وقتی سطح سلیقه فرهنگی پایین می‌آید...

وضعیت ادبیات کودک ما، وضعیت نابسامانی است. مشکل این است که بسیارى از مدیران در حوزه شعر کودک یا وارد نیستند یعنى اطلاعاتى ندارند یا بى توجهند. من دراین باره احساس بدى دارم. فکر مى کنم انگار قرار نیست مردم کتاب خوان شوند .

اگر به دقت به این نکته ها توجه کنیم که ادبیات کودک تأثیر فراوانى بر اخلاق، نوع نگرش به زندگى و حفظ و گسترش ارزش هاى انسانى در کودکان دارد. وقتى سطح سلیقه کودکان ما پایین بیاید وقتى نوع نگاه آن ها به زندگى و به عناصر پویاى آن که انسان ساز است با عادى ترین و دم دستى ترین نوشته ها شکل بگیرد، جامعه فردا به لحاظ فرهنگى چه وضعیتى پیدا خواهد کرد.

ادبیات کودک یا در این مجال شعر کودک، شعر و ادبیات فرد است. وقتى سطح سلیقه فرهنگى کودک ما با برنامه ریزى در ادبیات که یکى از مظاهر بالابردن فرهنگ عمومى است، پیشرفت کند به طور حتم آینده در دست انسان هایى خردورز و خلاق خواهد بود.

از سویی دیگرخانواده ها نیزچندان به کتاب توجهى نشان نمى دهند. آن ها این قدر که براى غذا، پوشاک، ماشین و وسایل منزل دقت نظر وتوجه دارند به کتاب توجهى نمى کنند.

درواقع معتقدند «براى چى باید کتاب بخوانیم» و حتى دوست ندارند فرزندانشان کتابخوان باشند. البته این مشکل دلایل فراوانى دارد که ریشه آن را باید در اقتصاد، آموزش و پرورش، وجود ابزارهاى جدید براى سرگرم شدن مثل رایانه و بازى هاى رایانه اى و ... جست وجو کرد.

البته ناشران هم دراین وضعیت دخیل اند. آن ها بدون آن که توجهى به وضع جامعه بکنند کتاب هایى را که با نقاشى هاى ضعیف و سطحى نام هاى کلیشه اى و شعرهاى نامناسب نوشته مى شود منتشر و پخش مى کنند و فقط سود اقتصادى آن را در نظر مى گیرند. از سویی به عقیده من کتاب اصلاً گران نیست. شما مى توانید یک مجموعه شعر را از نظر قیمت با یک پاکت سیگار یا یک بستنى مخصوص مقایسه کنید. آن وقت خواهید فهمید که قیمت کتاب چندان هم گران نیست.