هدف اعلامی رژیم اسرائیل از حمله به اهداف نظامی در دمشق، جلوگیری از دسترسی حزب الله به ادوات نظامی بوده که به اصطلاح منجر به "تغییر بازی" (Game Changer) به ضرر اسرائیل می شود.

هدف اعلامی رژیم اسرائیل از حمله به اهداف نظامی در دمشق، جلوگیری از دسترسی حزب الله به ادوات نظامی بوده که به اصطلاح منجر به "تغییر بازی" (Game Changer) به ضرر اسرائیل می شود. شاید این حمله بتواند یک پیروزی محدود نظامی از سوی اسرائیل قلمداد شود ولی پی آمد های آن در تغییر بازی در صحنه سیاسی-امنیتی و حتی نظامی به ضرر اسرائیل را نمی توان نا دیده گرفت.
اسرائیل در بحران سوریه به اصطلاح یک "خط قرمز" برای خود تعیین و اعلام کرده که اجازه عبور از آن را نخواهد داد. این خط قرمز بر دو اصل استوار است: نخست، عدم انتقال موشک هایی که معادله نظامی را به ضرر این رژیم بر هم زند. دوم، عدم انتقال تسلیحات شیمیایی از سوریه به حزب الله. بر این مبنا، اسرائیل مرکز تحقیقات نظامی شمال غرب دمشق را که احساس می کرد موشک های پیشرفته با قابلیت هدف گیری تل آویو در آن آماده انتقال به حزب الله هستند را هدف قرار داد تا به اصطلاح مانع از تغییر معادله نظامی به ضرر خود شود.
شاید اسرائیل در کوتاه مدت به بعضی از اهداف محدود نظامی خود دست یافت اما این اقدام به دلایل مختلف به ضرراسرائیل هم تمام می شود. نخست، این حمله بر مشروعیت جبهه "مقاومت" حزب الله افزوده است. بعضی از دیدگاه های غربی و عربی در منطقه که مورد حمایت اسرائیل هم است بر این رویکرد تأکید می کنند که حضور فعال حزب الله در بحران سوریه به عنوان یک گروه شیعی مورد حمایت ایران بر دامنه شکاف های قومی شیعی- سنی می افزاید و از این رو دائماً بر جنبه حزبی-محوری سیاست حزب الله تأکید داشته و حضور آن در بحران سوریه را سبب اصلی شکاف قومی در منطقه می دانند. حمله اسرائیل به سوریه منجر به تضعیف این رویکرد و همزمان تقویت رویکرد عمومی "مقاومت" در جهت گیری حزب الله شده است. حسن نصر الله در سخنرانی اخیر خود آشکارا اسرائیل را به عنوان منبع اصلی تهدید در منطقه و ضرورت مبارزه با آن اعلام کرد که این خود بر مشروعیت جبهه مقاومت به عنوان یک جریان عمومی افزود. وی حتی تاکید کرد که در آینده انتقال تسلیحات پیشرفته تر از سوریه به حزب الله صورت خواهد گرفت. این مسئله خود به ضرر اسرائیل است.
دوم، این حمله نقش رژیم های عربی محافظه کار مثل عربستان سعودی و قطر را به چالش می کشد که به حمایت از معارضان دولت سوریه می پردازند. حمله اسرائیل تصور افکار عمومی منطقه را که اسرائیل و اعراب محافظه کار در یک جبهه قرار دارند را تقویت می کند یا حوادث را به آن سمت می برد. نتیجه اینکه منجر به چالش کشیدن موضع این کشورها برای دخالت بیشتر در سوریه می شود.
سوم، این حمله جایگاه معارضان حکومت سوریه را در صحنه داخلی این کشور تضعیف کرده و مشروعیت مبارزه معارضان را با این تصور که حمله اسرائیل به نوعی در راستای یک هدف مشترک یعنی سرنگونی رژیم بشار اسد بوده به چالش می کشد. همچنین این حمله، سطح توقعات مردم سوریه را در واکنش متقابل به اسرائیل افزایش داده و مسئله ضرورت مبارزه با دشمن اصلی خارجی را که به طور سنتی در جامعه سوریه وجود دارد تقویت کرده و از این لحاظ بر مشروعیت حکومت سوریه می افزاید.
چهارم، این حمله منجر به تضعیف موقعیت ترکیه در حمایت از معارضان حکومت سوریه شده است. در هفته های اخیر شاهد بهبود نسبی روابط ترکیه- اسرائیل بوده ایم که از زمان واقعه کشتی ماوی مرمره بر هم خورده بود. این حمله چون به نوعی در راستای تقویت نقش معارضان سوریه تلقی می شود، سیاست خارجی ترکیه را در حالت انفعالی قرار می دهد. ضمن اینکه افکار ضد اسرائیلی در سطح سیاست داخلی ترکیه تقویت می کند. این مسئله خود فشارهای فعلی بر دولت اسلام گرای اردوغان برای کاهش مناسبات با اسرائیل را افزایش می دهد.
پنجم، این حمله منجر به واکنش شدید روسیه شده بنحویکه آشکارا هشدار داده که حمله دیگری را تحمل نمی کند. این تحول همزمان زمینه های ارسال سیستم تدافعی موشکی S-300 به سوریه را فراهم کرده است. تا کنون اسرائیل از آزادی عمل تقریبا بدون چالشی برای عملیات نظامی هوائی در لبنان و سوریه بر خوردار بود ولی در صورت استمرار حملات هوائی احتمال تجهیز دو کشور اخیر به سامانه های دفاعی از جمله S-300 افزایش یافته است. با توجه به اینکه معمولاٌ اسرائیل به صورت سیاه و سفید به موضوع امنیت خود می نگرد و از این رو احتمالاٌ شاهد توقف حمله های آن در آینده نخواهیم بود، لذا احتمالا در حمله بعدی تغییر بازی نظامی به ضرر اسرائیل تمام خواهد شد.
ششم و نهایتاً، با حمله اسرائیل و تحولات فوق، موقعیت سیاسی- امنیتی ایران در منطقه تقویت شده است. بعضی از دیدگاه های غربی بر تضعیف موقعیت منطقه ای ایران بعد از بحران سوریه تأکید می کنند. اما با این تحول، سیاست ایران در مقابله با اسرائیل و حمایت از جریان مقاومت مشروعیت بیشتری می یابد و این به تبع بر نفوذ منطقه ای ایران می افزاید. تجربه نشان داده که در هر حرکت تهاجمی و جنگ منطقه ای که اسرائیل وارد شده از جمله 2006 لبنان، جنگ های 2008 و 2009 غزه، و قضیه حمله به کشتی ماوی مرمره همواره اسرائیل به دلیل مخالفت های افکار عمومی در منطقه و جهان در موقعیت ضعیف قرار گرفته و همزمان نقش منطقه ای ایران تقویت شده است.
بنابراین حمله به دمشق مانع از تغییر بازی به نفع اسرائیل نشده و حتی نتیجه معکوس داشته است. رژیم اسرائیل معمولاً به تهدیدات امنیتی واکنش سریع نظامی نشان داده و بعضاً به عواقب و آثار جانبی حمله هم فکر نمی کند. اسرائیل با این حمله دچاریک اشتباه استراتژیک شده است. چون زمینه را برای تقویت موقعیت جریان مقاومت فراهم کرده، مشروعیت نقش مخالفان دولت سوریه را تضعیف و بر اهمیت نقش متحدان آن افزوده و نهایتا زمینه های دسترسی سوریه به تسلیحات پیشرفه تر دفاعی را فراهم کرده است. مطمئنا حملات آتی اسرائیل مشکل تر خواهد بود و این مسئله خود بازی را به ضرر اسرائیل تغییر می دهد.
المانیتور

کد خبر 294248

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =