به گزارش خبرآنلاین در 50 سال اخیر یکی از چهره های اندیشمند حوزه علمیه که به خوبی توانست آراء روشنفکرانه این فیلسوف فرانسوی را به نقد بکشد، استاد شهید مرتضی مطهری بود.
مطهری را باید به درستی یکی از مطرح ترین و جدی ترین منتقدان ژان پل سارتر، فیلسوف فرانسوی، اگزیستانسیالیست، رماننویس، نمایشنامهنویس و منتقد فرانسوی که 15 آوریل 1906 درگذشت) نامید.
استاد در کتاب هایی از جمله: فلسفه اخلاق، آزادی، امامت و رهبری، ماتریالیسیم در ایران، انسان کامل، اسلام ومقتضیات زمان، تکامل اجتماعی انسان و... به نقد اندیشه های این فیلسوف فرانسوی پرداخته است.
ژان پل سارتر، فیلسوف اگزیستانسیالیست، رماننویس، نمایشنامهنویس فرانسوی که 15 آوریل 1906 درگذشت
نامه به امام خمینی و بزرگترین آفت روشنفکران ایرانی مسلمان
استاد مطهری در سال 1356 پس از مرگ دکتر شریعتی در نامه ای به امام خمینی خطر گرایش به افکار سارتر و دورکهیم را یادآور می شود.
مطهری درباره بزرگترین آفت و خطر احیاگران و روشنفکران ایرانی مسلمان چنین می گوید: «عجبا میخواهند با اندیشههایی که چکیدهی افکار مستشار وزارت مستعمرات فرانسه در شمال آفریقا و سرپرست مبلغان مسیحی در مصر و افکار یهودی ماتریالیست و اندیشههای ژان پل سارتر اگزیستانسیالیست ضد خدا و عقاید دورکهایم، جامعهشناس ضد مذهب، اسلام نوین بسازند»
نقد تفکر انسان محوری، آزادی و روشنفکری
برخی از فیلسوفان اگزیستانسیالیست، نظیر ژان پل سارتر، آزادی را مهم ترین ارزش دانسته اند. سارتر انسان را موجودی محکوم به آزادی می داند که هیچ عاملی نمی تواند وی را از این محکومیت رها سازد. از نظر سارتر، آدمی برای حفظ آزادی خود باید از برخی وابستگی ها دوری جوید، زیرا تعلقاتی مانند اعتقاد به خدا آدمی را از آزادی محروم می سازد.
استاد مطهری در نقد دیدگاه سارتر می نویسد:
«تعلق یک موجود به غایت و کمال نهایی خودش، برخلاف نظر آقای سارتر، «از خود بیگانه شدن» نیست، بیشتر در خود فرو رفتن است، یعنی پیش تر «خود، خود شدن» است. آزادی اگر به این مرحله برسد که انسان حتی از غایت و کمال خودش آزاد باشد، یعنی حتی از خودش آزاد باشد، این نوع آزادی از خودبیگانگی می آورد، این نوع آزادی است که بر ضد کمال انسانی است. آزادی اگر بخواهد شامل کمال موجود باشد، یعنی شامل چیزی که مرحله ی تکاملی آن موجود است، به این معنا که من حتی از مرحله ی تکاملی خودم آزاد هستم، مفهومش این است که من از «خود» کامل ترم و «خود» ناقص ترِ من از «خود» کامل ترِ من، آزاد است. این آزادی بیشتر انسان را از خودش دور می کند تا این وابستگی. در این مکتب میان وابستگی به غیر و بیگانه، با وابستگی به خود - یعنی وابستگی به چیزی که مرحله ی کمال خود است - تفکیک نشده است.»
آقایان اگزیستانسیالیست بین هدف و وسیله اشتباه کرده اند
اشکال دیگری که استاد بر این مکاتب وارد می کند این است که این ها بین هدف و وسیله خلط کرده اند:
«آقایان اگزیستانسیالیست بین هدف و وسیله اشتباه کرده اند. آزادی برای انسان کمال است ولی آزادی «کمال وسیله ای» است نه «کمال هدفی»؛ هدف انسان این نیست که آزاد باشد، ولی انسان باید آزاد باشد تا به کمالات خودش برسد، چون آزادی یعنی اختیار، و انسان در میان موجودات تنها موجودی است که خود باید راه خود را انتخاب کند و حتی به تعبیر دقیق تر خودش باید خودش را انتخاب کند.»
اشکال دیگری که استاد ذکر می کنند این است که: «آزادی که آنها می گویند اساسا مفهوم ندارد و صددرصد غلط است؛ زیرا برابر با آزادی است که اشاعره می گفتند و می خواستند ثابت کنند اراده ی انسان کاملاً آزاد و بی ارتباط به همه چیز است... حداکثر معنای این حرف این است که هیچ عاملی مقصّر بدبختی من نیست، من اگر بدبخت شدم خودم مقصر هستم. ولی آیا معنای این، مسؤولیت در برابر دیگران هم هست که بگویم من در انتخاب خود مسؤولم چیزی را انتخاب کنم که به نفع دیگران هم باشد؟
از این رو لازمه ی این فلسفه، هرج و مرج (آنارشیسم) اخلاقی، بی تعهدی و نفی هرگونه مسؤولیت است.»
نقد نگاه سارتر به تاریخ
استاد مطهری با توجه به افکار جدید، توانست روند تاریخ را با توجه به اصل علیت تبیین کند. در این نوشتار که کنار آرای استاد به دیدگاه های برخی افراد برجسته مانند هگل و مارکس و به گونه ای مفصل تر به دیدگاه فیلسوف فرانسوی و نماینده مهم مکتب اگزیستانسیالیسم؛ سارتر پرداخته شده، به این مهم توجه می شود که ارزش مطالعه و بررسی تاریخ چیست و بر چه اصولی استوار است.
استاد مطهری در ارایه تفکر خود با وجود آن که به سنن و قوانین تاریخی و جریان ثابت اصل علیت تاکید داشت، به بسیاری از دغدغه های افراد طرفدار آزادی در جهان پاسخ مثبت داد. بررسی ها نشان می دهد او در عین حال که توانست از عهده تبیین منطقی جریان اصل علیت در تاریخ برآید و نوعی ضابطه و قانونمداری را در روند تاریخی به اثبات رساند، این امکان را یافت که بر اختیار و آزادی انسان در تعیین سرنوشت خویش تاکید کند. کاری که به جرات بنا به اظهار نظر بسیاری مانند آن چه سارتر بدان تاکید می کند، مارکسیسم نتوانست آن را به انجام برساند. شاید اغراق نباشد که بگوییم نارسایی افکار افرادی مانند سارتر که برای حفظ آزادی و اختیار انسان به ناچار در افکار خود زمینه های فروکاست نقش علیت در تاریخ را فراهم آوردند، در اندیشه های شیعی استاد به خوبی ترمیم شده است.
/62304
نظر شما