۰ نفر
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۰۷:۰۶

نصرت الله تاجیک

روند انباشت علم و تجربه سیاسی مدیریتی سیاستمداران ایرانی گسسته بوده و آنچه در عمل مشاهده میشود عدم وجود سیاستمداران حرفه ای و با تجربه تمام وقت و کاریری در صحنه سیاسی کشور و نیز در صحنه بین المللی است که با استفاده از مجرای سیاست ورزی و کانال شغلی خویش به تدریج با رمز و رموز و زیر و بم این حرفه آشنا شده باشند.

از مهمترین خواص ایجاد ساختار و تشکیلات مناسب علاوه بر پروش چنین سیاست ورزانی، نحوه بهیه توزیع قدرت در درون آن مجموعه و استفاده از آن در جهت اهداف آن سازمان و تشکیلات و رشد تدریجی سیاستمدارانی است که بتوانند با مقوله قدرت اعم از نرم و سخت تمرین حکومتی و مردمداری کنند. به سخنی دیگر سازماندهی و ساماندهی فعالیتهای سیاسی اجتماعی به نحو بارزی باعث نظارت بر نحوه ایجاد، توزیع و استفاده از قدرت توسط مدیران یک جامعه میشود. در نقطه مقابل نتایج تحقیقات در زمینه رشد بادکنکی افراد در عالم سیاست و سازمانها و نهادهای سیاسی- اجتماعی نشان میدهد که این پدیده خطرات بسیار زیادی برای جوامعی که به آن گرفتار آمده اند در پی دارد. لذا مخاطرات فراهم شدن نا خودآگاه زمینه برای وقوع چنین امری به قیمت از بین رفتن یکی از مهمترین اصول سازماندهی جامعه از طریق نهادهای عمومی و مدنی بر کسی پوشیده نیست. بارزترین این نهادها احزاب سیاسی است که ضرورت شکل گیری آنها در دنیائی که مشخصه اصلی اش نه تنها تغییر بلکه سرعت تغییرات است به رعایت منافع ملی و مصالح امنیتی کشور بر میگردد.

اصولا موشک هم معنای سرعت دارد و هم تخریب ولی جت در فرهنگ ایرانیان نشانه سرعت است اما اگر این سرعت با سایر اجزاء تحولات هماهنگ نشود نه تنها مفید نیست بلکه مضر هم هست و برای موزون ساختن آهنگ حرکت در آینده ایجاد تشکیلات و سازماندهی امور و تحولات کشور در قالب نهادهای عمومی و مدنی و به عبارتی نهادینه کردن مهمترین دست آورد انقلاب اسلامی یعنی مردمداری دینی از طریق هدایت گفتگو و تفاهم ملی بوسیله ایمان و عمل به اصل گسترش اینگونه نهادها میتواند کارگشا باشد.

متاسفانه سیاستمداران ایرانی در غیاب فعالیت تشکیلاتی و آموزش سیاسی مدیریتی بدون طی رشد تدریجی و ایجاد آمادگیهای لازم، پرش خود به سکوی سیاست را با جت آغاز و با موشک خاتمه می دهند. این امر به نوبه خود هم سیاستمداران موشکی را در پایان هر دوره فعالیت سیاسی خویش بدون آنکه از تجربیاتش فرصت استفاده داشته باشد تخریب و هم زیرساختهای سیاسی اجتماعی کشور را خراب می نماید. یکی از مهمترین کارکردهای تحزب، سازماندهی و قواره بندی اجتماع بی سامان با فرهنگ سیاسی رشد نیافته و خرده فرهنگهای متفاوت و یا به عبارتی شناسنامه دار کردن افراد و جریانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که تحت وزش طوفان جهانی سازی به سادگی فرو نپاشند.

جوزف استیگلیتز بعنوان یک موافق مشروط اقتصاد آزاد در کتاب ارزشمندش جهانی سازی و مسائل آن که برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2001 شد[1] معتقد است جهانی سازی در صورتیکه درست اجرا شود میتواند هم اثرات منفی آن کاهش یابد و هم منشا خیر برای همه مردم جهان باشد. نه مانند آنچه در جریان است فقط عده ائی معدود به قیمت استثمار اکثریت مردم جهان از آن منتفع و برخوردار شوند.

و من معتقدم که یکی از مهمترین شرایط تحقق این امر تقویت و گسترش نهادهای عمومی و مدنی در سیاست داخلی و صحنه بین المللی و فارغ از دخالت دولتها در مقدرات مردم است. دولتها فقط باید زیر ساختهای سیاسی اجتماعی پیشرفت و توسعه کشور را فراهم کرده و هزینه عادلانه خدماتی که میدهند را از شهروندان در قالب مالیات دریافت کرده و مجددا خدمات بهتر و بالاتری به مردم ارائه دهند. این ایده را من در کتاب تاثیر رسانه های اجتماعی بر روابط دولت و حکومت مشارکتی: نگاه سیستمی به روابط دولت و جامعه مدنی در پرتو جهانی سازی در دوران نسل متصل و جوامع منفصل که چندی پیش منتشر شد بررسی نموده و در مقاله جداگانه ائی به نتیجه تحقیقی که نموده ام اشاره خواهم کرد. لذا آنچه اینجا اشاره می کنم فقط کمک گرفتن از آن تحقیقات است برای ایمان آوردن و عمل نمودن به اصل تحزب بعنوان سازماندهی مردم برای نیل به اهداف راهبردی کشور، بالاتر بردن درجه پاسخگوئی مسئولین به مردم و نیز قانونمند کردن اقدامات مسئولین تا سر مشقی مفید برای مردم باشد و هم به عنوان یکی از چاره سازترین اصول حکمرانی و یا مرد مداری طبق آخرین تحقیقات و یافته های بشری و هم اصلی مترقی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

افراد و اشخاص برای حل مشکلات جامعه و پیشرفت آن اگر هم برنامه بدهند که متاسفانه کمتر چنین امری متحقق میشود زیرا تهیه برنامه نتیجه یک کار گروهی و دراز مدت و در جریان عمل اجتماعی است ولی نهایتا" اجرای آن قائم به وجود خود آنان است که اغلب نیز برآورد صحیحی از خود، مشکلات موجود و نیز سطح و کیفیت مدیریت اجرائی کشور ندارند. ولی برنامه ریزی نهادی جزو بیانیه ماموریتها و اهداف و چشم انداز آن نهاد و سازمان قرار میگیرد که کسی را یارای تخلف از آن نیست و مردم نیز نتیجه انتخاب خود را بعینه می بینند. نه آنکه افراد بدون شناسنامه هر دم مردم را به سمت و سوئی بکشند که ادامه آن سردرگمی و تدریجا" عدم اعتماد مردم به دنیای سیاست و نهایتا خالی نمودن پشتوانه کشور از حضور آنان در صحنه های تصمیم گیری سیاسی- اجتماعی است و این همان نکته ائی است که من در ابتدای مقاله به مصالح امنیتی کشور تعبیر کردم.

بنظر میرسد که اکنون دیگر دوران سوت زدن و جمع شدن نیروهای وفادار گذشته است. روسای جمهور بالقوه آینده و سیاستمداران موشکی دست از ساده انگاری برداشته و گول اطرافیان خود در ستادهای انتخاباتی خویش را نخورند و به ندای خیرخواهانه خانواده های خود که آنها را از افتادن در این دام بر حذر میدارند گوش دهند! نگاهی به تیترهائی که رسانه ها از قول این افراد نقل کرده اند بیانگر عدم شناخت مشکلات کشور از سوی علاقمندان به خانه پاستور است! کمی عمیقتر به مسائل و مشکلاتی که نه تنها کشور بلکه منطقه و جهان با آن روبروست بنگرند. اگر شعاری راهبردی همچون حرکت در جهت اجرای اصل تحزب این اصل مهم قانون اساسی در چارچوبه گسترش نهادهای عمومی برای ایجاد اطمینان و ایمان به آغاز روندی جدید برای نحوه مقابله و حل تدریجی مشکلات کشور و همچنین ارائه راه کاری اساسی و دسته جمعی که بتواند یک اجماع حداکثری حول اصول اساسی کشور و انقلاب ایجاد کرده و در راستای مسئولیت پذیری دولت و پاسخگو بودن به شهروندان به همه دغدغه ها یشان جواب منطقی بدهد، ارائه نگردد فقط به پیچیده تر کردن شرایط کمک کرده ایم نه به حل این مشکلات! و هر که احساس تکلیفش بیش سهمش در افزایش مشکلات بعدی کشور بیشتر!

[1] استیگلیتز، ج. (2001). جهانی سازی و مسائل آن. ترجمه گلریز، ح. تهران: نشر نی، 1382.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 289942

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 3 =