۰ نفر
۱۰ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۵

پاتریک سیل تحلیلگر برجسته مسائل خاورمیانه در یادداشت زیر به بررسی راه حلی برای برون رفت از بحران سوریه پرداخته است.

جنگ داخلی که از دو سال پیش در سوریه شعله ور گشته وارد مرحله بسیار خطرناکی شده است . یا باید دو طرف درگیر ، نبرد زندگی ومرگ را طی کنند و یا اینکه تصمیم بگیرند راه حلی بیابند ــ البته نامتعادل همانند تمامی سازشها ــ که می تواند به خونریزی پایان دهد و این کشور را که بازیگر اصلی خاورمیانه است ، از تجزیه و نابودی نجات بخشد. این راه را دولت سوریه و دشمنانش ، هر دو با آن روبرو می باشند.
نیروهای بیگانه نقشی در فاجعه کنونی در سوریه بر عهده دارند . اینان باید تصمیم بگیرند که می خواهند همچنان به این وضعین ادامه دهند به امید آنکه دستاوردهایی کسب کنند که موقعیت خود را بهبود بخشند و یا بعکس گروههای درگیر در درگیریهای سوریه را تشویق به کنار گذاردن اسلحه و تحویل آن و نشستن پای میز مذاکره وگفتگو نمایند.
علت اصلی که مشوق اوضاع کنونی است همانا احساس ایالات متحده و روسیه به اینکه بهترین روش برای جلوگیری از تجزیه فاجعه بار سوریه ــ که می تواند زمینه ساز جنگهای خیابانی نامحدود شودــ همانا نظارت بر روند انتقال قدرت سیاسی به گونه ای دمکراتیک می باشد. نخستین گام ضروری برای تحقق چنین دستاوردی ، توقف درگیریها و جلوگیری از رساندن اسلحه به طرفهای درگیر است. گام دوم نیز همانا دور کردن تمامی شخصیتهای افراطی مخالف با سازش و گرد آوردن تمامی میهن دوستان از تمامی گروهها که مایل به نجات کشورشان و جلوگیری از ادامه خونریزی می باشند ونابودی می باشند.
اما متأسفانه دستیابی به این راه حل هم اکنون بسیار دور است ، چون نمی توان به آسانی نابودی و خرابکاری وخسارتهای جانی ومالی سنگین طی دوسال اخیر را ، فراموش نمود. تاکنون بیش از یک ملیون تن از مردم سوریه برای دستیابی به مکانهای أمن ، به کشورهای همسایه پناه برده اند . همچنین بیش از یک ملیون تن دیگر در داخل سوریه آواره گشته اند وخسارتهای مالی را نمی توان ارزشیابی نمود و این در حالی است که تاکنون بیش از 70 هزار تن جان خود را از دست داده اند.
سوریه طی پنج دهه اخیر بازیگر عمده در منطقه خاورمیانه بود و البته نابودی آن ــ که هم اکنون شاهد آن هستیم ــ پیامدهای ناگواری را در پی خواهد داشت. حال نابودی سوریه چه تأثیری بر آینده نیروهای گوناگون صحنه سیاسی خاورمیانه خواهد گذارد ؟ آینده چه سرنوشتی را برای دیگر طرفهای درگیر در این بحران پنهان کرده است؟ کشورهای همسایه سوریه از جمله ترکیه و ایران و عراق و لبنان و اسرائیل و نیز عربستان سعودی و قطر هریک به گونه ای به نبرد ودرگیری کشانده شدند و ما هم اکنون دوران تاریک منطقه را شاهد هستیم . پس چه کسی می تواند آینده را پیش بینی کند؟
بنظر می رسد کسانیکه از دو سال پیش علیه دولت بشار اسد شوریده اند ، تحت تأثیر دخالتهای غرب برای سرنگونی معمر قذافی در لیبی قرار گرفته اند . البته باید گفت که این نمونه ای است که آنها را گمراه کرده وفریب داده است و اینان گمان کرده اند درصورت شورش ، غرب برای کمک به آنان اقدام خواهد نمود. این البته اشتباه بسیار بزرگی بشمار می آید . شورشیان از کمبود کمکهای بیگانه در رنج هستند و فشارهای بسیاری برای دستیابی به کمکهای بیشتر بعمل می آورند. اکنون بعضی از مخالفان دولت سوریه ، مسلح می گردند و بعضی نیز در کشورهای همسایه بوسیله کارشناسان غربی ، آموزش نظامی می بینند ، اما چهارچوب این آموزشها به گونه ای نیست که بتواند نظام سوریه را سرنگون سازد.
بنظر می رسد که در آغاز درگیریها ، پرزیدنت بشار اسد گمان نمود که موضعگیری وطن دوستانه اش ونیز مخالفت با اسرائیل ، وی را از نارضایتی مردم نجات خواهد داد که البته این گمان اشتباه بود. اما اشتباه بسیار بزرگ وی همانا عدم آگاهی از محل حضور نیروهای ناراضی در جامعه سوریه است. اگر وی جایگاه آنها را به درستی می دانست در عملکرد خود برای کمک به آنان اشتباه نمی نمود.
سربازان پیاده شورشی در سوریه چه کسانی هستند ؟ نخست اینکه اینان همان بیکاران و نیمه فرهیختگانی هستند که قربانی افزایش جمعیت طی سالهای اخیر شده اند . در دهه 1960 هنگامیکه نخستین کتاب خود را درباره سوریه نوشتم ( تحت عنوان " نبرد برای سوریه " که بوسیله دانشکاه اکسفورد در سال 1965 انتشار یافت ) جمعیت سوریه 4 ملیون تن بود اما اکنون بالغ بر 24 ملیون تن می باشد. البته سوریه کشور ثروتمندی نیست . سوریه در مقایسه با امیر نشینهای خلیج فارس و یا در مقایسه با عربستان و یا ایران ویا ترکیه ، یک کشور فقیر بشمار می آید . همچنین بسیاری از جوانان سوریه امروز از بیکاری رنج میبرند. وکسانیکه بدترین وضعیت را دارند همانا قربانیان خشکی و بی آبی در روستاها هستند که از سال 2006 تا 2011بطور بیسابقه ای بدان مبتلا شدند و در نتیجه صدها هزار تن از کشاورزان ناچار گشتند زمینهای کشاورزی خود را ترک کنند و چهارپایان خود را ذبح نمایند و به گروه بینوایان که پیرامون شهرهای زندگی می کنند به پیوندند. در سال 2009 سازمان ملل متحد و دیگر نهادها اعلام داشتند که بیش از 800 هزار تن از مردم سوریه بعلت بی آبی ، منبع زندگی خود را از دست داده اند . و اینان برای نجات خود و فرزندانشان ناچار شده اند به شهرها فرار نمایند.
روشن است که پرزیدنت بشار اسد و حکومت وی ، برای کمک به کشاورزانی که بر اثر بی آبی دچار زیان شده اند و یا برای ایجاد فرصتهای کاری برای بیکاران در شهرها ، کوششهای مجدانه بعمل نیاوردند . اولویتهایی برای کمک رسانی به این دو گروه از قربانیان باید صورت می گرفت. دولت سوریه می توانست برای دریافت کمک از کشورهای حوزه خلیج فارس ، از آنها یاری می طلبید . اما در عوض دولت سوریه به گسترش جهانگردی و بازسازی شهرهای تاریخی در دمشق و حلب و نیز موزه ها و تشویق بکارگیری انترنت ، اقدام نمود . این سیاستهای یک گروه اجتماعی کوچک و نوینی را در جامعه بوجود آورد ، اما اقدامی برای کمک رسانی به بینوایان در شهرها و روستاها که نیازمند بودند بعمل نیاورد.
قابل توجه ، اینکه توجه پرزیدنت بشار اسد به مسائل داخلی کم بود و وی بیشتر به خطرها و توطئه های خارجی علیه سوریه ــ که از پدرش به ارث رسیده بود وهمان بود که مصر را پس از جنگ سال 1973 با اسرائیل ، از گردونه جهان عرب دور نمود ــ و این همان نقشه ای بود که هنری کیسینجر وزیر خارجه وقت ایالات متحده امریکا درباره اش اقدام کرد و سوریه ولبنان را در برابر قدرت تکامل یافته اسرائیل قرار داد. در عین حال هدف از اقدام اسرائیل در حمله به لبنان در سال 1982 همانا پایان دادن به قدرت نمائی سوریه و قرار دادن لبنان در مدار توجه اسرائیل بود. در پاسخ به این اقدامات ، حافظ اسد ( پدر بشار اسد ) اقدام به تشکیل جبهه مقاومت با شرکت ایران و سوریه وحزب الله در برابر اسرائیل نمود که توانست در برابر برنامه های توسعه طلبانه اسرائیل در منطقه، مقاومت نماید. در نتیجه پرزیدنت بشار اسد ناچار گردید با برنامه هایی روبرو گردد که خطر کمتری از آن دسته از خطراتی که پدرش با آن روبرو شد ، در بر نداشت. در این میان اگر حمله اشغال عراق از سوی امریکا در سال 2003 با موفقیت روبرو می گردید ــ همچنانکه محافظه کاران نوین طرفدار اسرائیل برای آن برنامه ریزی کرده بودند ــ‌ سوریه اکنون هدف دوم بشمار می رفت .در نتیجه سوریه با مجموعه ای از بحرانهای خطرناک روبرو شد از جمله حمله اسرائیل به لبنان درسال 2006 و حمله به تأسیسات هسته ای سوریه در سال 2007 وحمله اسرائیل به غزه در روزهای پایانی 2008 و آغازین 2009.
دمشق این تجاوزها را بمنزله تهدیدی علیه خود برشمرد اما دولت سوریه بهنگام آغاز انتفاضه مردم درعا در سال 2011 آنرا توطئه ای بیگانه و از جمله از سوی اسرائیل و امریکا برشمرد وهمین در حقیقت مانع اقدامات دولت سوریه در بهبود سازی اوضاع اقتصادی مردم گردید.

ترجمه: محمدماجد نجار
منبع: خبرآنلاین عربی

4949

کد خبر 284355

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 16 =