به گزارش خبرآنلاین، کتاب سال «شوک» با 91 خبر و گزارش از رویدادهای مهم داخلی و خارجی، حوادث، اجتماعی، سیاسی، هنری و ورزشی، از سوی موسسه ایران منتشر و در غرفه این روزنامه در نمایشگاه کتاب رونمایی شد. در این کتاب علاوه بر این 91 خبر و گزارش، یادداشتهایی از مسعود ابراهیمی، دبیر گروه شوک و جعفربای کارشناس مسائل اجتماعی چاپ شده است. مدیر انتشارات مؤسسه فرهنگی، مطبوعاتی ایران، در مراسم رونمایی، در خصوص هدف از انتشار این کتاب گفت: تا به امروز انتشار کتابی با محوریت حوادث اجتماعی سابقه نداشته و این نخستین بار است که چنین کتابی منتشر میشود. هدف از انتشار آن هم ارائه مطالب، آمارها و تحلیلهایی برای استفاده پژوهشگران حوزه اجتماعی در خصوص آسیبشناسی جامعه است. اساتید جامعه و جرمشناسی و کسانی که روی پدیدههای خاص اجتماعی پژوهش میکنند، میتوانند حوادث مهم سال 91 را بصورت مجموعهای در اختیار داشته باشند و به بررسی آنها بپردازند. این کتاب یک آزمایش است تا واکنش جامعه و محافل علمی در خصوص وقایع اجتماعی و حادثهای سال مورد بررسی قرار گیرد. کتاب سال شوک در 288 صفحه و با قیمت 9 هزار تومان عرضه شده است.
در بخشی از این کتاب پرمخاطب می خوانیم:
جیب بری های سازمان یافته سه جاری در پایتخت
3 جاری گرداننده شبکه جیببری از زنان در متروها و اتوبوسهای بی.آر.تی پایتخت بودند. بازپرس دشتی از شعبه 6 دادسرای ناحیه 12 تهران با توجه به دروغگوییهای این 3 زن تبهکار و گستردگی اقدامات آنان از زنانی که به دام این شبکه افتادهاند خواست نزد پلیس بروند. صبحها از این واگن به آن واگن و از این خط به آن خط میروند تا از طعمههایشان جیببری کنند.این 3 زن تبهکار که با هم جاری هستند بارها و بارها توسط پلیس دستگیر شدهاند ولی با شگردهایی زیرکانه از چنگال قانون گریختهاند و دایره فعالیتهای تبهکارانهشان را بیشتر کردهاند. با افزایش جیببری از زنان در واگنهای مترو و اتوبوسهای خطوط بی.آر.تی تیمهایی از عملیات ویژه مترو برای شناسایی جیببران حرفهای وارد عمل شدند و با تعقیب و مراقبت نامحسوس در ایستگاههایی که بیشترین آمار جیببری را داشتند موفق به شناسایی 3 تن از حرفهایترین جیببرها شدند.
ساعت 5 عصر 25 آبان ماه سال جاری رفتارهای مرموز 3 زن که به فاصله چند متری از یکدیگر ایستاده بودند و با چشم به یکدیگر اشاره میکردند و در هر ایستگاه واگن خود را تغییر میدادند شک یکی از تیمهای طرح مهار را برانگیخت. مأموران در ردیابیهای ویژه متوجه شدند که این 3 زن به دلیل شلوغی واگنها به طعمههای خود که همگی زن هستند نزدیک میشوند و زمانی که مترو به ایستگاه میرسد و مردم با عجله وارد یا خارج میشوند آنان از فرصت استفاده و نقشه سرقت خود را عملی میکنند.
همچنان که پلیس مخفی 3 زن جوان را تحت نظر داشت، آنان بین ایستگاههای امام حسین تا سعدی از واگنها پیاده و سعی در جیببری داشتند که با وارد شدن تیم دیگر هر 3 آنان دستگیر و با فریاد یکی از آنان که «علی فرار کن»، همدست دیگرشان از چنگ مأموران گریخت. مأموران پس از انتقال زنان مرموز به مقر پلیس مترو، کیف آنان را تحت بازرسی قرار دادند و از داخل کیفها 12شال و روسری در طرحهای مختلف، 5 پلاک و 2 زنجیر طلا، چندین عابربانک متعلق به افراد دیگر، چند سکه یک گرمی طلا، 3 انگشتر و بیش از 300 هزار تومان پول به دست آمد. در بازجوییها این 3 زن خود را «زهرا» 28 ساله، «فاطمه» 27 ساله و «آرزو» 23 ساله معرفی کردند و مدام اظهار بیگناهی میکردند و ادعا داشتند که برای خرید میخواستند به بازار تهران بروند و مأموران آنان را به اشتباه دستگیر کردهاند.
با ادعاهای ضد و نقیض آنان بازپرس دشتی از شعبه6 دادسرای فیاضبخش به تیمی از پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران به ریاست سرهنگ استقامتی دستور داد تا به صورت ویژه به این پرونده رسیدگی کنند. در ادامه کارآگاهان تجسسهای میدانی خود را آغاز کردند و با ردیابی سوابق جیب برهای زن قدیمی در سالهای گذشته دریافتند که آنان در سالهای پیش با اسامی جعلی به نامهای معصومه پنجه طلا، مرجان و زهرا دستگیر شدهاند و هر بار با شگردهایی عجیب یا رضایت گرفتن از طعمههایشان دوباره آزاد و فعالیتهای تبهکارانهشان را از سر گرفتهاند. این 3 زن که نزد بازپرس دشتی ادعا میکردند جاری هستند و عصر پنجشنبه برای خرید به بازار آمده بودند! اظهار داشتند که از یکی از شهرهای شمالغربی کشور و برای نخستینبار به تهران آمدهاند و در طول مسیر نیز به دلیل اینکه به اشتباه سوار متروی خط دیگری شدهاند از مترو پیاده شدهاند.
آنان حتی با دیدن عکسهای خود که در چند سال گذشته دستگیر شده بودند ادعا کردند که عکسها متعلق به خودشان نیست و در مواجهه حضوری با طعمههایشان همچنان بر ادعاهای خود اصرار داشتند. یکی از زنانی که یک هفته پیش از دستگیر شدن جاریهای مرموز کیفش مورد دستبرد آنان قرار گرفته بود پس از شناسایی هر 3 زن جوان در تحقیقات به تیم تحقیق گفت: ساعت 10 صبح سوار اتوبوس BRT شدم که بسیار شلوغ بود، این 3 زن که پشت سرم بودند با فشار زیادی قصد داشتند همزمان با من سوار اتوبوس شوند که به آنها اعتراض کردم، ایستگاه بعد، آنها از اتوبوس پیاده شدند و من نیز ایستگاه آخر پیاده شدم و دست در کیفم کردم تا موبایل را بردارم که متوجه شدم پول، موبایل و گوشوارههایم در همان چند لحظه که آنها مرا هل میدادند به سرقت رفته است. بدینترتیب با دستور بازپرس شعبه6 ، کارآگاهان برای بازرسی خانه جاریهای جیببر به محل زندگی آنان در کرج رفتند ولی پس از چندین ساعت تلاش برای یافتن آدرسی که آنان گفته بودند دریافتند که نشانی واهی است و جاریها با این کار قصد گمراهکردن تیم تحقیق را داشتهاند و بسیار مرموز رفتار میکنند.
با این وجود و اشتباه بودن آدرسها، جاریهای دروغگو در ادعاهایی جدید عنوان کردند که در یک خانه 4 طبقه زندگی میکنند و به دلیل ترسی که از پدرشوهرانشان داشتهاند که مبادا آبروی خانوادگیاش از بین برود مجبور به دروغ پردازی شدهاند. کارآگاهان در شاخه دیگری از تجسسها دریافتند که هر یک از این جاریها در کیفهای خود چند شال و روسری با رنگ و طرحهای مختلف داشتند و پس از هر سرقت و برای این که شناسایی نشوند تغییر لباس میدادند و گاهی در دزدیهایشان از پوشش مانتوهای رنگی استفاده میکردند و پول، موبایل و طلاهای دزدی را به مردی به نام «علی» که همراهشان بود تحویل میدادند تا اگر دستگیر شدند هیچ مدرکی به دست پلیس نیفتد!
سایر بررسیها نیز نشان میداد که آنان در کرج زندگی میکنند و هر روز بین ساعت 10 صبح تا 5 عصر از کرج به تهران میآیند و با شگرد هل دادن و نزدیک شدن به طعمههایشان در واگنهای مترو، اتوبوسهای BRT و مراکز تجاری شلوغ دست به جیببری میزدند.
بنا به این گزارش، بازپرس دشتی با توجه به شگردهای 3 جاری تبهکار در واگنهای مترو و اتوبوسهای BRT در محدوده ونک، ولیعصر، آزادی، انقلاب، مناطق تجاری، جمهوری اسلامی، بازار تهران، خیابان مولوی و مسیرهای متروی امام خمینی، دروازه دولت، سعدی، بازار، تجریش و عباسآباد از زنانی که در این زمینه طرح شکایت کردهاند و مورد دستبرد قرار گرفتهاند خواست برای شناسایی سارقان به پایگاه هفتم پلیس آگاهی در بازار تهران مراجعه کنند.
گفتوگو با رئیس باند جاریها
دقایقی نیست که از اتاق بازپرس پرونده خارج شدهاند؛ انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و بیگناه است. عکسهایش در آلبوم مجرمان قدیمی پلیس آگاهی است و او با دیدن آنها ادعا میکند عکسها متعلق به وی نیست! در راهروی دادسرای شلوغ نگرانی، ترس و اضطراب در چهرهاش به هیچ وجه به چشم نمیخورد و خونسردانه به اطرافش نگاه میکند و گاهی اوقات زیر لب با جاریهایش حرف میزند.
چند سال است ازدواج کردی؟
12 سال.
بچه هم داری؟
بله، 4 تا بچه دارم.
میدانند اینجا هستی؟
بله.
نگرانشان نیستی؟
چرا. نگران هستم. ولی چارهای ندارم فعلاً تا پایان تحقیقات باید اینجا بمانیم.
سابقهای هم داری؟
نه، ندارم.
ولی عکسها و سوابقت چیز دیگری را نشان میدهد و بازپرس میگوید سابقهدار هستی؟
نمیدانم، عکسها متعلق به من نیست.
زمانی که دستگیر شدید به مأموران گفتی که برای خرید آمدهای؟
بله، برای خرید میخواستیم به بازار تهران برویم.
هر کسی میداند که بازار تهران، روزهای پنجشنبه تا ظهر بیشتر باز نیست!
ما نمیدانستیم.
جای تعجب دارد که کسی از کرج آن هم نزدیک ساعت 6 غروب برای خرید به تهران بیاید!
حرفی نمیزند و سکوت میکند.
طعمههایتان شما را شناسایی کردهاند، آیا این را هم کتمان میکنید؟
آنها اشتباه میکنند.
چرا داخل کیفهایتان چند روسری و شال گذاشته بودید؟
آنها را از داخل مترو خریده بودیم.
بنابراین گزارش این 3 جاری مرموز با اظهارات دروغین حاضر به همکاری با تیم قضایی و پلیسی نیستند و اظهارات طعمههایشان را نیز دروغ میخوانند.
6060
نظر شما