· رئیس جمهور آینده ایران، علی القاعده یکی از اصولگرایان سنتی خواهد بود. یعنی کسی مثل حداد عادل، علی لاریجانی، علی اکبر ولایتی و یا سعید جلیلی. آقای احمدی نژاد الان با اصولگرایان سنتی به مراتب بیش از هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان زاویه دارد.
· اختلاف اصولگرایان سنتی و احمدی نژاد آن قدر زیاد شده است که قطعاً احمدی نژاد هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان را به علی لاریجانی و یا علی اکبر ولایتی ترجیح می دهد. بنابراین احمدی نژاد برای باقی ماندن در قدرت راهی ندارد جز اینکه یکی از یارانش را به قدرت برساند. او می داند اگر اصولگرایان سنتی قوه مجریه را در دست بگیرند، تار و پودش را می شکافند. یعنی تمام وابستگان احمدی نژاد را از قطار قدرت پیاده می کنند. تازه اگر این افراد را دستگیر نکنند.
· اگر احمدی نژاد بخواهد یکی از نزدیکانش را نامزد ریاست جمهوری کند، ناگزیر است مشایی را روانه میدان کند؛ چون حمید بقایی و هاشمی ثمره و نیکزاد رای نمی آورند. کنار رفتن مشایی از ریاست دفتر رئیس جمهوری و واگذاری سمتی تشریفاتی در ارتباط با جنبش عدم تعهد، نشان می دهد که احمدی نژاد مصمم است که مشایی دیگر درگیر کارهای اجرایی نباشد.
· تایید صلاحیت مشايي در گرو چانه زنی آقای احمدی نژاد است. من احتمال می دهم که مشایی مثل دکتر معین در سال 84، از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شود ولی رهبری کاندیداتوری مشایی را بلامانع اعلام کنند.
· به نظر من احتمال رای آوردن مشایی خیلی هم بالا خواهد بود. البته اگر آقای خاتمی وارد میدان نشود. اگر خاتمی کاندیدا شود، قطعاً مشایی هیچ شانسی نخواهد داشت.
·
{در پاسخ به اينکه تایید صلاحیت احتمالی مشایی، از باب مصلحت اندیشی یعنی برای خارج نشدن احمدی نژاد از چارچوب نظام صورت خواهد گرفت یا با هدف افزایش مشارکت مردم در انتخابات؟} هر سه! یعنی یک دلیل هم من به این دو دلیل اضافه می کنم. اگر مشایی بیاید، رقابت جدی خواهد شد. اگر امر دایر شود که اصلاح طلبان بین مشایی و مثلاً حداد عادل یک گزینه را انتخاب کنند، قطعاً اکثر اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نخواهند کرد اما ده تا بیست درصد اصلاح طلبان که در انتخابات شرکت می کنند، از رحیم مشایی حمایت خواهند کرد.
{در پاسخ به اينکه تایید صلاحیت احتمالی مشایی، از باب مصلحت اندیشی یعنی برای خارج نشدن احمدی نژاد از چارچوب نظام صورت خواهد گرفت یا با هدف افزایش مشارکت مردم در انتخابات؟} هر سه! یعنی یک دلیل هم من به این دو دلیل اضافه می کنم. اگر مشایی بیاید، رقابت جدی خواهد شد. اگر امر دایر شود که اصلاح طلبان بین مشایی و مثلاً حداد عادل یک گزینه را انتخاب کنند، قطعاً اکثر اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نخواهند کرد اما ده تا بیست درصد اصلاح طلبان که در انتخابات شرکت می کنند، از رحیم مشایی حمایت خواهند کرد.
· ببینید من می گویم احمدی نژاد از دید اصولگرایان قلب جریان سوم تیر بوده است. این جریان یعنی ساده زیستی، با غرب در افتادن، تو دهن آمریکا زدن، خودکفایی، دوری از اشرافی گری و ... این بخش از گفتمان احمدی نژاد با علائق اصولگرایان همخوانی دارد. به دلیل همین همخوانی گفتمانی، ممکن است مشایی در نهایت تایید صلاحیت شود.
· همان گونه که ما احمدی نژاد را از تیر 84 با مشایی داشته ایم، از خرداد 92 هم مشایی را با احمدی نژاد خواهیم داشت. یعنی این طور نیست که اگر مشایی رئیس جمهور شود، فضای کاملاً جدید در ایران ایجاد شود. احمدی نژاد همچنان با مشایی خواهد بود و سیاست های هشت سال گذشته دولت، کم و بیش ادامه خواهد یافت. خیلی از این سیاست ها، مطلوب مراکز اصلی قدرت است.
· من فکر می کنم احمدی نژاد به چیزی کمتر از تایید صلاحیت مشایی بسنده نخواهد کرد. این مهمترین خواسته احمدی نژاد در قبال انتخابات ریاست جمهوری است. این خواسته برای او مصداق همه یا هیچ است. کاندیداتوری مشایی برای احمدی نژاد، نوری است در انتهای تونل قدرت.
· مشایی دنده پهنی نشان داده و در برابر هر تیغ و تیشه ای که به طرفش پرتاب شده، سکوت کرده است. او مثل بندبازی است که با میله حفظ تعادل، در حال عبور از روی بند است. مشایی اگر خیلی راستگرایانه حرف بزند، رای حامیان اصلاح طلبان را از دست می دهد و اگر خیلی اصلاح طلبانه حرف بزند، شانس تایید صلاحیتش از دست می رود.
· اگر حریف مشایی فقط اصولگرایان سنتی باشند، رقابت مشایی با کاندیدای جریان اصلی اصولگرایان، مثل بازی منچستریونایتد و مس سرچشمه کرمان خواهد شد! اگر حریف مشایی قالیباف باشد، رقابت آنها مثل بازی منچستریونایتد و لیورپول می شود. اما اگر حریف مشایی خاتمی باشد، رحیم مشایی مثل تیم ملی فوتبال ایران در برابر بارسلونا خواهد بود! یعنی در این صورت، مشایی هیچ شانسی ندارد. ولی اگر اصلاح طلبان به شکل شکسته بسته و درب و داغان در برابر مشایی صف آرایی کنند، مثلاً کاندیدای آنها عارف باشد، باز حریف مشایی نمی شوند.
· این نکته را هم نباید فراموش کرد که مشایی هر چند برای اصولگرایان شخصیت جالبی نیست اما آنها به هر حال دغدغه سطح بالای مشارکت مردم در انتخابات را هم دارند. ضمناً با توجه به شکاف احمدی نژاد و اصولگریان، الان دیگر اوضاع مثل سال 88 نیست که مکانسیم برگزاری انتخابات در دست یک جناح بود. الان در واقع دو جناح مسئول پروسه برگزاری انتخابات هستند. بنابراین اوضاع لزوماً مثل سال 88 نمی شود.
· من فکر می کنم احتمال حضور مشایی در انتخابات خیلی پایین نیست. با اینکه مشایی کاندیدای مطلوب اصولگرایان نیست ولی باز مشایی از نظر آنها بهتر از خاتمی است.
· به غیر از رای بخشی از نیروهای اجتماعی مدرن و تحصیلکرده، که قبلاً به آن اشاره کردم، یکی از اهرمهای مشایی برای پیروزی در انتخابات این است که او اگر کاندیدا شود، به عنوان نامزد غیرحاکمیتی شناخته شود. مشایی در برابر حداد عادل و سعید جلیلی، چنین موقعیتی دارد. یعنی وضعیتی مثل دوم خرداد 76؛ البته نه در آن حد و اندازه. به هر حال خیلی ها به مشایی رای می دهند صرفاً به این دلیل که او را نامزد غیرحکومتی می دانند!
· همه روستاییان به مشایی رای نخواهند داد. اینکه چند درصد آنها مجاب شوند که به مشایی رای بدهند، بستگی به هنر و توانایی احمدی نژاد دارد. به نظر من، احمدی نژاد ميتواند حداقل نیمی از جمعیت روستایی و فقیر کشور را قانع کند که به مشایی رای بدهند.
· /2929
نظر شما