آقای دکتر محمد روحانی(نجوای کاشانی) از شاعران خوشذوقی است که در دو زمینه طنز و جد آثار دلپذیری دارد. ایشان را گاه با «بوالفضول ارومی» مطایباتی است که خواندنش خالی از لطف هم باشد، خالی از تصدیع وقت نیست!
چندی پیش «بوالفضول» بساط تعبیر و تعمیر خواب(!) پهن کرده بود و خوابنما شدگان عالم بر گرد او جمع شده بودند و هر یک تعبیر خواب خویش را از این معبر اعظم طلب میکردند که،ناگاه «نجوا» با خوابی سترگ(!) سر رسید:
خواب از نجوای کاشانی!
شنیدهام که به تعبیر خواب استادید
ودر معامله با فیل نیز آزادید
مرا به خواب، شب ِدوش، فیلی آمده بود
که روی صورت ایشان زگیلی آمده بود
زگیل، سر زده بود از میان پیشانی
به قدر ِ نیمه خرطوم، بخش فوقانی
من ابتدا به گمانم رسید برسر فیل
زده ست خانمشان جای کفش، دسته بیل!
و یا گران شده چون آب و برق دفترشان
ازان شگفتی، روییده شاخ بر سرشان
خلاصه خواب من آن شب حرام ایشان شد
نظام گیسوی اندیشهام پریشان شد
زبان ِ فیل نفهمی، عجب خطرناکست
اگر که فیل بفهمد حسابمان پاکست!
تعبیر از بوالفضول ارومی
ز خواب دیدن دوش ای رفیق روحانی!
مباد روح تو در معرض پریشانی!
به خواب ناز اگر دوش، فیل میدیدی
و روی صورت ماهش زگیل میدیدی!
بدان که طرفه تعابیر بهر آن دارم
بگیر گوش که آن جمله را بیان دارم
جناب فیل به خواب تو شخص مسئول است
که همچو فیل بزرگ است و جثهاش فول است!
نه جثهای که به میزان، فزون ز صد باشد
و در نگـاه همه قابلِ رصـد باشد
گهی چو هیکل مسئول مثل کوه یخ است
درون چو بشکه وبیرون شبیه رشته نخ است!
ولی ز قدرت او جمله خلق مبهوت است
چه جای فیل که گاهی شبیه ماموت است!
نگو ز قدرت خود فایده به خلق دهد
که زور بیحد خود را فقط به حلق دهد!
زگیل فیل به تعبیر، سخت با حال است
زگیل، شخص عموزاده یا پسر خاله است!
که هرکجا برود ریزه خوار مسئول است
به پست منتصب و در اداره مشغول است...!
مطلب امروز را با قطعهای از «ظهیر فاریابی» به پایان میبرم. با این توضیح که ایشان به خاطر دسترسی نداشتن به «بوالفضول الشعرا» در قرن ششم، به معبرهای دیگری رجوع میکردهاست!:
به خواب دوش چنان دیدمی که صدر جهان
مرا بخواندی و تشریف داد و زر بخشید
شدم به نزد معبر، بگفتم این معنی
جواب داد که: «این جز به خواب نتوان دید!»
6060
نظر شما