چاپ چهارم رمان «هیچ وقت نامزد نبودیم» نوشته رضا استادی توسط نشر البرز و مجموعه شعر «خواب های من هر روز صبح با دیدن تو تعبیر می‌شوند» به کتابفروشی‌ها آمد.<BR>

داستان رمان «هیچ وقت نامزد نبودیم» در سال‌های ابتدایی دهه 60 و 70 اتفاق می‌افتد. هیچ وقت نامزد نبودیم داستان زندگی شخصیتی به نام ستاره میرافشار است. او تنها دختر خانواده‌ای اصیل است که بعد از فوت پدر و مادرش، با برادرش، کاوه و همسرش فاطمه زندگی می‌کند. رضا استادی نویسنده این اثر، آن را از دی ماه 75 تا اسفند 79 نوشته است. این رمان در 7 فصل نوشته شده است. ستاره دانشجوی رشته مترجمی زبان فرانسه است. او طی ماجرایی با روزنامه نگاری به نام مسعود آشنا می‌شود. مسعود روزنامه‌نگاری بین‌‌المللی است که سال‌ها خارج از ایران زندگی کرده و حالا مدتی است به ایران بازگشته است. این آشنایی به ازدواج ختم می‌شود و به واسطه مسعود ستاره هم وارد فعالیت‌های مطبوعاتی می‌شود. آن‌ها زندگی آرامی را در پیش گرفته‌اند اما ورود پسری جوان به نام نصرت به زندگی ستاره، ماجراهایی را برای او به وجود می‌آورد. نصرت به خیال این‌که ستاره زنی مجرد است، از او خواستگاری می‌کند اما نمی‌داند همسر ستاره همان فردی است که در روزنامه‌ای که او در آن کار می‌کند، مسئولیتی مهم دارد.

نصرت از این ماجرا سرخورده می‌شود، اما راه حلی که برای نجات از این سرخوردگی در پیش می‌گیرد، باعث می‌شود تا مدتی بعد بار دیگر سرنوشت او و ستاره به هم گره بخورد...

نویسنده در ابتدای کتابش، به خیالی بودن شخصیت‌های داستان اشاره کرده و نوشته است: شخصیت‌های این داستان، تنها در ذهن نویسنده وجود حقیقی دارند. هرگونه مشابهتی میان آنان و شخصیت‌های عالم واقعیت، کاملا تصادفی است.

 

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

«آمد طرفم و من عقب عقب رفتم. داد زد: تو بیجا می‌کنی یه جنازه رو دوست داشته باشی! پشتم به دیوار خورد. ایستادم. به یقه‌ام چنگ زد و گفت: ما قبلا با هم خیلی حرف زده بودیم، گفته بودم اسم اونو از کله‌ت بیرون کن... داد زدم: حالا که پاک نکردم، می‌خوای چه غلطی بکنی؟ یقه‌ام را ول کرد. رویش را برگرداند و آهسته گفت: پتیاره خانوم... چه‌کارت می‌تونم بکنم؟... دستم را گذاشتم روی شانه‌اش، همه آب دهانم را جمع کردم و وقتی رویش را برگرداند تف کردم به صورتش. آب دهانم افتاد روی چشمش. با پشت دست به صورتم زد. سرم چرخید و به زمین افتادم. لگدی محکم به پهلویم زد. خواستم بلند شوم، اما بدنم تیر کشید. از چپ و راست مشت و لگد بود که به بدنم می‌خورد. به نفس نفس افتاده بودم. دست‌هایم شل شد و بدنم را ول کردم. حالا برخورد لگدهایش را با بدنم حس می‌کردم، اما دردم نمی‌گرفت. لحظه‌ای بعد چشم‌هایم را باز کردم و دیدم با مشت‌های گره کرده،‌ بالای سرم ایستاده است. انگار از کتک زدنم خسته شده بود. همچنان که نفس نفس می‌زد، گفت: حالا همه این خونه رو برای اون مرتیکه خیرات کن!...

صبح با صدای نوحه‌ای از خواب بیدار شدم. یادم آمد ظهر تاسوعاست. چشم‌هایم جایی را نمی‌دید و نمی‌توانستم سرم را از روی بالش بردارم. چند بار سعی کردم؛ اما صورتم سوخت. آخر سر، زور زدم، دست‌هایم را روی بالش گذاشتم و صورتم را بالا کشیدم...»

چاپ چهارم این کتاب به تازگی با 696 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 24 هزار تومان منتشر شده است.

 

به گزارش مهر، مجموعه شعر «خواب های من هر روز صبح با دیدن تو تعبیر می‌شوند» سروده مریم پالیزبان عصر جمعه در خانه هنرمندان رونمایی شد. مراسم رونمایی از مجموعه شعر «خواب‌های من هر روز صبح با دیدن تو تعبیر می‌شوند» سروده مریم پالیزبان عصر جمعه 18 اسفند با حضور چهره‌های ادبی و سینمایی مانند مصطفی ملکیان و میترا حجار در سالن انتظامی خانه هنرمندان برگزار شد. پالیزبان در ابتدای این مراسم به خوانش مقدمه کتاب پرداخت و گفت: حتی مخاطبی که سالن نمایش را ترک می‌کند، یا چرت می‌زند در دایره ارتباط قرار می‌گیرد. خوشبختانه ارتباط هر چند کوتاه با او هم برقرار شده است. اجرا لحظه ای کوتاه است با نفرت یا نزدیکی. ساختن یا رسیدن به تصویری در کلمه، تصویرسازی در شعر نیست. شعرهای این کتاب با این رویکرد سروده شده اند و کتاب، فضایی است از مشارکت شعر و گرافیک.

در ادامه بهاره رضایی شاعر و منتقد گفت: بیان هر روایت ادبی که درگیری ذهن ما را با خرده روایت‌های بیرونی اش منجر شود، نوعی بدایت، شروع و دوباره خوانی روایت ادبی است. در سال‌های اخیر، آن چه به معنای واکاوی ادبی که شعر هم شاخه ای از آن است، شناخته می‌شود، پرداختن به فضاهای انتزاعی است. در این پرداخت شاعر، فرامکان یا فرازمانی را برای بهتر دیدن به مخاطب پیشنهاد می‌دهد و چیزی دور از نفس شعر را منبع و ماخذ اثرش می‌داند و ناخود خواسته آن را به مخاطبش القا می‌کند.

شاعر مجموعه «تشریفات» ادامه داد: در کتاب «خواب‌های من هر روز صبح با دیدن تو تعبیر می‌شوند» با اولین تجربه‌های شاعرانه روبرو می‌شویم که گزینش عبور از یک دهه را نشان می‌دهند و از آخرین سال‌های نوجوانی شاعرشان شروع شده و هنوز هم دست از سرش بر نداشته اند. در این مجموعه با ترکیب و محتواهای مختلفی روبرو می‌شویم که از ذهن شاعر برآمده و گاها در کنار فضاهای وهمی و انتزاعی قرار گرفته اند. مرز مشخصی بین رویا و واقعیت این شعرها وجود ندارد و گویی شاعر احتیاجی به ماندن در یک منظر واقعی یا خیالی نداشته و مرتب در رفت و آمد است.

وی افزود: بسامد بالا و پر نوسان واژه‌های عمومی کتاب، بخش زیادی از شعرها را به خود اختصاص داده است. صبح، آسمان، پنجره، پدر، برادر، چشم و خورشید از واژه‌هایی هستند که حضورشان در شعرها بسیار چشمگیر است؛ واژه‌های عمومی که می‌شود از آن‌ها به عنوان واژه‌های تعیین کننده هم نام برد چرا که سرنوشت شعرها از توازن و در کنار هم قرار گرفتنشان شکل گرفته است و دغدغه‌های‌های بومی و وطنی شاعر را به مخاطب گوشزد می‌کنند. دایره واژگانی شعرهای کتاب بیشتر از فضاهای تعیین شده است. در برخی از شعرها با نوعی سناریوی دکوپاژ شده روبرو می‌شویم. گاهی هم، هم نشینی‌های حساب شده در فضاهای الهام گرفته شده از واقعیت‌های جغرافیایی را شاهد هستیم.

رضایی گفت: در کل می‌توان گفت نوعی فضای زنانه غیر مالوف بر شعرها حاکم است گرچه مجموعه زبان زنانه ندارد ولی بین این زبان غیر زنانه و زنانه مالوف در کشمکش و تقلاست. فضاهای مالیخولیایی و وهمی که اغلب سعی دارند صدای شاعر را به گوش برسانند، لحن و آوازی هستند که می‌خواهند مستقل باشند. به همین دلیل دیده می‌شود که تمهیدات مختلفی در آن‌ها به کار گرفته شده است. اما در پس همه این صداها، صدای زنانه «او» به گوش می‌رسد.

کتاب «خواب‌های من هر روز صبح با دیدن تو تعبیر می‌شوند» از امروز شنبه 19 اسفند در کتابفروشی‌ها عرضه خواهد شد.

6060

کد خبر 281258

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین