اگر همه ما در زندگی حرفه ای مان بتوانیم قاعده بازی را رعایت کنیم یا حداقل کسی را داشته باشیم که در حین بازی مدام قواعد را به ما گوشزد کند آنوقت است که نه تنها کسی آسیب نمی بیند بلکه زیربنا هایمان نیز تقویت می شود.
در زندگی ژورنالیست ها این موهبت وجود دارد که هر روزنامه نگاری بتواند وارد بازی شود .این توانی بالقوه برای همه روزنامه نگاران است . قواعد بازی اتفاقا در زندگی حرفه ای روزنامه نگار های ما هم بسیار سخت است و هم بسیار آسان . آسان از آن جهت که فرض بر این است که هر ژورنالیستی آدمی است عاشق مردمش و ثبات کشورش و پایبند به اعتقادات مذهبی و باورهای دینی و در مجموع فردی است با درک بالا و قدرت آنالیز برای محاسبه ی نیازهای حال حاضر جامعه و با داشتن این ویژگی ها می تواند قواعد بازی را رعایت کند. و سخت است از این جهت که برخی از مسئولین مطبوعاتی فقط خودشان را واجد شرایط فوق می دانند . آنها به ژورنالیست ها با نگاهی حداقلی ؛ و پر از تردید نگاه می کنند. طرفه اینکه بعضی از مسئولین هنوز در حال و هوای دهه های گذشته هستند. و از شرایط روز روزنامه نگاری هیچ اطلاعی ندارند. و اعتقاد دارند بستن سنسور به دست و پای روزنامه نگار برای آنکه خدای ناکرده اشتباهی از او سر نزند دم دست ترین راهکار است.صادقترین آنها فعلا در دید و بازدید هایش به حرف ر رسیده و تا این دیدارها به حرف ی برسد احتمالا آن نگاه حدالاقلی هم مهمان مطبوعات نخواهد بود. تا آن زمان اما تلفات و هزینه ها از هر 2 سو نیز ادامه خواهد داشت و ضرورت بکارگیری قواعد بازی را بیشتر جلوه گری خواهد بخشید.
مرد صادق چشم آبی و رئیس مطبوعات در اولین جلسه ای که با خبرنگاران داشت اعلام کرد که لیست نشریات را به ترتیب حروف الفبا تنظیم کرده و به دیدار خبرنگاران رفته و تا اینجای کار به حرف ر رسیده است . اگر مبنا را فقط همین دیدار ها در نظر بگیریم در جا باید بگوئیم رئیس مطبوعات و اطلاع رسانی مملکت ما قاعده بازی را حسابی رعایت کرده است . چرا که هنوز روی صندلی ننشسته ؛به دیدار بازیگران اصلی این عرصه آمده و احترام و تکریم به جای آورده و خب طبیعی است که دستش حسابی فشرده شود و نوای "دم مرد چشم آبی گرم " همه جا شنیده شود . باری او قاعده بازی را خوب و شیک شروع کرد. او از بیمه و امنیت شغلی خبرنگاران گفت و آینده زیبا و جذابی را برایمان تصویر کرد.
در ادامه اما بنظر می رسد قواعد بازی بهم خورده است چرا که مرد چشم آبی هنوز به حرف ر نرسیده ؛ حرف س را مرخص کرده بود و حرف خ را هم به کما فرستاد ، ضمن اینکه اگرچه حرف ه در آخرین رده است اما حرف ه نیز با رانت یا بدون آن به غشی 2 روزه مبتلا شد.
گاهی قاعده بازی فقط از سوی یک طرف رعایت می شود. قاعده بازی می گوید شان معاون مطبوعاتی و شان مطبوعات توامان باید حفظ شود واین شانیت برای ما و او احترام می آورد. هم چنین در قواعد بازی باید این شان و احترام بیهوده هزینه نشود. روزنامه خبر یک هفته پس از میهمانی با مرد چشم آبی به کما می رود ؛ شاید خبری ها صبوری مرد چشم آبی را کمترین اقدام از سوی او می دانستند شاید هم نه ؛ بااین همه اما قاعده بازی را مدیران خبر رعایت می کنند و اینجا در کنار شانیت البته کمی تا قسمتی مظلومیت هم نصیبشان می شود . خب آنها جزواولین میزبانهای مرد صادق چشم آبی بودند و خیلی هم زود جواب بازدید شان داده شد ... اینجا قاعده بازی فقط از سوی یک طرف بازی رعایت شد و خبری ها چقدر شرافتمندانه و چقدر حرفه ای این بازی را تمام کردند.
اما گاهی قاعده بازی از سوی 2 طرف رعایت نمی شود. این بدترین حالت ممکن است.قاعده بازی می گوید اگر یک آگهی نامربوط در یکی دو روزنامه کار شد ؛ باید به جای در بوق کردن ماجرا لازم است به بقیه روزنامه ها زینهار و آماده باش دادو دروازه بانی کرد تا این اشتباه در جای دیگر تکرار نشود با علم به اینکه مدیران مسئول جراید از این هشدار ها استقبال می کنند. اما وقتی به جای رعایت قاعده بازی کار به لابی کشی می رسد و بد تر از آن بوق ها بصدا درآیند ، از آن شانیت چیزی به جا نمی نماند . باید خیلی خوشبین باشیم که باور کنیم همشهری با مرد چشم آبی از این ببعد باهم آبشان به یک جوی بریزد.
قاعده بازی دعوا راه نمی اندازد ، از بروز آن جلوگیری می کند. اما قواعد بازی برای کسی که حتی بدرستی بد اخلاقی کند یا صبور نباشد شانیت بهمراه نمی آورد. البته گاهی فداکاری هایی لازم می شود که طرف بازی با اعمال آن زمان می خرد و هم به شان خود می افزاید و هم به شان طرف عصبانی خدشه ای وارد نمی کند.
قاعده ی بازی می گوید باید به داشته های قبلی اهالی احترام گذاشت. بد نیست گاهی به جای استارت ابتدایی ؛ نگاه کنیم ببینیم تا قله چقدر فاصله داریم . قاعده بازی می گوید این طرز نگاه برای یک مدیر بویژه اگر رئیس مطبوعات هم باشد ، همدلی بوجود می آورد. فرستادن 12 سئوال به مدیران مسئول و اخذ این جوابها و سپس پالایش این موارد اگر چه بسیار عالی است اما در حقیقت و فقط آب زدن دوباره به دستمالی است که روی پیشانی مریض محتضری قرار داشته ، و این عمل کمی تا قسمتی و برای دقایق بسیار اندکی ممکن است برای مریض سود داشته باشد. قاعده بازی می گوید دید و بازدید مدیر خیلی خوب است اما قواعد بازی می گویند به جای شروع از نقطه صفر بهتر است بگردیم ببینیم طرح ها و پیشنهاداتی که پیش از این برای مطبوعات ارائه شده کجاست و چگونه می شود از آنها استفاده کرد. اگر همدلی باشد عصبانیت و بی صبری از بین می رود و آنگاه قاعده بازی از سر گرفته می شود.
در ضمن قاعده بازی می گوید اگر رنگ چشم مردی را اشتباه نوشته باشی کل نوشته ات میرود بالای درخت؛ از اینرو امیدوارم رنگ چشم جناب آقای دکتر رامین را درست تشخیص داده باشم. تصورم این است که ایشان را اول بار 10 یا 11 سال پیش در دبیرستان فرهنگ یا یک مکان آموزشی دیگر دیدم.در عکس ها یشان نیز بین سبز و آبی و رنگ هیزل عسلی ، بنظر همین آبی های لایت درست تر باشد. چه کنم خیر سرم دارم قواعد بازی را رعایت می کنم.
نظر شما