آذرجزایری: فریدون برکشلی یکی از مدیران با سابقه نفتی است. بیش از نیمی از عمر خود را در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک ) سپری کرده و وقتی از وضعیت لحظه به لحظه اوپک و جوحاکم در این سازمان می گوید و از اینکه چه فرصت هایی داشته ایم و از دست داده ایم و چه فرصت هایی داریم که همین الان هم می شود از آن استفاده کرد.
برکشلی با حضور در کافه خبر به نکاتی اشاره کرد که اگر هر چه زودتر اجرایی شود می تواند فرصت بزرگی برای مقابله با تحریم ها باشد. چراکه ایران فرصت کمی برای عملی کردن تهدید قطع صادرات نفت خود برای تاثیرگذاری در بازار دارد. اما بهتر است دلایل این فرصت کوتاه را در مشروح گفت وگو بخوانید:
آقای دکتر به نظر شما اگر نامزدهای دبیرکلی اوپک در یک تیم بی طرف ارزیابی شوند شما توانایی آنان را چگونه می بینید؟
در اجلاس 12 دسامبر سه کشور قدرتمند اوپک برای دبیرکلی نامزد معرفی کردندکه معرفی کاندیدا در این حد بی سابقه بوده است که سه کشور برای این سمت نامزد معرفی کنند.البته عربستان نامزد قوی معرفی نکرد که البته این نشان می دهد این کشور برای این مسوولیت آمادگی چندانی نداشته است. کاندیدای عربستان از لحاظ مدیریتی یک فرد متوسط بود. اگرچه آقای منیف از رده های پایین کارشناسی شروع کرده اما سالها کارشناس بوده و آخرین سمت وی عضو هیات عامل عربستان در اوپک بوده است و الان هم بازنشسته است.
اما مسوولان عربستان این مساله را تکذیب می کنند؟
بله مسوولان عربستان انکار می کنند. اما زمانیکه نامه تغییر وی از سمتش در اوپک و معرفی فرد جدید آمده بود در آن نامه اولیه وزارت نفت عربستان علت تغییر آقای منیف و معرفی جانشینی وی را بازنشستگی قید کرده بودند. ضمن آنکه منیف در اوپک به عنوان مدیر قوی شناخته نمی شود.
در مورد نامزدهای ایران و عراق چطور؟
بحث اصلی اینجاست که عراق بیش از 30 سال از اوپک دور بوده و فرصت های زیادی را در اوپک از دست داده .چه در مبحث تولید جمعی و چه سیاست گذاری های کلی .بنابراین در حال حاضر عراق به عنوان یک کشوری آمد که می خواهد یک نقش جدیدی را در اوپک شروع کند. برای همین هم نامزد قوی معرفی کرد. آقای غضبان حدود 35 سال سابقه نفتی دارد. وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی نفت عراق بوده و دنیا وی را به عنوان یک کارشناس ممتاز قبول دارد. ایران هم نامزد قوی معرفی کرد. آقای نوذری وزیر نفت و مدیر عامل شرکت ملی نفت و همچنین نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون انرژی بوده است.
به نظر شما چرا ونزوئلا در نشست 162 اوپک با حساسیت انتخابات دبیرکلی حضور نیافت؟
گفته میشود که ونزوئلا به ابقاء آقای البدری در سمت دبیرکلی تمایل داشته و حتی بدین منظور با برخی از کشورهای عضو رایزنیهایی را نیز داشته است. در عین حال این کشور باایران و عراق روابط حسنهای دارد و احتمالا تمایلی به موضع گیری علنی بین دو کشور نبوده است. البته لازم به توضیح است که نماینده هر کشور حتی در صورت عدم شرکت وزیر در اجلاس دارای اختیارات وزیر بوده و باید اعلام موضع نماید.
اگر اکوادور از نامزدی دبیرکلی کنار نمی کشید،برای تصدی این پست چقدر شانس داشت؟
در صورت کنار نکشیدن وزیر نفت اکوادر، شانس این کشوربیش از سه نامزد دیگر بود. ضمن آنکه این کشور خارج از منطقه خاورمیانه بود و در اختلافات کشورهای اوپکی خاورمیانه نقشی نداشت و متهم به جبهه گیری نمی شد و البته اعضای اوپک هم نظر مثبتی بر انتخاب این کشور داشتند.اگر به تاریخچه اوپک نگاه کنید متوجه می شوید خیلی از دبیرکل های انتخاب شده افرادی بیرون از خاورمیانه بوده اند. ونزوئلا، اندونزی، نیجریه، اکوادور و حتی لیبی خارج از این دعواها هستند و شانس بیشتری برای تکیه بر سمت دبیرکلی دارند.
آقای دکتر زمانیکه آقای رستم قاسمی از سفر خود به عراق بازگشت خبری منتشر شد مبنی بر حمایت پشت پرده ایران از دبیرکلی عراق .چنین چیزی را شما تا چه اندازه تایید می کنید؟
تا آنجاکه اینجانب اطلاع دارم موضوع صرفا اشتباه خبری بوده است. چگونه کشوری که کاندیدا دارد می تواند همزمان از کاندیدای کشور دیگری دفاع کند.
برخی از تحلیلگران معتقدند باتوجه به کاهش وابستگی بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا به سوخت های فسیلی قدرت اوپک طی دو دهه آینده بسیار کاهش خواهد یافت. نظرشما چیست؟
به هیچ وجه این تحلیل را قبول ندارم. به نظرمن اوپک در دو دهه آینده بیشتر از امروز نقش موثرو تعیین کننده ای در بازار جهانی خواهد داشت.
چرا؟
اگر از مباحث تکنولوژی و انرژی های نو بگذریم بر اساس پیشبینی منابع موثق بینالمللی طی دو دهه آینده، انرژیهای فسیلی بویژه نفت همچنان سوخت غالب بوده و مضافا اینکه میزان تولید غیر اوپک کاهش یافته و در نتیجه سهم و نقش اوپک در بازار جهانی نفت تقویت خواهد شد و در دو دهه آینده نفت مورد نیاز برای موتور توسعه جهان و بویژه کشورهای آسیایی چون چین، هند و کره باید از منطقه خاورمیانه تامین شود. البته لازم به توضیح است که تولیدکنندگان نفت باید ساختار اقتصاد متکی به نفت خود را تغییر بدهند.
به هرحال با توجه به افزایش اختلاف های سیاسی میان کشورهای عضو اوپک فروپاشی و کاهش قدرت این سازمان دور از انتظار نخواهد بود.
در تاریخ پنجاه و چند ساله اوپک به ندرت دورههایی بوده که کشورها با یکدیگر اختلافات جدی نداشته باشند اما تجربه نشان داده که مسایل بیرون از اوپک ارتباط چندانی به داخل آن ندارد. بنابراین آنچه که خارج از اوپک می گذرد ربطی به تقسیم بندی های قدرت در داخل اوپک ندارد. حتی یکی دو روز بعد از کشتار زائران ایرانی خانه خدا، وزرای نفت عربستان و ایران در نشست اوپک شرکت کردند. حتی خاطرم هست که این دو وزیر رو به روی هم نشسته بودند و حاضر نبودند چشم در چشم شوند اما به هرحال در این نشست هردو حضور یافتند و تصمیم گیری هم کردند. به هرحال نباید فراموش کرد. اوپک یک بازوی موثر در بازار جهانی نفت است و اینجانب معتقدم در 20 سال آینده قدرت و استقلال این سازمان تقویت خواهد شد.
اما ما شاهد بودیم که اختلاف های ایران و عربستان به نشست اوپک هم کشیده شد. همان زمان که علی آبادی سرپرست وزارت نفت به نشست این سازمان رفت و اختلاف دو کشور بالا گرفت.
اختلاف ایران و عربستان در آن نشست ارتباطی به اختلافات دو کشور در بیرون از این سازمان نداشت بلکه اختلاف بر سر سقف تولید سازمان بود.در شرایط فعلی هم اختلاف ها وجود دارد. به هرحال سقف تولید تعیین شده توسط اوپک 30 میلیون بشکه در روز است اما تولید این سازمان 31 میلیون بشکه در روز است که این خود نشان دهنده یک میلیون بشکه تخلف است.
به نکته خوبی اشاره کردید. آیا اوپک از لحاظ قانونی می تواند متخلفین را مشمول مجازات و یا جریمه کند؟
بر پایه اساسنامه اوپک، این سازمان اهرم قانونی برای مجازات اعضای متخلف در اختیار ندارد و کشورهای عضو زمانی که تقاضا در بازار وجود دارد از این فرصت استفاده کرده و بیش از سهمیه رسمی تولید میکنند. وقتی یک کشور می بیند که مشتری دارد دلیلی برای رد کردن آن نمی بیند. به هرحال کاری که اوپک می تواند به دلیل تخلف این کشورها از میزان سهمیه تصویب شده انجام دهد معرفی آنها به عنوان کشورهای متخلف است که در سابقه آنها ثبت میشود. درغیراینصورت همانطور که اشاره شد اساسنامه این سازمان کاری فراتر از آن نمی تواند انجام بدهد. به عنوان مثال بعد از حمله عراق به کویت و خروج نفت این دو کشور از بازار، اکثر کشورهای اوپکی دارای ظرفیت مازاد بیش از سهمیه خود تولید کردند.
آقای دکتر چه عواملی بر تعیین قیمت نفت در بازار موثراست. به نظر شما ظرفیت مازاد در بازار می تواند قیمت نفت را پایین بیاورد؟
ظرفیت مازاد موضوع بحث برانگیزی است. نکته مهم این است که قیمت های بازار امروزه تا حد زیادی مستقل از عرضه و تقاضا شده است. قیمت ها از ساختارها دور شده است. درسال های 1980 تا 1981 پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حمله عراق به ایران یک مرتبه می بینید که قیمت نفت از 15 دلار به 38 دلار رسید که دلیل آن خروج بخش عمدهای از نفت ایران و عراق از بازار بود و همینطور در دهه 1970 قیمت نفت 2 دلار و 70 سنت بود اما وقتی که جنگ اعراب و اسرائیل اتفاق افتاد و تحریم نفتی اعراب علیه برخی از کشورهای حامی اسرائیل رقم خورد، قیمت نفت به 11 دلار و 30 سنت رسید و در اینجا نیز نقش عوامل بنیادی خیلی پر رنگ بود و عوامل غیر بنیادی در درجه دوم اهمیت قرار داشت. در 29 فوریه 2008 هم برای اولین بار در تاریخ صنعت نفت جهان، قیمت نفت 3 رقمی شد. در آن مقطع بیش از دو میلیون بشکه مازاد عرضه نفت وجود داشت. در طول سال 2008 متوسط قیمت نفت 100 دلار بود در حالیکه نه واقعه سیاسی اتفاق افتاد و نه کمبود عرضه وجود داشت. آمریکایی ها به عربستان و اوپک فشار می آوردند تولید را بالا ببرند درحالیکه اوپک بارها تاکید می کرد در بازار مازاد عرضه وجود دارد و مشکلی در تراز عرضه و تقاضا وجود ندارد.
می خواهم از این حرف ها به این نتیجه برسم که عوامل غیرساختاری نقش آفرین تر از عوامل ساختاری در بازارشده اند. بنابراین در شرایطی که گفته می شود مازاد عرضه در بازار وجود دارد چرا قیمت نفت حدود 110 دلار در هر بشکه است و کاهش قیمت نفت صورت نمیگیرد؟ نتیجه می گیریم که در حال حاضر عوامل غیرساختاری موثرتر از عوامل ساختاری است. هم اکنون 48 موسسه مطالعاتی، بانک و شرکت های نفتی آمار عرضه و تقاضا ارائه میکنند. اینها به صورت دوره ای روند عرضه و تقاضا را برآورد میکنند.معمولا هم نگاه می کنیم تفاوت ارقام آنها تا 50 هزار بشکه است. بازار دیگر کنش ها و واکنش هایش نسبت به این اعداد ضعیف شده و عوامل غیر ساختاری چون نرخ بهره و ارزش دلار و یورو تاثیربیشتری برقیمت در بازار جهانی نفت میگذارند تا مبحث عرضه و تقاضا.
به نظرشما واقعا عربستان توان تولید 12 میلیون بشکه در روز را دارد؟
عربستان در نوامبر 2012 روزانه 9.5 میلیون بشکه در روز تولید می کند. اما نشانه ای مبنی بر تولید 12 میلیون بشکه ای این کشور دیده و گزارش نشده و تاکنون عربستان این میزان نفت را تولید نکرده است. اما آنچه تا کنون مشهود بوده این است که این کشور در مقاطعی توانسته تا 10 میلیون و 500 هزار بشکه در روز تولید کند و به اعتقاد اکثر کارشناسان نفتی ظرفیت تولید عربستان بیش از واقعیت منتشر میشود.
فکر می کنید چه میزان ظرفیت مازاد در اوپک وجود داشته باشد؟
فکر میکنم که در درون اوپک به استثناء عربستان ظرفیت مازاد چندانی وجود ندارد و احتمالا سایر اعضای اوپک کمتر از 500 هزار بشکه در روز ظرفیت مازاد دارند. بنابراین در درون اوپک نشانه هایی از ظرفیت مازاد چشمگیری مشاهده نمی کنیم. در خارج از اوپک هم نشانه هایی از ظرفیت مازاد قابل ارزیابی مشاهده نمی شود. فکر میکنم در حال حاضر عرضه در یک شرایط سختی است، چراکه غیراوپکی ها هم با حداکثر توان خود تولید میکنند.
پس علی رغم مانورهای تبلیغاتی بازار به نفت ایران خیلی نیاز دارد؟
به نظر میرسد که تحریم نفتی ایران از سوی امریکا و تمدید معافیت کشورها از خرید نفت ایران تنها یک دلیل دارد و آن اینست که بازار به نفت ایران نیاز دارد و آمریکا هم این موضوع را به درستی می داند و می خواهد کشورها از ایران نفت بخرند اما سیاست آمریکا برای تحریم نفتی ایران این بوده که ایران پول نفت را به دست نیاورد. ولی می خواهد نفت ایران به بازار برود. بنده معتقدم ارقام مربوط به ظرفیت های مازاد در بازار نفت اغراق آمیز است. تصور نمی کنم که ظرفیت مازاد بیش از یک میلیون وجود داشته باشد. در عین حال هم علی رغم رکود اقتصادی در کشورهای صنعتی شاهد هستیم که تقاضای نفت کمابیش به رشد خودش ادامه داده است. بنابراین پیش بینی بنده این است که بازار نفت دو سه سال آینده شرایط آسانی نخواهد داشت.
اگر ایران به هر دلیل صادرات نفت خود را متوقف کند به نظرشما چه اتفاقی در بازار نفت خواهد افتاد؟
اگر ایران صادرات نفت خود را متوقف کند امریکا واکنش نشان خواهد داد تا ایران را وادار به از سرگیری صادرات نفت کند. در حال حاضر می بینیم که با وجود دشوار بودن خرید نفت از ایران اما خریداران بازهم نفت ایران را می خرند. این نشان می دهد که واقعا بازار به نفت ایران نیاز دارد.روزانه یک میلیون و 200 هزار بشکه نفت خام ایران دارد در همین شرایط فروش می رودآنهم در شرایطی که تحریم ها خرید را بسیار دشوارکرده و هر آن امکان دارد کشتی مصادره شود و یا مشکلات حمل و نقل مانع رسیدن نفت به این کشورها شود.
پس با این حساب قطع صادرات نفت ایران می تواند بازار نفت را در شرایط بسیار بحرانی قراردهد؟
آمریکا این را می داند که اگر نفت ایران از بازار حذف شود، بازار با کمبود عرضه مواجه شده و احتمالا این کشور ناچار به برداشت از ذخایر استراتژیک خود خواهد شد و این مساله قطعا منجر به افزایش شدید قیمت نفت در بازار خواهد شد.
باتوجه به اینکه آمریکا طی چند سال آینده از واردات نفت بی نیاز می شود،به نظرشما این کشور چرا سعی دارد قدرت های نفتی دنیا بالاخص خاورمیانه را تحت کنترل خود در بیاورد؟
امریکا خاورمیانه و نفت خاورمیانه را برای خودش نمی خواهد. برای حفظ قدرتش می خواهد. باید بدانیم که طی سالهای آتی بیشتر نفت تولیدی در آسیا بالاخص چین و هند مصرف خواهد شد. در واقع امریکا با حضور خودش در خاورمیانه و با کنترل نفت این منطقه می تواند بدینوسیله روی کشورهای دیگر به خصوص قاره آسیا اعمال فشار کند و هژمونی خود را در نظام بین الملل حفظ نماید. در واقع کشمکش اصلی بین امریکا و چین است. اگرچه امریکا با صرف هزینه بسیار بالای تولید و مشکلات زیست محیطی در طول دو دهه آینده به خودکفایی نسبی خواهد رسید اما نفت خاورمیانه برای کنترل و ادامه قدرت آمریکا در آسیا نیاز است.
پس منظور شما این است که تمام تلاش آمریکا برای حضور در خاورمیانه کنترل افزایش قدرت چین است و حضور چینی ها در ایران هم به منظور حفظ قدرت در منطقه صورت گرفته است؟
به نوعی درست است.چراکه مسوولان چین می دانند اگر بخواهند 30 سال آینده به قدرت اول دنیا تبدیل شوند باید روی نفت، آب و غذای خود کار کنند.قطعا کشورهایی دوام می آورند که روی این سه تا اصل کنترل جدی داشته باشند. و حتی از این نظر ممکن است نفت عراق خیلی کمک نکند. بنابراین در چنین شرایطی تصمیم اینکه آیا به نفع ایران است که نفت صادرکند یا متوقف کند تصمیم بسیار مهمی است. خیلی باید روی آن فکر کرد و برنامه ریزی کرد. در حال حاضر چین به ایران به عنوان یک شریک تجاری ساده نگاه نمیکند بلکه ایران را به عنوان یک شریک انرژی استراتژیک میبیند.
در چه صورتی ایران می تواند در همین شرایط هم از سیاست توقف صادرات نفت به نفع خود بهره بگیرد؟
ما نیازمند یک استراتژی هستیم آنهم تنها در صورتی است که ما نفت را از درآمد جدا کنیم و با خصوصی کردن آن اجازه دهیم که کشور به سمت جلو حرکت کند. واقعیت این است که هیچ کشوری در دنیا به یمن درآمد نفتی پیشرفت نکرده است. ما 40 کشور تولید کننده نفت داریم بعضی مازاد عرضه زیادی هم دارند اما بازهم می بینیم همین نفت هم نتوانسته باعث توسعه این کشورها شود.
رانت نفت هیچ کشوری را توسعه یافته نکرده است. توسعه مالزی از زمانی شروع شد که نفت این کشور تمام شد. باوردارم زمانیکه کشور توسط مالیات مردم اداره شود در ازای آن از دولت توقع دارند. در حال حاضر دولت ما متکی به درآمد نفت است و نیازی به مالیات ندارد و البته در چنین شرایطی انتظار نمیرود درآمدها به نحو بهینه هزینه شود. دولت های نفتی دولت های پاسخگو نیستند برای اینکه برای اداره دولت نیاز به مالیات مردم ندارند.
پیش بینی شما از بازار جهانی نفت در دهه های آتی چیست؟
پیش بینی ها حاکی از این است که تا سال 2040 همین روند وابستگی به نفت ادامه خواهد داشت. ممکن است نرخ رشد کاهش یابد ولی تقاضا زیاد می شود. امریکا عمده ترین مزیتش قدرت نظامی است. این کشور از برترین تکنولوژی های نظامی بهره می برد. چین، روسیه و هند به سطح این کشور نخواهند رسید. امریکا خوب درک کرده این مهمترین دارایی کشور است و باید از آن استفاده کند. الان می بینید نظامی گری در کانون سیاست های خارجی آمریکاقرار گرفته که این سیاست براساس همین اصل است. امریکا به کمک قدرت نظامی برتر خود می خواهد منابع نفتی جهان را تحت کنترل خود قرار دهد. همانطور که مشخص است از آذربایجان تا شمال آفریقا، ردپای آمریکا دیده می شود و از این منطقه هم نخواهد رفت و در کمربند نفتی حضور خودش را نگه خواهد داشت و البته برای ماندن در این کمربند خواهد جنگید. فکر می کنم اگر حتی امریکا به این نتیجه برسد که اسرائیل ممکن است مزاحمتی برای این استراتژی ایجاد کند حتی دست از اسرائیل هم بکشد. آمریکا تلاش دارد به هر طریقی در 40 سال آینده قدرت خودش را در دنیا نگه دارد.
در مورد قدرت دلار آمریکا چگونه فکر می کنید؟ به نظرشما قدرت دلار در سالهای آتی افزایش خواهد یافت؟
یک کمی بحث دلار را پایان یافته می بینم. به نظر می رسد در دو دهه آینده یک ارز غالب در دنیا نخواهیم داشت. یک سبد ارزی خواهیم داشت. دنیا به سمت یک سبد ارزی گرایش پیدا می کند. امریکا اگر قدرتش بیشتر شود دیگر اهمیت نمی دهد ارز اول یورویا دلار باشد.فکر می کنم دورانی که این مساله آنقدر مهم بود به سر آمده است.
به نظر شما نقش ایران در این بازار چه خواهد بود؟
ما از سالها قبل باید مسیر تحریم را مانیتور می کردیم و جلوتر از تحریم حرکت می کردیم.
ما باید می دانستیم قدم های بعدی هر تحریم چیست؟ وقتی تمام طرح های تحریم در سنای آمریکا از ماه ها قبل بررسی می شد و خبر لحظه به لحظه آن در اختیار ما بود باید بهتر عمل می کردیم. باید به امروز و مشکلات جابه جایی پول فکر می کردیم. وقتی صحبت از تحریم کالاهایی با استفاده دو منظوره می شود این تنها شامل لوله و وسایلی از این دست نمی شود و باید آن را واقعا جدی گرفت.
/22131
نظر شما