۰ نفر
۹ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۴

شعرهای این مجموعه با مضامین فلسفی – اجتماعی سروده شده و شاعر با ظرافتی خاص و استفاده مناسب از واژگان، مفاهیم مورد نظر را در فضایی متفاوت به مخاطب عرضه کرده است.<BR>

به گزارش خبرآنلاين، نخستين مجموعه شعر بابك نبي با عنوان «ديگري» از سوي موسسه متن منتشر شد. اين مجموعه با مقدمه‌اي از استاد محمدعلي معلم دامغاني دربردارنده 42 قطعه شعر در قالب‌هاي غزل و مسمط در 96 صفحه در نمايشگاه كتاب رونمايي و عرضه مي‌شود.
در بخشي از مقدمه رييس فرهنگستان هنر بر اين مجموعه شعر مي‌خوانيم:
«كتاب، مجموعه گزينه‌اي مختصر از آثار شاعر جواني است كه بر جادوي كلام و رمز و راز سخن استيلايي شگفت يافته است كه از حريربافان تا حصيربافان فاصله‌اي عظيم است و اين معني را هر كه با قماش بافتني‌هاي هنري سر و كار داشته باشد البته درمي‌يابد. بابك، پاپك، باپيك فاتك گويش‌هاي مختلف از نامي باستاني است كه هم امروز نيز در اقصاي جهان، بر پير و پدر و آموزگار و پيشوا و پاپ و گرامي‌ترين صورت آن بابا اطلاق مي‌شود و نبئي نيز با نسبت آشكار با اسمي اينچنين وعده ظهور و بروز حكيمي را مي‌دهد كه شاعرانه سخن گفتن را در فاصله‌اي كوتاه به نيكويي آموخته است و تا اينجاي مطلب هم به وجه مضمون و محتواي سخن به سير و سياحت عوالمي توفيق يافته است كه در مكرر سرايي‌هاي همگاني چنبره نزده است و هماوردان اندكي چون خود دارد.»


سه شعر زيبا از اين مجموعه متفاوت و خواندني را در ادامه مي‌خوانيد:
نگاهت رو به من در بي‌صدايي‌ها صدا مي‌شد
صدا مي‌ريخت روي فرش، گل مي‌داد، وا مي‌شد
و هر گل روي دريا تا كه مي ‌افتاد، تابوتي
براي ماهي مرده به دوش موج‌ها مي‌شد
صدا از گوشه‌ي چشمت زمين مي‌ريخت هر قطره
سكوت از شب جدا و ماه هم از بركه پا مي‌شد
به چشمت ماه مي‌افتاد و خورشيد از نظر مي‌رفت
و دنيا بين چشمان من و تو جا‌به‌جا مي‌شد
صدا مي‌ريخت روي صفحه‌هاي دفتر شعرم
مركب رنگ پس مي‌داد و نفرين‌ها دعا مي‌شد
دعا در گوش مي‌چرخيد و مي‌چرخاند و پر مي‌داد
نت از بال كبوتر بر زمين مي‌ريخت...«لا» مي‌شد

***
***

جاي تمام پنجره‌ها در گذاشتي
جاي دو دست، بال كبوتر گذاشتي
اين خانه تنگ بود براي پريدنت
رفتي و سر به شانه‌ي ديگر گذاشتي
رفتي و سنگ جاي تو بر شانه‌ام شكفت
هرآينه نگاه مكدر گذاشتي

هر پر به روي پيرهنم يادگار توست
بر زخم‌هاي باز قفس پر گذاشتي
خوابم نمي‌برد به شمارش رسيده‌ام
يك در... هزار در... چقدر در گذاشتي؟!!
***
***
زياد مي‌شود از فكر، حجم سرهامان
که بند بند قفس می‌رسد به پرهامان
چنان کشیده قدی تا فراز کم بودن
که یاد هم نکنیم از کم پدرهامان
تمام پنجره‌ها باز مانده اما باد-
مؤدبانه نشسته‌ست پشت درهامان
خدا چگونه قرق کرده است دنیا را؟
که هیچ وقت نبوده سر گذرهامان
میان آینه‌ها چشم بسته بیداریم
به پلك بسته نگردد عوض نظرهامان

 

 

6060

کد خبر 289788

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار