این بازیگر شناخته شده سینما و تئاتر در گفتگویی کوتاه با جدیدترین شماره هفته نامه چلچراغ، گفته است که شعرهای کلاسیک را دوست دارد اما بیشتر به رمان علاقمند است. او آثار داستانی نویسنده های ایرانی را دنبال میکند و کارهای فریبا وفی را دوست دارد. از خارجیها کارهای آلبا دسس پدس را میپسندد و همچنین با نوشتههای جومپا لاهیری ارتباط برقرار می کند. کتابی که در ذهن او ماندگار شده، «آتوسا، دختر کوروش کبیر» نوشته هلن افشار است. او میگوید: بعضی از رمانها را وقتی بعد از گذشت چند سال دوباره میخوانی، تاثیر جدیدی میگذارد و زوایای دیگری از آن را پیدا میکنی؛ مثل رمان «مرشد و مارگاریتا». پیشنهاد او مطالعه رمانهای کلاسیک است.
به گزارش خبرآنلاین، «ماجرای عجیب سگی در شب» به بیشتر از 15زبان در سراسر جهان ترجمه شده و جوایز بسیاری را نصیبِ نویسنده آن کرده است؛ جایزهی گاردین، جایزه ساوت بانک شو، جایزه بهترین کتاب داستانی سال ویت برد و نامزدی جایزههای بوکر و مدال کارنگی. انتشارات افق این کتاب را منتشر و تا کنون چندین بار تجدید چاپ کرده است. «کریستوفر بون» قهرمان این رمان جذاب است. «نوجوانی که دچار اوتیسم است و در دنیای ایدهآل خود زندگی میکند؛ دنیایی که در آن از دروغ، خیانت آدمها به یکدیگر، روابط متناقض اجتماعی، معادلات مجهول عاطفی و خلاصه هر آنچه که باب طبع عقل منطق گرای او نباشد خبری نیست. دنیای کریستوفر میتواند دنیای آرمانی هر یک از ما نیز باشد. البته اگر همچون قهرمان داستان اراده کنیم و خود نیز آن را بخواهیم.»
در بخشی از این رمان میخوانیم؛
«مردم به این دلیل به خدا اعتقاد دارند که دنیا خیلی پیچیده است و به نظر آنها بعید است که چیزهایی به پیچیدگی سنجاب بالدار یا چشم آدمی یا مغز به طور اتفاقی به وجود آمده باشد. اما باید منطقی بود و اگر مردم منطقی فکر کنند متوجه میشوند که فقط به این دلیل میتوانند بگویند که خدا هست که این چیزها در جهان اتفاق افتاده و وجود دارد. در حالیکه میلیاردها سیاره وجود دارند که در آنها حیات جریان ندارد اما کسی در آن سیارهها زندگی نمیکند که مغز داشته باشد و به این موضوع توجه کند. و این درست مثل این است که همهی آدمهای دنیا با سکه، شیر یا خط بیاندازند و ممکن است کسی پیدا شود که 5698 بار پشت سر هم شیر بیاورد و با خودش فکر کند که آدمی استثنایی است در صورتیکه واقعاً اینطور نیست چون از طرف دیگر میلیونها آدم دیگر هستند که 5698 بار شیر نیاوردهاند. و حیات در کره زمین در اثر یک حادثه به وجود آمده است ...»
همچنین ماجرای رمان «آتوسا دختر کوروش بزرگ» در بستر تاریخ می گذرد و یک داستان خواندنی از تاریخ ایران زمین است. در معرفی کتاب آمده است: «سال 530 پیش از میلاد دربار کوروش هخامنشی چشم به راه آمدن شاهدخت «نتتیس» مصری، دختر فرعون است تا به همسری کمبوجیه، فرزند بزرگ کوروش، درآید. کوروش در این رمان همان شهریار نیکبخت و پرآوازهای است که در تاریخ میشناسیم. سایه مهربان خود را بر سر خانوادهاش افکنده و نگران و دلواپس مردمان زیر فرمانش است. اما از پسر او، کمبوجیه، چهرهای نابکار، زود خشم و زیادهخواه ساخته شده است که در دیوانگی و خشمی مهار ناپذیر، پیوستگان خود را به مرز نابودی و نیستی میکشد. کمبوجیه تندخوست و گفتاری زهرآلود دارد. هر چند جنگآوری کار آزموده است، اما منش ناپسند او دیگران را به هراس میافکند.
آتوسا، دختر خردمند کوروش، کمبوجیه را به چشم مردی بد زبان میبیند که «گمان میکرد مردمان جهان را برای او آفریدهاند». خواهرش «ارتیستونه» از او میترسید و «بردیا»، برادر کوچکترش، از سر درماندگی میگفت «پندار و کردار کمبوجیه پیچیدهتر از آن است که من از آن آگاهی یابم». این همان تصویر هولناکی است که هرودوت تاریخنگار از کمبوجیه ساخته است و اکنون بازتاب پر رنگش را در رمان هلن افشار میتوان دید.اما بردیا نگاهبان خانواده است و چیزی از منش نیک کوروش در او هست. سرشار از شادابی و چابکی است. زیبا و نیکخو است و اندام ورزیدهاش از او پهلوانی زورآزما اما مالامال از بخشش و گذشت ساخته است. در این میان مرد دیگری نیز از دودمان هخامنشی وجود دارد که آرام آرام سایه سنگین و اثرگذار خود را بر رمان می افکند. او داریوش است، پسر ویشتاسب و همان کسی که ایران را از کردار زشت کمبوجیه و نافرمانی و شورش «گئوماتا» رهایی بخشید...تنش داستانی با ماجرای دلبستگی آتوسا و داریوش به هم، رنگی ملایم و دلپذیر مییابد. دیدارهای پنهانی آن دو، در پوششی از شرم و احترام، به آنجا میرسد که با یکدیگر پیمان ببندند و چشم در راه آیندهای بمانند که میپندارند همچون آفتاب سپیده دم، روشن و تابناک است. اما روزگار، آن سوی چهرهاش را نشان میدهد و رویدادهایی ناگوار، زندگی آتوسا و خانوادهاش را در هم میپیچد.»
رمان «آتوسا دختر کورش بزرگ» را نشر جوانه توس تا کنون چندین بار منتشر کرده است.
6060
نظر شما