مجموعه شعرهای طنز فاضل ترکن با عنوان «پول چراغ جادو» از سوی نشر قطره منتشر شد که قطعه ورودی این کتاب و یک شعر در وصف بیکاری را با هم می​خوانیم:

دارد بدم می آید از دنیای سیخی
از مادر دل نازک و بابای سیخی!

من عاشق پاهای خیلی چاق و گردم
چون چندشم می آید از هر پای سیخی!
 یک روز رفتم با رفیقان جنگلی سبز
کردند آنجا گوشت ها را لای سیخی!

دنیای من صاف است، دنیای شما سیخ
در ذهنتان یک عالمه رویای سیخی!
من دوست دارم زلف هایم صاف باشد
معنی ندارد واقعا موهای سیخی!

دیروز دیدم در خیابان مرد جلفی
گفتم به او: لعنت به تو آقای سیخی!

از کوره در رفت و چکی زد توی گوشم
با ناله سر دادم هزاران آی سیخی!
 باری تعالی! سیخ، کابوس شبم شد
از بس که دیدم هر زمان، یک جای سیخی!

 

***
«در بند بی کاری»
آری... جماعت! بنده بی کارم
مادر! پدر! شرمنده! بی کارم
دکتر! مهندس! رفتگر! مجری!
ای حضرت خواننده! بی کارم
آهوی زیبا! خرس قطبی! گاو!
شیر خر درنده! بی کارم
روزی دو متری طول گیسم بود
حالا که گیسم کنده، بی کارم
هی! با توام! ای غول بی کاری!
غول بد یک دنده! بی کارم
وقتی که هق هق می کنم گریه
یا از ته دل خنده، بی کارم
گفتم غزل از روی بی کاری
با این ردیف گند بی کارم!
هر شاعری در بند معشوقه
افسوس! من در بند بی کارم!

6060

کد خبر 265245

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین