فضاهای شهری مانند خیابان، پیاده رو، پل عابر پیاده و کوچه و بازار عرصه ی تقابل و تعامل شهروندان با یکدیگر و همین طور با مسئولین شهر از جمله شورای شهر، فرمانداری و شهرداری است.
پیاده روها در شهرها محل رفت و آمد شهروندان هستند همان ها که پیاده روی را به استفاده از وسایل نقلیه ترجیح داده اند. در پیاده روها واحد های صنفی مختلف، دکان ها، ادارات، بانک ها و ... نیز وجود دارند تا از امکان دسترسی که این فضای شهری برای شهروندان ایجاد کرده برای عرضه ی خدمات و کالاهای خود استفاده کنند پس پیاده رو محل تلاقی حداقل دو حق است: اول حق شهروند پیاده و دوم حق فروشندگان و عرضه کنندگان کالا ها و خدمات مورد نیاز مردم.
نهادهای عمومی منتخب مردم شامل شورای شهر و شهرداری بر فضاهای شهری نظارت می کنند تا حقی از شهروندان ضایع نشود. در اینجا شهروند می تواند عابر پیاده یا دکان داری که محل کسب او در پیاده رو است یا رییس شعبه ی یک بانک که در همان پیاده رو مستقر است و ... باشد.
آموزش افراد جامعه به منظور ارتقای سطح آگاهی آنان از حقوق و مسئولیت های خود، به نهاد های عمومی ناظر بر جامعه کمک خواهد کرد تا بهتر اعمال قانون کرده و شهر را راحت تر اداره کنند.
اما اگر مردم به مسئولیت ها و حقوق خود واقف نباشند یا اکثریت ایشان به هر دلیلی به آن عمل نکنند و نهاد های ناظر نیز از اعمال قدرت برای احقاق حقوق شهروندان عاجز باشند در آن صورت افراد جامعه به یک توافق نانوشته اما معتبر! تن خواهند داد تا شهروندان حق خود را در قبال عدم اجرای مسئولیت به یکدیگر بفروشند یعنی اینکه من از انجام وظیفه ام معاف می شوم ودر مقابل حقی را هم از تو طلب نمی کنم؛ معامله ی بدی نیست و گاهی هر دو طرف هم راضی به نظر می رسند!
به این عکس ها که از پیاده رو های "قائم شهر" در استان مازندران در تابستان سال جاری گرفته شده نگاه کنید تا به کارآیی این توافق نانوشته پی ببرید البته "قائم شهر" فقط یک مثال است و گرنه پر واضح است
که در پیاده روهای همه ی شهرهای کشور به نظر "همه چیز آرام است" و ما خوشحال هستیم!
نظر شما