۰ نفر
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۲۱:۳۰

جناب آقای جنتی در خطبه‌های نماز جمعه فرمودند: "ما با دید حداقلی پرونده و سوابق کاندیداهای ریاست جمهوری را بررسی کرده ایم و اگر حداکثری می دیدیم کسی احراز صلاحیت نمی شد و باید سفارش می دادیم برایمان انسان بسازند و"... بنده ضمن احترام برای دبیر محترم شورای نگهبان، نظری خلاف گفته ایشان را دارم و معتقدم در این دور از انتخابات، وزن نخبگی کاندیداها بالاتر از اغلب دوره های گذشته است. و چه بسا نبود "سامان حزبی "و ناممکن بودن" ائتلاف" های مربوطه، انتخاب را برای شماری از ایرانیان به نوعی دلتنگی و باصطلاح بیگانه" نوستالوژی" تبدیل کرده است.

برخی از کاندیداها به واسطه جبر پازل انتخابات مجبور به طرح شعارها و حرف های مشابه اند و برخی دیگر، برای جذب آراء خاص به تعریف مرز، غیریت، اختلاف و بعضا تخریب روی می آورند. تجربه نشان داده است،بدترین انتخاب ها خاص یک شرایط سیاسی است که در آن نوعی " بناپارتیسم" شکل گیرد.وقتی دو طرف مثبت، رقابتی کاهنده را با هم ایجاد نمایند و طرف سوم از خلا و اختلاف پیش آمده برای تفوق خود استفاده نماید.هاشمی،سیاستمداری که سوابق گذشته خود را به رفراندم گذاشته است و قالیباف،عاشق خدمتی که می خواهد مردم مدینه فاضله ی آینده اش را باور کنند،در حالی رقابتی زودهنگام را شروع کرده اند،که به نظر می رسد از پشت پرده سیاست غافل اند.

بیست و پنجم اسفند ماه سال گذشته با اتفاق تعدادی از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی خدمت جناب آقای هاشمی رفسنجانی رسیدیم،در بدو ورود به ساختمان مجمع تشخیص مصلحت نظام،دوست عزیزم جناب آقای عسگری نماینده پیشین مشهد در مجلس و از مسئولان برگزاری آن نشست به من گفت،شما یکی از سخنران های نشست هستید که باید پیش از آقای هاشمی صحبت کنید.

نشست خیلی صمیمانه برگزار شد. ابتدا چند نفر از نمایندگان دوره های مختلف مجلس سخن گفتند و تقریبا قریب به اتفاق از جناب آقای هاشمی دعوت کردند که برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شود.باز هم صحنه ای شبیه نشست هشت سال پیش اتفاق افتاد و نوبت که به بنده رسید موضوع تحلیل کلی شرایط کشور و حضور ایشان را از زاویه ای متفاوت بیان کردم: "جناب آقای هاشمی و همکاران عزیز خدا را شاکرم در یک جمع دلسوز از نخبگان کشور بنده را لایق صحبت دانسته اید.ضمن کسب رخصت از همه عزیزان به ویژه حضرت آیت الله هاشمی که ایشان را استاد تحلیل سیاست می دانم،معتقدم انتخابات آینده در دوره ای بسیار خطیر انجام می شود.سفیر کشور ....در تهران زمانی گفته بود که ،"ما باید با ایجاد یک " مثلث فشار" بر دولت و ملت ایران، این کشور را شکست دهیم. ایجاد درگیری و شکاف میان نخبگان و مسئولان،ناکارآمدسازی اقتصاد در داخل و تشدید تحریم از خارج ،سه ضلع این مثلث فشار هستند"...

عزیزان من معتقدم دشمنان ما" انتظاری منفی " را به عنوان سیاست خود در قبال انتخابات آینده دنبال می کنند. ما مدیون هستیم که شرایط را برای شکل گیری یک انتخابات مشارکتی و در عین حال عقلانی و آرام فراهم کنیم که نتیجه آن یک "دولت کارآمد" باشد. دولتی که مانع خفگی ملت در آن مثلث شوم شود.من اعتقاد دارم که جناب آقای هاشمی از ظرفیت بالایی برای تبدیل آن تهدیدها به فرصت برخوردار است.ولی بر عکس دوستانی که قبل از من صحبت کردند ،بنده معتقدم شما( جناب آقای هاشمی) می توانید بدون اینکه یک طرف انتخابات باشید به کمک رهبر انقلاب، فضا را برای انتخاباتی با شرایط و نتیجه مثبت برای کشور فراهم کنید. شما از ظرفیت و نفوذ لازم برای اجماع و استفاده از نخبگانی برخوردارید که قربانی شانزده سال افراط چپ و راست شده اند و با استفاده از سوابق تنش زدایانه ی خود در عرصه بین المللی به کمک رئیس جمهور آینده بیایید.

بنده هشت سال پیش نیز در چنین جلسه ای بر خلاف ده نفر دیگر از دوستان که خواستار حضور شما در انتخابات شدند،عرض کردم عده ای به تخریب شما روی خواهند آورد و الان هم معتقدم شما اگر طرف انتخابات نباشید،بهتر می توانید زمینه انتخابی آرام و کارآمد را فراهم کنید."

پاسخ و تحلیل آقای هاشمی از اوضاع و اعلام نظر در قبال صحبت های دوستان قابل تأمل بود.فرمودند،اگر همه ما دور هم جمع می شدیم تا برای خراب کردن مملکت برنامه می ریختیم، به اندازه ای که در این هشت سال خراب کردند، ویرانی ایجاد نمی شد.و گلایه داشتند که برغم پیش بینی این شرایط، کسی به من گوش نداد.و یکسری مسایل دیگر در مورد "انتخابات" های گذشته،بی مهری های صورت گرفته به شخص ایشان،نحوه حضور با اکراه برای انتخابات خبرگان و تحلیل اوضاع داخلی و بین المللی و... (که از حوصله این مطلب خارج است و به مرور در مطالب دیگر پرداخته خواهد شد).

اما در این بین پاسخ ایشان به دعوت برای انتخابات،به پیشنهاد بنده نزدیک بود.فرمودند،"من اوضاع را خراب تر از اینهایی می دانم که شما می گوئید.اما چطور از منی انتظار دارید برای انتخابات بیایم که اکنون در آستانه هشتاد سالگی هستم.و چند شب پیش آخرین برگه های خاطراتم را نوشته ام.زمانی در طول دو روز تمام مرزهای شمالغرب تا جنوب را بازدید کردم ولی اکنون "...
فرمودند،"با این وجود من در انتخابات شرکت نخواهم کرد،اما مذاکراتی طولانی را با مقام رهبری خواهم داشت تا انتخابات خوبی انجام شود و شخص و دولتی کارآمد روی کار بیاید.تا بخشی از خرابی ها را جبران کند".ایشان گلایه هایی را مطرح کردند ولی گفت،"من معتقدم باید رهبری را کمک کنیم تا این مشکلات حل شود و فقط ایشان می توانند مانع برخی افراط ها بشوند و..( نقل به مضمون)می شود به اقتصاد سامان بخشید و در موضوع سیاست خارجی نیز،بحث هسته ای قابل حل است.همه این گیرها به خاطر این است که آنها مدعی اند شما به دنبال بمب هسته ای هستید.وقتی ما واقعا برنامه ای برای این کار نداریم،پس مشکل قابل حل است و فقط باید زبان توافق را ایجاد کنیم".

البته به حق فرمودند که "اکنون که خیلی ها دارند از وضع موجود انتقاد می کنند باید خودشان به خاطر دخیل بودن در شکل دهی به این شرایط از مردم عذرخواهی کنند. هر چند که به توجیه روی آورده و این کار را انجام نمی دهند."

سرانجام اینکه ایشان فرمودند"هشت سال پیش نیز قصد حضور در انتخابات را نداشتم و گفتم ،در میان کاندیداها چند نفری هستند که با شعارها و ادعاهایشان به مملکت آسیب خواهند زد.اگر مانع حضور آنها می شدند،من هم نمی آمدم ولی وقتی بدون مانع آمدند،من هم آمدم و البته الآن از آن آمدن پشیمان نیستم چون هشدارهایی را که داده بودم تحقق یافت."

بنده به عنوان یکی از حاضرین در آن جلسه هنوز معتقدم که کاش آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات حضور نمیافت و فقط می توانم حدس بزنم که چه عواملی عزم مبنی بر نیامدن ایشان را به آمدن تبدیل کرد.از جمله اینکه نمی توانم ایشان را مسئول فتنه بخوانم.و بی انصافی می دانم که در آستانه هشتاد سالگی او را متهم به " قدرت دوستی " می کنند.و چه بسا برخی موضعگیری ها،ایشان را مجبور کرد که سوابق خدمت خود را به" همه پرسی" بگذارد.و هنوز هم معتقدم نخبگان و مسئولان نظام به ویژه طیف "گسترده شده "اصولگرایان می توانستند رابطه محترمانه تری را با یکی از آخرین بازماندگان هرم رهبران انقلاب اسلامی برقرار نمایند. در شرایطی که انتخابات هنوز روی هیجانی خود را نشان نداده است،نخستین چالش های انتخاباتی بین هاشمی " سیاستمدار دلسوز" و قالیباف " عاشق خدمت" شکل گرفته است.دو کاندیدایی که بیش از بقیه با هم قرابت دارند و از جمله مصادیق شباهت آنها به هم این است که جماعتی به یکسان برای دور زدن هر دو نفرشان نقشه انتخاباتی می چینند.

هفته پیش در خلال سفر کرمانشاه با آقای قالیباف در مورد تحلیل اوضاع و مواضع اخیر ایشان در مورد آقای هاشمی صحبت کردم،فرمودند برخی سایت ها مواضع را تقابلی مطرح می کنند در حالیکه من هیچوقت قصد تخریب آقای هاشمی را نداشته ام هر چند انتقاداتی جدی هم دارم.که به هر حال در یک فضای انتخاباتی و رقابتی غیر طبیعی نیست.

قالیباف را نخستین بار سال 1383 در یک مناظره تلویزیونی مربوط به شبکه سه سیمای جمهوری اسلامی زیارت کردم.سه برنامه یک ساعت و نیمه که ایشان به عنوان فرمانده نیروی انتظامی کشور و بنده نماینده کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی شرکت کرده بودیم.

البته من بر خلاف ادعای آن بزرگوار که گفته بود هفت سال روی فلان کاندیدا مطالعه کرده ،کارنامه کاندیداها را مهم می دانم.کسی که در بیست و دوسالگی فرمانده لشکر فعال در جنگ بوده، سی و چند سالگی در اوج انتقادها به عملکرد ناجا به فرماندهی آن می رسد و منشا تحولات ساختاری،رفتاری و پرسنلی بنیادین در آن می شود و سرانجام اینکه عنوان موفق ترین شهردار تهران را یدک می‌کشد. و اکنون به طور میانگین 28 روز در ماه نماز صبح را در دفتر کار خود می خواند،ونظارت بر اجرای 2٥00 پروژه باز از جمله 10 طرح عظیم دارای درجه منطقه ای و جهانی،او را به یکی از پرکار ترین مدیران تبدیل کرده است.بی شک او عاشق خدمت است.و اعتقاد دارد که می تواند در شرایط زوال کارآمدی دولت، خدمت بزرگتری به ملت ایران ارزانی دارد.آمارها نیز این توان را اثبات می نماید.

به عنوان نمونه سال گذشته که به دلیل افت و عدم تخصیص اعتبارات عمرانی،بدترین عملکرد عمرانی هشت سال گذشته دولت رقم خورد و به سختی 10 هزار میلیارد تومان از 57 هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی کشور تخصیص یافت،شهرداری تهران علاوه بر تخصیص کل اعتبارات عمرانی،یک متمم عمرانی 1800 میلیارد تومانی را نیز به تصویب رساند. و برای نخستین بار در تاریخ سنواتی بودجه این کلان شهر،وابستگی آن به بودجه دولت به زیر پنج درصد رسید.الگویی از اقتصاد مردم محور و بدون نفت که در اوج تحریم ها،خللی در برنامه های عمرانی آن صورت نگرفت.
جالب اینکه شهردار تهران بدون توجه به بازی های پشت پرده سیاست،به وظیفه خود عمل کرد.و برنامه پنج ساله آینده شهرداری را نیز برای شهردار و مدیران آینده تدوین نمود.

در این بین در حالیکه نظرسنجی ها قالیباف را بالاتر از دیگر دوستان اصولگرای او نشان می دهد،هر روز کاندیدایی دیگر را مطرح می کنند.او خالصانه خود را در معرض نظرسنجی هایی گذاشت که ستادش نقشی در انجام آن ندارد.و زمانی که آخرین نظرسنجی ها در وعده های موعود،اوضاع مناسبش را تایید کرد،صحبت از اهل حل و عقد به میان آمد.چیزی مرموزتر از لابی های سیاسی در کشورهای غربی.و اتفاقا مدیران غیر سیاسی ایران نه سررشته ای در لابیگری سیاسی دارند و نه بدان علاقمندند.ولذا هنوز برخلاف نظام های پیشرفته دموکراتیک،که در آن از شش ماه قبل مردم می دانند کدام برنامه و احزاب در مقابل هم قرار دارند،در ایران کمتر از یک ماه پیش از انتخابات،جناح های سیاسی به رفتارهای مرموز خود ادامه می دهند تا دست آنها برای مردم رو نشود.

در خلال هشت سال نمایندگی ام با تمام وجودم درد کارشکنی های این جریانات مرموز را در جلوگیری از پیشبرد طبیعی امور مملکت احساس می کردم و تنها چند روز قبل از برگزاری سومین انتخابات مجلس خودم شاهد خیانت این جریان به مردم شهرم بودم. از آن زمان عطای هرگونه منصب سیاسی را به لقایش بخشیدم و اکنون فقط خودرا به گفتن و نوشتن حقیقت مدیون می دانم .امیدوارم امسال حقیقت قربانی منافع لابی های قدرت نشود.
/2929

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 293693

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • poorya IR ۲۲:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
    13 5
    جالب و منصفانه
  • خسروابادی IR ۲۰:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۳
    16 0
    بنظر من تفکر نظامی برای ریاست جمهوری منا سب نیست
    • بی نام IR ۱۱:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۳/۰۸
      1 0
      سابقه کار مهمه نه نظامی یا روحانی یا معلم یا.... بودن