زهرا خدایی
جنگ داخلی در سوریه در حالی ادامه دارد که در پایان ماه میلادی جاری، ژنو میزبان بازیگران تأثیرگذار در بحران است و حاضرین قرار است راهکارهای پایان دادن به تراژدی سوریه را مورد بررسی قرار دهند. اینکه تا چه اندازه باید نسبت به نتایج این نشست امیدوار بود، پرسشی است که میرمسعود حسینیان، کارشناس مسائل سیاسی در گفتگویی با خبرگزاری خبرآنلاین به آن پاسخ داده است.
با گذشت دوسال از جنگ داخلی سوریه به نظر میرسد فرسایشی شدن بحران چندان هم به ضرر بازیگران تاثیر گذار نباشد؟
در ابتدا باید به این پرسش پاسخ داده شود که چرا جنگ در سوریه فرسایشی شده و هیچکدام از طرفین قادر به حذف طرف مقابل ، از صحنه نبوده است. میتوان از عوامل متعددی در این مورد نام برد.
مقدمتا مسلم است که از ابتدا هدف آمریکا و غرب، ساقط نمودن بشار بود و جمع آوری و ارسال این همه امکانات و سلاح و اعزام نیرو از تمامی اطراف و مرزهای مختلف به همین نیت صورت گرفت، اما دلایل چندی مانع وصول آمریکا به این هدف شد :
*اول اینکه بشار هنوز هم علیرغم تمامی تبلیغات و اقدامات صورت گرفته علیه وی، از اقبال و محبوبیت مردمی برخورداراست و هنوز در میان مردم سوریه هواداران بسیار دارد. در خبری که چند روز پیش اعلام شد سازمان سیا اعلام نمود که اگر در سوریه نظر سنجی صورت گیرد، حداقل 75% مردم مجدداً بشار را انتخاب خواهند نمود. شاید یکی از مهمترین تفاوتهای بشار با صدام حسین دیکتاتور عراق همین علاقه مردم سوریه به بشار و تنفر مردم عراق از صدام باشد. شاهد بودیم که مردم در عراق از حضور نیروهای غربی در ساقط کردن صدام استقبال نمودند، ولی تاکنون هیچ عکس یا فیلمی از استقبال مردم سوریه از معارضه در شهرهایی که بدست مخالفین به تصرف درمیآمد، منتشر نشده است. دلیل اصلی آن ترس و خوف مردم از مخالفان است که هم سلفی و هم تکفیری و افراطی هستند و هم از سوی امریکا و دیکتاتورهای عربی حمایت میشوند .
نکته دیگر اینست که نیروهای مخالف یا جبهه النصره که چندی قبل بالصراحه اعتراف نمود که خود را جزیی از القاعده میدانند، مورد نفرت و کراهت مردم سوریه است، چرا که القاعده بخاطر سوابق و نیز اقداماتی که درسوریه، عراق و یا سایر کشورها در کشتار مردم کوچه و خیابان انجام داده مورد نفرت مردم کشورها و ملت سوریه است و فیلمها و عکسهایی که از اقدامات آنها در تلویزیونها نمایش داده میشود بر این نفرت افزوده است. اقداماتی همچون تخریب مزار حجربن عدی و هتک حرمت به جنازه ایشان و نیز اقدام اخیر سلفی دیوانه در شکافتن سینه سرباز سوری و به دندان کشیدن قلب او !! از اینگونه اقدامات وحشیانهای هستند که بر نفرت و گریز مردم از این گروه افزوده است .
از سوی دیگر آمریکا در شرایط فعلی به دلایلی همچون هزینه بالای جنگ، نتایج ناموفق آمریکا در حضور فیزیکی در عراق و افغانستان، خستگی روحی مردم و سربازان آمریکایی، شرایط وخیم اقتصادی این کشور و بالاخره اینکه معلوم نیست آمریکا با حضور نظامی به نتیجه دلخواه برسد -همانطور که در عراق، نتیجه برخلاف آن چیزی شد که آمریکاییها میخواستند- امکان اقدام نظامی مستقیم و پایان دادن قهری به اوضاع را ندارد .
از جهت دیگر عدم وجود یک فرد شاخص در میان معارضه که بتواند بعنوان جانشین احتمالی بشار معرفی شود و نیز نگرانی مردم و به خصوص اقلیتهای دینی موجود در سوریه از آیندۀ این کشور از عوامل عدم موفقیت طرف مقابل است.
اما در مقابل، کمکهای مالی فراوان و بالای کشورهای عربی منطقه به معارضه، اعزام بی حد نیرو و مزدوران از دهها کشورعربی و غیرعربی، تبلیغات وسیع و صدور فتاوی فتنه انگیز در جهت تحریک جوانان برای جنگ در سوریه، مرزهای طولانی این کشور با همسایگان و عدم توانایی ارتش این کشور در کنترل تمامی این مرزها و... همه و همه باعث شده دولت سوریه هم نتواند جنگ را یکسره نماید و این امر یعنی عدم قدرت طرفین در تعیین وضعیت به صورت قطعی، باعث شده که جنگ در سوریه به صورت فرسایشی حدود دوسال بطول انجامد. گرچه استمرار حضور بشار در این مدت و عدم توفیق معارضه و کشورهای مخالف در سرنگونی او، علیرغم وعدههای متعدد و تعیین چند باره زمان برای سقوط او، خود نشانه موفقیت و پیروزی نسبی بشار بشمار میآید .
چه کسانی از وضعیت فعلی منتفع میشوند و چه کسانی بیشتر متضرر؟
بالطبع از متضررین اصلی وضعیت فعلی، دولت سوریه و مردم این کشور هستند که این جنگ فرسایشی باعث کشتار بیشتر، آوارگی افزونتر، تخریب وسیع کشور و به خصوص منابع حیاتی و زیر بنایی، از میان رفتن منابع درآمد به خصوص گردشگری، ایجاد بحران داخلی و بروز فتنه مذهبی و... میشود.
طبیعتاً از دیگر متضررین، جبهه مقاومت و ایران هستند که هزینههای زیادی در جهت حمایت از نظام بشار در زمینههای مختلف پرداخت میکنند، ضمن اینکه این امر باعث انحراف حواس و توجه ایشان از دشمن اصلی یعنی رژیم صهیونیستی میشود .
شاید در ابتدا تصور شود که آمریکا و رژیم صهیونیستی از استمرار وضعیت بدین شکل منتفع میشوند ولی به نظر میرسد این موضوع تا حد و زمانی محدود میتوانست مصداق داشته باشد که در داخل سوریه از هر طرف کشته شود به نفع آنها خواهد بود چرا که هم نیروی انسانی و هم بودجه و هزینه مالی این درگیری از سوی کشورهای عربی و اسلامی تأمین میشود و هرچه میزان این پرداختها بیشتر، بهره رژیم صهیونیستی افزونتر ! و یا اینکه رژیم صهیونیستی از این شلوغی به نفع خودش بهره میبرد، اما از سوی دیگر تقویت و افزایش قدرت نیروهای سلفی ومعارضه با دیدگاههای تند و افراطی آنها و احتمال اینکه ممکن است سلاحهای سوریه بدست آنها بیفتد، و در صورت موفقیت در سوریه، در آینده از این سلاحها علیه منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی بهره برداری شود – بخصوص اینکه امنیت رژیم صهیونیستی اولویت امنیت آمریکا محسوب میگردد- آنها را نگران میکند و کشورهای عربی و ترکیه هم که با تغذیه مالی و نیروی انسانی معارضه وارد صحنه شده اند، از همین مشکلات و بخصوص احتمال گسترش بحران به کل منطقه نگران هستند .
در مجموع به نظر میرسد فرسایشی شدن جنگ به نفع هیچ طرفی نیست و هم دولت سوریه و جبهه مقاومت و هم معارضه و غرب و آمریکا و رژیم صهیونیستی از استمرار بیش از حد ان بدین صورت متضرر میشوند و هم کشورهای همسایه نگران توسعه و گسترش این بحران به کل منطقه و کشورهای خود هستند .
به نظر میرسد با توافقات صورت گرفته میان آمریکا و روسیه، تغییرات مهمی در آستانه وقوع باشد، تا چه میزان باید به کنفرانسی که قرار است در اواخر این ماه برگزار شود امیدوار بود ؟
باید دید چه عواملی باعث شد که آمریکا و روسیه و به خصوص آمریکا به فکر این تفاهم و توافق بیفتند. طبیعی است روسیه و آمریکا در مسائل مختلف جهانی و منطقهای دارای اختلافات عمیق و عمدهای هستند که از جمله مدیریت جهانی به صورت مدیریت چند جانبه و یا تک جانبه و بحرانهای منطقهای مثل بالکان، کره، افغانستان، ایران، عراق و از جمله اهم آنها سوریه است .
روسیه از ابتدای بحران سوریه بر راه حل سیاسی اصرار داشت در حالیکه در مقابل آمریکا معتقد به بهره گیری از اقدامات نظامی و برخورد نظامی بود، اما مرور زمان و حوادث و مسائل متعددی باعث شد که آمریکا از این عقیده و هدف تا حدودی منصرف شود، مواردی همچون تحولات لیبی و حمله به سفارتخانه آمریکا در این کشور و در برخی از کشورهای دیگر، مقاومت داخلی سوریه، هزینه بالای پرداختی توسط آمریکا اعم از هزینههای مالی و سیاسی و پرستیژی، خطر گسترش و تقویت نیروهای تکفیری و سلفی و احساس خطر آمریکا از این موضوع و رسیدن به این نتیجه که احتمال سقوط بشار در آینده نزدیک تقریباً غیر ممکن است و... و مواردی این چنین باعث شد که آمریکا از آن موضع عقب نشینی و خواهان تفاهم مجددی با روسیه در جهت حل این بحران و ایجاد نوعی تعادل و ثبات در خاورمیانه شود، چرا که از نظر آنان با وجود تشنج و درگیری و عدم ثبات و امنیت در خاور میانه منافع آنها تامین نخواهد شد.
به نظر میرسد مهمترین تغییری که در این برهه از زمان حاصل شده، پذیرش این نکته از سوی آمریکاست که گزینه نظامی دیگر در سوریه پاسخ نمیدهد. ضمن اینکه آنها قادر به ساقط کردن بشار از این طریق نخواهند شد و استمرار این وضعیت باعث تشدید و تقویت نیروهای سلفی موجود در این کشور میشود که در آینده متضرر اصلی آن خود آمریکا و اقمار آن درمنطقه خواهند بود. لذا شاهدیم که طبق اخبار منتشره در چند روز گذشته، سازمان سیا دستور ترور رهبران معارضه و فرماندهان جبهة النصره و ارتش آزاد را تا قبل از اجلاس ژنو 2 صادر نموده است .
البته چون هنوز علیرغم موافقت دولت سوریه، معارضه حضور دراین اجلاس را نپذیرفته و معلوم نیست این اجلاس چگونه برگزار شود، شاید خیلی امیدواری نسبت به آن زود باشد ولی بهرحال این موضوع نشانگر تغییر یا عقب نشینی غرب و در رأس آن آمریکا ازگزینه نظامی و تلاش در بهرهگیری از گزینه سیاسی است و این خود یک پیروزی برای بشار و جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی ایران است که از ابتدا بر همین راه حل اصرار داشت.
آیا آمریکا و روسیه توان متقاعد نمودن سایر بازیگران تاثیر گذار را دارند؟
طبیعتاً باید در ابتدا بازیگران تاثیرگذار در صحنه سوریه را شناخت تا ببینیم امکان متقاعد نمودن آنها از سوی امریکا و روسیه وجود دارد. عربستان سعودی و قطر به عنوان اصلیترین منابع تأمین مالی بحران سوریه و کمک به معارضه و اردن و ترکیه به عنوان منابع اصلی یا مبادی ورودی نیروی انسانی و نیز خود معارضه سوریه را میتوان از بازیگران یکطرف و دولت سوریه، ایران و جبهه مقاومت را بازیگران طرف دیگر موثر در داخل صحنه سوریه دانست که در هر حال امریکا در طرف اول و روسیه هم در طرف مقابل قرار میگیرند. سیاستها، مواضع و اهداف هر دو طرف معلوم است.
با توجه به اینکه همان مشکلاتی که آمریکا در سوریه با آن مواجه است، به همان صورت یا اشکال دیگر در کشورهای طرفدار معارضه وجود دارد، لذا به نظر میرسد آنها هم به همان نتیجه آمریکا رسیده یا برسند، ضمن اینکه این کشورها از نظر سیاسی هم تحت تاثیر سیاستهای آمریکا قرار دارند و لذا امکان تاثیرپذیری و متقاعد شدن آنها از سوی آمریکا وجود دارد و فقط معارضه سوریه است که تاکنون نسبت به این نشست جواب مثبت نداده و پیش شرطهایی تعیین نموده که البته معلوم نیست تا پایان برآن پا فشاری نماید یا خیر.
اما ازسوی دیگر موضع ایران، دولت سوریه، مقاومت و روسیه از همان ابتدا راه حل سیاسی و گفتگوی ملی داخلی و جلوگیری از قتل و خونریزی و تخریب بیشتر سوریه بوده است که بالطبع این طرح میتواند مورد استقبال ایشان قرار گیرد.
ورود نظامی هریک از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای به بحران سوریه را تا چه اندازهای محتمل میدانید؟
به دلایل متعددی ورود نظامی اطراف مختلف به بحران سوریه بسیار بعید است مثلا همانگونه که گفته شد در مورد امریکا، عدم توانایی مدیریت بحران با این وسعت بخصوص پس از نتایج ناموفق در عراق و افغانستان، هزینه بالای سیاسی و مالی، مخالفتهای مردمی در داخل سوریه و حتی در داخل خود آمریکا، افزایش توان تروریستهای افراطی و خطرات احتمالی آنها در آینده برای آمریکا و رژیم صهیونیستی، حمایت مردمی موجود در سوریه از بشار، قدرت نسبتاً بالای دفاعی سوریه، وسعت بالای این کشور و تقریباً پخش شدن مراکر نظامی در کل کشور و به قول "فریدمن" تبدیل سوریه به یک اردوگاه نظامی، نیاز فراوان به نیروی انسانی جهت مداخله نظامی در سوریه و عدم امکان حمله هوایی به تنهایی و... ، مانع از حمله مستقیم آمریکا به سوریه میشود، گرچه موارد فوق به حکم عقل سلیم است و اما اینکه آیا همیشه رهبران آمریکا از عقل سلیم تبعیت نمایند، شاید چنین نباشد!!
رژیم صهیونیستی هم به دلایل متعدد و مختلف از جمله دلایل فوق بعلاوه دلیل مهم و اساسی همسایگی با سوریه و لبنان و امکان رسیدن موشکهای سوریه و به خصوص مقاومت اسلامی لبنان به تمامی مناطق این رژیم و تجربه ناموفق جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه نسبت به حمله نظامی به این کشور مردد است .از سویی حمله ترکیه هم به طریق اولی منتفی است .
در مجموع با بررسی دلایل موجود، امکان حمله نظامی، شرایط موجود در صحنه و نیز بررسی منافع و مضار حمله نظامی، به نظر نمیرسد این امر جایی در احتمالات عقلایی به خود اختصاص دهد .
با کشیده شدن دامنه خشونتها به ترکیه برنامه این کشور برای سوریه چیست ؟
گرچه از همان ابتدای این انفجارها، علیرغم محکومیت آنها از طرف سوریه و اعلام آمادگی جهت همکاری در یافتن عاملین آنها، دولت ترکیه و اردوغان، سوریه را به عنوان عامل انفجارها اعلام و استخبارات این کشور را مسئول آن دانست و تبلیغات فراوانی از سوی این کشور و متحدان آن علیه سوریه صورت گرفت، اما عدم افشای اسامی و تابعیت افرادی که از سوی ترکیه در این ارتباط دستگیر شدند، موضوع را مبهم نموده است. چرا که اگر براساس برخی اخبار، این افراد از شهروندان ترکیه باشند، تمامی اتهامات وارده به سوریه از سوی ترکیه بی اساس بوده و ضمن شرمندگی برای این کشور، باید دولت ترکیه پاسخگوی مجلس و مردم این کشور در حمایت از معارضه سوریه و به خصوص اعزام مزدوران از مرزهای ترکیه باشد و اگر هویت افراد دستگیر شده سوری باشد بازهم فشار بر دولت ترکیه بخاطر وارد شدن خسارات جانی و مالی به مردم این کشور به واسطۀ حمایت بی قید و شرط دولت ترکیه از معارضه سوریه، از سوی مردم و مجلس افزایش خواهد یافت .
در هرصورت، این انفجارها، حاصل و نتیجه حمایت آنکارا از تروریستهایی است که در سوریه جنگ میکنند و هم اکنون این امر دامن ترکیه را نیز گرفته است و این موضوع، تلاش ترکیه در حمایت از شورشیان سوریه بدون دخالت مستقیم در جنگ داخلی سوریه را خنثی نموده است.
آینده سوریه و خطرات فرسایشی شدن بحران را چگونه پیش بینی میکنید؟
شرایط سوریه خیلی پیچیده است چرا که بازیگران متعدد منطقهای و بینالمللی با اهداف و برنامههای متعدد در آن نقش دارند. به هرحال طولانی شدن بحران سوریه میتواند به تخریب هرچه بیشتر این کشور و از میان رفتن زیرساختهای آن، قتل و کشته شدن و آوارگی بیشتر مردم این کشور، تقویت نیروهای سلفی و تکفیری، احتمال گسترش بحران به کل منطقه، احتمال ورود بازیگران دیگری به صحنه و... بیانجامد که به نظر میرسد برای هیچکدام از اطراف به دلایل مختلف که در سوالات قبل گفته شد، مفید نخواهد بود و لذا به نفع تمامی اطراف است که پرونده بحران سوریه از طریق مذاکره سیاسی ، گفتگوی ملی داخلی میان معارضه و دولت، انجام انتخابات مردمی و پذیرش رأی اکثریت مردم از سوی کل جامعه سوریه و جامعه جهانی در اسرع وقت بسته شود که البته به نظر میرسد اطراف مختلف بحران هم به این نتیجه رسیدهاند.
5252
نظر شما