این مسئله از چند بعد قابل تأمل است:
1-سیاست ارعاب و ایجاد وحشت از طریق کشتار فجیع و بیرحمانه غیر نظامیان از زن و کودک و پیر و جوان به صورت علنی و آشکار، نخستین بار از سوی گروه های تروریستی صهیونیستی در فلسطین در دهه پنجاه قرن گذشته روی داد که هدف آن اخراج و فرار از وحشت فلسطینیان از سرزمین های آباء و اجدادی خود و خالی کردن فلسطین از سکنه اصلی آن و استقرار صهیونیست ها به جای آن ها بود، اما این رفتار اینک از سوی گروه های تندرو به اصطلاح جهادی و پیروان جریان القاعده ی مورد حمایت عربستان و قطر صورت می گیرد که البته هدف آن ها از هدف اسلاف صهیونیستی اشان فاصله زیادی ندارد یعنی تلاش برای تحویل کشور سوریه به دست رژیم صهیونیستی و هم پیمانان غربی و عربی و ترک آن.
2-این رویکرد جدید در شرائطی رخ داده است که معادله قدرت نظامی به نحوی در حال تکان خوردن و تغییر یافتن به نفع نظام سوریه و در پی شکست های نظامی مخالفان مسلح مورد حمایت خارجی اعم از ارتش به اصطلاح آزاد سوریه ی مورد حمایت ترکیه وقطر و البته امریکا و انگلیس و فرانسه و اسرائیل، یا گروه های به اصطلاح جهادی سلفی النصرة و القاعده ی مورد حمایت عربستان است، هرچند این تغییرات هنوز معادله قدرت را یک سره نکرده است و با این چشم انداز فاصله زیادی دارد.
3-از مهمترین شاخصه های تغییر در معادله نظامی به نفع ارتش سوریه، حملات تهاجمی اخیر آن و خروج از حالت تدافعی به تهاجمی و آزاد سازی برخی مناطق مهم و سوق الجیشی و بستن برخی راه های تدارکاتی مخالفان مسلح است که مهمترین آن ها واقع در شمال غرب سوریه در محاذات مرز ترکیه و همچنین منطقه شمال و غرب سوریه محاذات مرز این کشور با لبنان است که از گذرگاه های اصلی ورود سلاح و تدارکات و نیروی انسانی تروریستی به این کشور به شمار می روند.
4- انتقال محوراصلی و ثقل حمایت از تروریست ها از ترکیه و لبنان به اردن و استقرار نظامیان امریکایی در اردن و ایجاد اردوگاه های آموزشی نظامی برای آموزش مزدوران داخلی و خارجی زیر نظر نظامیان امریکایی و اعزام آن ها به همراه تجهیزات نظامی پیشرفته اهدایی امریکا و انگلیس به داخل سوریه از طریق مرز مشترک اردن و سوریه، حاکی از تنگناهای مخالفان در محورهای حمایتی دیگر است.
5- ابتکار عمل مهم دولت سوریه در وارد کردن نیروهای مردمی داوطلب برای مقابله با مخالفان مسلح در همه ی جبهه ها و نیز مسلح کردن عشایر این کشور در رویارویی با تروریست ها، نقش مهمی در شکست طرح امریکا و اسرائیل و هم پیمانان عرب و ترک آن ها داشته است که کوشیدند تجربه شکست ارتش نظامی اسرائیل در مقابل نیروهای شبه نظامی غیر کلاسیک حزب الله لبنان و مقاومت اسلامی فلسطین را در باره سوریه تکرار و با قرار دادن شبه نظامیان وابسته در برابر ارتش نظامی سوریه، آن را شکست دهند.
اما سوریه در حال گسترش و تقویت و سراسری کردن این نیروهای مردمی و آموزش آن ها و سپردن مأموریت پاسداری از مناطق آزادشده به آن ها و تمرکز ارتش بر سرکوب و آزادی مناطق دیگر و بستن گذرگاه های تدارکاتی و ورود تجهیزات و نفرات تروریستی به داخل کشور است.
6-در حالی که شرایط نظامی گروه های تروریستی رو به وخامت است و اختلاف نظر کشورهای حامی تروریست ها بالا گرفته و ائتلاف، با استعفای رئیس آن معاذ الخطیب دچار بحران است، امریکا با بهانه قرار دادن کاربرد سلاح شیمیایی در سوریه که هنوز عامل آن مشخص نیست و تهدید مداخله نظامی که در حال حاضر فاقد هرگونه مستلزمات اولیه برای اجراست، در صدد پوشش و پنهان سازی بحران داخلی و وخامت اوضاع جبهه مخالفان است.
7-در این میان غیبت آشکار نماینده سازمان ملل در مسئله سوریه جناب اخضر ابراهیمی که مأموریت حل و فصل مسالمت آمیز این بحران را بر عهده دارد، از عرصه تحولات سوریه نیز قابل توجه و تأمل، و احیانا مکمل طرح " کوبیدن طبل های جنگ " از سوی امریکا است.
در پایان قابل ذکر است که غیاب پرچمداران حقوق بشر و هواداران حمایت از شهروندان سوریه و سکوت آن ها در برابر استفاده از اتومبیل های انفجاری و عملیات کور انتحاری و کشتار این شهروندان نیز از دیدگان ملت سوریه پنهان نمانده و قطعا در این گونه شرائط است که دوستان سوریه از دشمنان مدعی دوستی قابل تشخیص و تفکیک است.
1-سیاست ارعاب و ایجاد وحشت از طریق کشتار فجیع و بیرحمانه غیر نظامیان از زن و کودک و پیر و جوان به صورت علنی و آشکار، نخستین بار از سوی گروه های تروریستی صهیونیستی در فلسطین در دهه پنجاه قرن گذشته روی داد که هدف آن اخراج و فرار از وحشت فلسطینیان از سرزمین های آباء و اجدادی خود و خالی کردن فلسطین از سکنه اصلی آن و استقرار صهیونیست ها به جای آن ها بود، اما این رفتار اینک از سوی گروه های تندرو به اصطلاح جهادی و پیروان جریان القاعده ی مورد حمایت عربستان و قطر صورت می گیرد که البته هدف آن ها از هدف اسلاف صهیونیستی اشان فاصله زیادی ندارد یعنی تلاش برای تحویل کشور سوریه به دست رژیم صهیونیستی و هم پیمانان غربی و عربی و ترک آن.
2-این رویکرد جدید در شرائطی رخ داده است که معادله قدرت نظامی به نحوی در حال تکان خوردن و تغییر یافتن به نفع نظام سوریه و در پی شکست های نظامی مخالفان مسلح مورد حمایت خارجی اعم از ارتش به اصطلاح آزاد سوریه ی مورد حمایت ترکیه وقطر و البته امریکا و انگلیس و فرانسه و اسرائیل، یا گروه های به اصطلاح جهادی سلفی النصرة و القاعده ی مورد حمایت عربستان است، هرچند این تغییرات هنوز معادله قدرت را یک سره نکرده است و با این چشم انداز فاصله زیادی دارد.
3-از مهمترین شاخصه های تغییر در معادله نظامی به نفع ارتش سوریه، حملات تهاجمی اخیر آن و خروج از حالت تدافعی به تهاجمی و آزاد سازی برخی مناطق مهم و سوق الجیشی و بستن برخی راه های تدارکاتی مخالفان مسلح است که مهمترین آن ها واقع در شمال غرب سوریه در محاذات مرز ترکیه و همچنین منطقه شمال و غرب سوریه محاذات مرز این کشور با لبنان است که از گذرگاه های اصلی ورود سلاح و تدارکات و نیروی انسانی تروریستی به این کشور به شمار می روند.
4- انتقال محوراصلی و ثقل حمایت از تروریست ها از ترکیه و لبنان به اردن و استقرار نظامیان امریکایی در اردن و ایجاد اردوگاه های آموزشی نظامی برای آموزش مزدوران داخلی و خارجی زیر نظر نظامیان امریکایی و اعزام آن ها به همراه تجهیزات نظامی پیشرفته اهدایی امریکا و انگلیس به داخل سوریه از طریق مرز مشترک اردن و سوریه، حاکی از تنگناهای مخالفان در محورهای حمایتی دیگر است.
5- ابتکار عمل مهم دولت سوریه در وارد کردن نیروهای مردمی داوطلب برای مقابله با مخالفان مسلح در همه ی جبهه ها و نیز مسلح کردن عشایر این کشور در رویارویی با تروریست ها، نقش مهمی در شکست طرح امریکا و اسرائیل و هم پیمانان عرب و ترک آن ها داشته است که کوشیدند تجربه شکست ارتش نظامی اسرائیل در مقابل نیروهای شبه نظامی غیر کلاسیک حزب الله لبنان و مقاومت اسلامی فلسطین را در باره سوریه تکرار و با قرار دادن شبه نظامیان وابسته در برابر ارتش نظامی سوریه، آن را شکست دهند.
اما سوریه در حال گسترش و تقویت و سراسری کردن این نیروهای مردمی و آموزش آن ها و سپردن مأموریت پاسداری از مناطق آزادشده به آن ها و تمرکز ارتش بر سرکوب و آزادی مناطق دیگر و بستن گذرگاه های تدارکاتی و ورود تجهیزات و نفرات تروریستی به داخل کشور است.
6-در حالی که شرایط نظامی گروه های تروریستی رو به وخامت است و اختلاف نظر کشورهای حامی تروریست ها بالا گرفته و ائتلاف، با استعفای رئیس آن معاذ الخطیب دچار بحران است، امریکا با بهانه قرار دادن کاربرد سلاح شیمیایی در سوریه که هنوز عامل آن مشخص نیست و تهدید مداخله نظامی که در حال حاضر فاقد هرگونه مستلزمات اولیه برای اجراست، در صدد پوشش و پنهان سازی بحران داخلی و وخامت اوضاع جبهه مخالفان است.
7-در این میان غیبت آشکار نماینده سازمان ملل در مسئله سوریه جناب اخضر ابراهیمی که مأموریت حل و فصل مسالمت آمیز این بحران را بر عهده دارد، از عرصه تحولات سوریه نیز قابل توجه و تأمل، و احیانا مکمل طرح " کوبیدن طبل های جنگ " از سوی امریکا است.
در پایان قابل ذکر است که غیاب پرچمداران حقوق بشر و هواداران حمایت از شهروندان سوریه و سکوت آن ها در برابر استفاده از اتومبیل های انفجاری و عملیات کور انتحاری و کشتار این شهروندان نیز از دیدگان ملت سوریه پنهان نمانده و قطعا در این گونه شرائط است که دوستان سوریه از دشمنان مدعی دوستی قابل تشخیص و تفکیک است.
سیاست ما
نظر شما