الان عزا گرفتهام که چه بنویسم درباره «چه خوبه که برگشتی»؟ این فیلم حتی به روایت فیلم صامت لورل هاردی که در ابتدای فیلم آن را میبینیم یک کمدی بزن بکوب هم نیست یا مثلاً ادای دینی به پلیسهای کیستون یا هر چه.فیلم،دقیقاً هیچیست.نه!اشتباه نکنید!منظورم این نیست که بازآفرینی هنری «هیچی» باشد مثل کارهای برادران مارکس یا نمایشنامههای یونسکو،اصلاً «هیچی» ست.حتی حضور زبانی کلمه «هیچی» نیست دقیقاً این است[ببینید!]:« »
مهرجویی چند سالیست که فیلم بد میسازد اما هیچ وقت به این بدی نبوده.یک نفر اگر بتواند فیلمنامه را در این کار به من نشان بدهد من میفرستمش به همان جزیره مورد نظر وودی آلن در هاوایی که قرار بوده تمام فیلمهای باب هوپ را در آن دوره کند.
به طور معمول کلاس بالای بازیها در آثار مهرجویی مثال زدنی بود اما در این فیلم، غیر از عطاران که خودش داشت گلیماش را از آب بیرون میکشید و شگردهای گذشته را خرج فیلم میکرد باقی بازیها ناامیدکننده بود حتی حامد بهداد هم که در فیلمهای متوسط و با کارگردانهایی خیلی کمسابقهتر بازیهای درخشانی ارایه داده،در این فیلم بازی متصنعانه و غیرقابل باوری دارد انگار که داریم او را در یک تلهتئاتر میبینیم نه در یک فیلم سینمایی.واقعاً جای حیرت است که مهرجویی بزرگ که روزگاری از نابازیگرها هم بازی چشمگیر میگرفت در فیلمی که بهترینها در آن حضور دارند تحقیقاً غایب است.انگار پشت دوربین نیست.انگار مثل واپسین آثار دالی که روی بوم سفید امضا میکرد و زنش این بومهای سفید را با قیمتهای گزاف به شاگردان یا مجموعهداران میفروخت، فقط امضاش هست و خودش نیست.
یک موقعی تلویزیون ایران تبلیغ میکرد که قرار است بازی تیم منتخب جهان با تیم ملی ما را نمایش بدهد و ما هم ذوق کرده بودیم که چه شود!اما در نهایت دیدیم که چند ستاره بازنشسته که به زور میتوانستند 20 متر بدوند و چربیهای شکمشان موقع راه رفتن بالا و پایین میرفت، جلوی تیم ملی ایران قرار گرفتند.آقای مهرجویی!خوبه که برگشتی...جدی میگم!شاید این جوانها دلشان قرص شود که فیلمشان از فیلم شما بهتر است مثل بچهای که در کوچههای ریودوژانیرو توپ میزند و با دیدن «پله» توی کوچهشان ،این ستاره نامیرای فوتبال جهان را در این سن و سال دریبل میکند با این همه ترجیح میدادم کمی هم تمرین داشتید لااقل در حد سن و سالتان.
نظر شما