واکنش ها نسبت به فیلم آرگو بسیار متفاوت بوده است.در داخل آمریکا فیلم بن افلک کم مخالف و منتقد نداشته و از سویی در محافل هنری هم نسبت به آن توجه نشان دادند و همچنانکه مستحضر هستید یکی از فیلم هایی است که در بخش بهترین فیلم های درام سال نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب در دوره هفتادم شده است.که در این باره در همین جا نقدی را تقدیم کرده ام.
بازتاب ساخت و اکران آرگو در ایران خودمان نیز پر سروصدا بوده.و عمدتا فیلم را دارای صداقت ندانسته اند.تصور من اینست که ضعف عمده آرگو در پروداکشن است و فیلمنامه جای بحثی ندارد.قرار بر قهرمان سازی است و توقعی جز این نمی رود که در صحنه های دلهره آور به هرحال این روند قهرمان سازی با موفقیت به انجام برسد.
اما پاره ای از لحظات فیلم بویژه سکانس افتتاحیه و یکی دو سکانس بعدی سرشار از نماها و گفتگوهای جالب توجه است.جایی که به صراحت در سکانس افتتاحیه فیلم از کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 پرده برداشته می شود و پس از آن در حین شکل گیری و تصویب پروژه آرگو دیالوگ هایی در باره شاه و نظام سلطنتی از دیدگاه آمریکایی ها بیان می شود.که تماما ضد رژیم شاهنشاهی است.
اشاره به فساد اخلاقی و مالی سردمداران رژیم شاهنشاهی و ضعف کاراکتر خود محمدرضا و هم چنین اشاره ظریف به هواپیمای حامل فرح پهلوی از این مواردند.در دیالوگی گفته می شود که از بس هواپیمای حامل فرح پر از طلاجات و شمش های طلا بوده قادر به پرواز نبوده است و مسائلی نظیر این که اگرچه کوچک به نظر می رسند اما قابل تامل هستند.
خشم مردم ایران از آمریکایی جماعت نیز در گفتگوها جالب است.رئیس میز ایران در سیا به بن افلک می گوید :".. از بس به ایرانی ها بد کردیم و تحقیرشان کردیم طبیعی است که الان هرچه در چنته داشته باشند رو می کنند و جبران آن تحقیرهارا خواستار هستند."
در یادداشتی پیرامون مستند از قاهره تا تهران با عنوان وقتی کتابخوان نیستیم و بی حالیم مستند از تهران تا قاهره برایمان مرجع تاریخی می شود اشاره کرده بودم که خواندن تاریخ از زبان شخص مخالف می تواند بازگو کننده بسیاری از فراز های تاریخی باشد.
و در آن یادداشت از منابعی نام برده بودم که کارگزاران رژیم قبلی نگاشته بودند.حال آرگو اکران شده است.و برخی از دیالوگ ها و اظهار نظرهای این فیلم نیز حداقل به عنوان تاریخ شفاهی می تواند مورد استفاده و نهایتا مقابله قرار بگیرد.
اینجا دیگر خبری از فاتحان نیست که به زعم برخی از دوستان چون تاریخ را فاتحان می نویسند پس هیچ اعتباری برای آن نمی توان قائل شد.فکر و اندیشه و مقابله اسناد تاریخی با یکدیگر است که می تواند راهگشا باشد.بحث من در آن یادداشت فقط به اهمیت تاریخ و تاریخ خوانی و تاریخ دانی مرتبط بود.وگرنه مسلم است که هر کتاب خاطره و بیوگرافیکی نمی تواند بدون حب و بغض باشد و در بهترین شرایط ممکن است تلویحا قصوری در نگارشش رخ داده باشد.
به هرحال آرگو با تمام کاستی هایش ،شاید بتواند جای خالی برخی از پرسش ها در باره علت سرنگونی رژیم شاهنشاهی را توضیح بدهد.
نظر شما