، پول می آورد.
اصلا آزادی اقتصادی این گونه تعریف می شود که فعالان اقتصادی قدرت داشته باشند در تعیین نوع کالا، مقدار کالا و روش تولید کالا آزادی اقتصادی داشته باشند. یک بنگاه اقتصادی را در نظر بگیرید 10 هزار نیروی کار و یک صاحب سرمایه و بنگاه دارد. تنها صاحب بنگاه است که تعیین می کند که چه نوع کالایی و چه مقداری برای چه کسی، به چه کیفیتی به چه روشی باید تولید شود. نیروهای کار چه نقشی در این قضیه دارند؟!، اگر فعال اقتصادی تعیین کننده نوع کالا، مقدار کالا، روش و کیفیت کالا نباشد چه آزادی اقتصادی وجود دارد؟! او به استخدام درآمد تا امرار معاش کند، ولو اینکه نیروی متخصص و نیمه متخصص و یا ساده باشد. به خاطر همین او آزادی اقتصادی ندارد. این مبانی نظام سرمایه داری بوده که شرایط را به اینجا کشیده است و این شرایط را بر ما تحمیل کرده است.
بنابراین شما معتقدید از آزادی اقتصادی غرب، هیچ چیزی نمی توانیم بگیریم؟
در خصوص آزادی هیچ چیزی نمی توانیم از غرب بگیریم. وقتی به دنبال مبانی غربی رفتیم به زمین می خوریم. اکنون نظام اقتصادی خود را از غرب گرفتیم.
تمام عناصر اقتصاد نظام سرمایه داری به وسیله ربا و نرخ بهره به عنوان نخ تسبیح به هم وصل شده است. صاحب نظران اقتصادی اینرا می دانند، ما نخ تبسیح را درآوردیم، اما چه چیزی به جای آن گذاشتیم که بتواند این عناصر اقتصادی را به هم وصل کند؟! هنوز آنرا پیدا نکردیم! مقام معظم رهبری می فرمایند: تحول در علوم انسانی باید صورت گیرد، پس مشخص است تحول در علوم انسانی برای چیست؟ پس معلوم است آن چیزی که از غرب گرفته شده، و به شکلی آنرا اسلامیزه کردیم بدون توجه به مبانی توحیدی اسلامی ماست. معلوم است که اینها ما را به اهدافمان نمی رساند که رهبری می فرمایند: تحول در علوم انسانی باید صورت گیرد، یعنی ما باید نظام اقتصادی خود را دقیقا مبتنی بر خداشناسی، انسان شناسی، جهان شناسی و جامعه شناسی اسلامی باید طراحی و اجرا کنیم.
جریانی را که این سالها اتفاق افتاده است را ببینید. یکشنبه هفته قبل در برنامه «پایش» سیمای جمهوری اسلامی اعلام شد که صاحبان سرمایه که از منابع مردمی و ملی استفاده کردند 70 هزار میلیارد تومان مطالبات معوقه بانکی ایجاد کردند و حتی گاهی اوقات دولت را هم تهدید می کنند که اگر برای پس گرفتن این مطالبات سختگیری کنید بنگاه اقتصادی خودمان را تعطیل می کنیم و نیروی کار خود را اخراج می کنیم. این محصول مبانی اسلامی ماست؟!
چطور در عرصه سیاسی و فرهنگی و دفاعی مردم سالاری سیاسی و فرهنگی و اقتصادی داریم اما در عرصه اقتصادی سرمایه سالاری اقتصادی برگرفته از نظام سرمایه داری داریم. سرمایه سالاری نظام سرمایه داری حاکم در جامعه ما که به لحاظ قانونی هم اسلامی شده، مردم سالاری سیاسی و مردم سالاری فرهنگی و مردم سالاری دفاعی را تحت الشعاع خودش قرار می دهد و این ما را به اهداف خودمان نمی رساند. معتقدم ما برای اینکه آزادی اقتصادی داشته باشیم باید به مبانی خودمان برگردیم و نظام اقتصادی خود را براساس مبانی خودمان طراحی کنیم.
بر اساس دیدگاه شما اصل 44 قانون اساسی مبنی بر آزادسازی اقتصادی را چگونه می توان تفسیر کرد؟
اتفاقا اشکال جدی من به این کار است. روح اصل 44 قانون اساسی مردم سالاری اقتصادی است نه سرمایه سالاری اقتصادی. ما چگونه داریم اصل 44 را واگذار می کنیم؟ اکنون این را هشدار می دهم و قطعا یکی ـ دو دهه دیگر باید دست پشیمانی روی پیشانی خود بزنیم، هر کسی سرمایه ای جمع کرده باشد بخشهایی از اقتصاد ملی را به او واگذار می کنیم. در حالی که اصل 44 قانون اساسی به دنبال مردم سالاری اقتصادی است نه سرمایه سالاری اقتصادی.
ما داریم به شکلی دولت را از این وضعیت خلاص می کنیم؟ اما این کار به کجا می انجامد. ما داریم اینها را واگذار می کنیم و به دست افرادی می سپاریم که 70 هزار میلیارد تومان از منابع ملی ما برداشت کردند و خودشان را به قدرت اقتصادی رساندند اما حاضر به پس دادن وام های خود نیستند و حتی دولت را هم تهدید می کنند. این نوع واگذاری اصل 44 قانون اساسی، جریان سرمایه سالاری جامعه را تقویت خواهد کرد در حالی که به اعتقاد بنده روشهای مردم سالاری ای وجود دارد که بنگاه های شامل اصل 44 را می توانیم به این طریق واگذار کنیم و پایگاه مردمی اقتصاد خودمان را تقویت کنیم.
وقتی می گوئیم بخش خصوصی یعنی یک عده صاحبان سرمایه که همین که تعدادی انتخاب می شود، خودش رفتارغیر مجاز و حرامی است، همینها هستند که از منابع ملی 70 هزار میلیارد تومان استفاده کنند و سود و اصل وام را پرداخت نکنند. سال قبل سود معوقه های بانکی 5 هزار میلیارد تومان شده بود و دولت را وادار می کردند که دولت اینها را ببخشد. این جریان سرمایه سالاری در آینده بر قوه مجریه ما و قوه مقننه ما مسلط خواهد شد اگر ما بتوانیم و باید هم این کار را انجام دهیم.
چگونه در عرصه سیاسی، مردم سالاری سیاسی دینی داریم 22 بهمن، روز قدس، 9 دی، انتخابات مختلف نمادها و صحنه های بروز مردم سالاری سیاسی دینی ما هستند. فتنه 88 را کی خاموش کرد؟ سپاه، ارتش، بسیج یا اطلاعات این کار را کرد؟، فقط جریان مردم سالاری 9 دی فتنه 88 را خاموش کرد. دشمن علیه ما چقدر ناتوی فرهنگی و شبیخون فرهنگی می زند اما ما به وسیله جریان مردم سالاری فرهنگی دینی تاسوعا و عاشورا، محرم و صفر و شبهای قدر و ماه رمضان جلوی این فرآیند شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی را گرفتیم. اگر این مقدار تبلیغات فرهنگی علیه هر کشوری می شد کل کشور را بی دین و بی ایمان می کردند.
در عرصه اقتصادی، مردم سالاری واقعی اقتصادی را کم داریم و در کنار سرمایه سالاری اقتصادی نمی توانیم جریان مردم سالاری فرهنگی دینی، جریان مردم سالاری سیاسی دینی و مردم سالاری دفاعی دینی ما را پایدار و مقاوم نگه داریم. باید به معنای واقعی به دنبال مردم سالاری اقتصادی دینی برویم. اینجاست که آزادی واقعی برای همه فعالان اقتصادی وجود خواهد داشت.
چرا برخی از افراد در ساختار قدرت، آزادی را بر نمی تابند؟
مسئولان را از این جهت به دو دسته تقسیم می کنیم؛ کسانی که طرفدار جریان سرمایه سالاری هستند بر نمی تابند، اما کسانی که متوجه هستند که جریان سرمایه سالاری ممکن است چه آسیب سنگینی به ما بزند؛ قطعا نگاه دیگری به این مسأله دارند.
/30362
نظر شما