هر هشت نامزد تا بدینجا که بیش از 10 روز از شروع برنامه های انتخاباتی شان می گذرد از عالم تا آدم و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد صحبت کرده اند الا در مورد دمکراسی و وجوب دمکراسی در ایران امروز. آنان صحبت از اصلاح ساختار اقتصادی کشور در شش ماه تا دو سال کرده اند؛ صحبت از مهار تورم و کنترل گرانی؛ ایجاد رویکردی متفاوت در سیاست خارجی؛ ایجاد امنیت سرمایه گذاری، متوقف ساختن ورشکستگی شرکت های تولیدی خصوصی؛ خارج نمودن اقتصاد از رکود؛ ایجاد امید در میان جوانان؛ بکارگیری جوانان در مدیریت کشور؛ایجاد معاونت قومی در ریاست جمهوری؛ تغییر ساختار مدیریتی کلان کشور؛ احیاء مجدد ارزش پول ملی؛ جایگزین نمودن مدیریت گروهی و دسته جمعی به جای خود محوری؛ ایجاد روابط صمیمانه تر میان سه قوه؛ استفاده از نیروهای متخصص در اداره کشور؛ تثبیت نرخ دلار و طلا؛ و..... موارد عدیده دیگری نظیر اینها. در یک کلام هر هشت نفر وعده گلستان نمودن مملکت را از هر جهت دارند به مردم می دهند. فقط کافیست که مردم به آن نامزد رای دهند تا دنیا به همراه مردم ایران ببینند که آن نامزد چگونه مملکت را از وضع موجود خارج نموده و اوضاع و احوال به مراتب بهتری برای کشور و مردم آن ایجاد خواهد نمود. من هیچ تردیدی ندارم که هیچکدام آنها صرفا شعار نداده و واقعا هم مصمم اند تا وضعیت مردم را بهبود بخشند. لذاست که در هر بابی صحبت می کنند و ضرورت تغییر در هر حوزه را مطرح می نمایند.
اما در کمال شگفتی می بایستی گفت که هیچکدام آنها کلامی و یا حتی اشاره ای به دموکراسی نمی نمایند. شاید فکر می کنند که برخلاف اقتصاد، مبارزه با فساد، سیاست خارجی، تعامل با سایر قوا و ... که بدلیل کاستی های موجود در آنها، نامزدها می بایستی وعده تغییر و تحول به مردم بدهند، در زمینه دموکراسی مشکل نداریم و انصافا ظرف 8 سال گذشتته گامهای بلندی در جهت تحقق دموکراسی در کشور برداشته شده و بر خلاف حوزه های دیگر که مدیریت اصولگرایان در این 8 سال کاستی های فراوانی به همراه آورده، در حوزه دموکراسی عملکرد آنان بسیار مطلوب بوده و نمره بالایی می گیرند. شاید هم فکر می کنند که مسئله اساسی جامعه فعلا گرانی، تورم، ارز، طلا، بیکاری، فساد، اختلاف با دنیا،سوء مدیریت و ... هست. و دموکراسی اساسا مشکل و موضوع 50 میلیون رای دهنده نیست. شاید هم بعضی از آنها اساسا اعتقادی به دموکراسی نداشته باشند.
آنچه مسلم است میزان بی اعتقادی به دموکراسی و مطرح نبودن آن برای هر 8 نامزد یکسان نیست. برخی از آنان حساسیت و دشمنی کمتری با دمکراسی دارنداما برخی دیگر از آنان اساسا هیچ باور و عنایتی نسبت به دمکراسی نداشته و در بهترین حالت دمکراسی برای آنان تا زمانی محترم شمرده شده و ارزشی دارد که مردم از آنان طرفداری نمایند و دیدگاه های آنان را تائید نمایند. اما اگر زمانی مردم یا کسر قابل توجهی از افراد با دیدگاه های آنان همراهی ننمایند، پای تکلیف، وظیفه و مقدسات به میان می آید و همان مردم شایسته، فداکار و متدین تبدیل به فتنه گر، منحرف، فریب خورده، نادان و ... می شوند.
با این گروه از نامزدها که دمکراسی و مردم سالاری را در بهترین حالت زینتی برای حاکمیت و یا مفهومی غربی که تازه خود غربی ها هم در عمل به آن اعتقادی ندارند، می پندارند، ما را سخنی نیست. اما برای مابقی نامزدها که دشمنی و تضاد بنیادی با فلسفه دمکراسی ندارند، می بایستی توضیح داد که دمکراسی یک کالای لوکس و وارداتی غربی نیست. دمکراسی یک مقوله و موضوعی نیست که اگر احیانا در دانشگاه و در میان دانشجویان و فرهیختگان مملکت داشتند سخنرانی می کردند گریزی به آن بزنند و در غیر اینصورت نیازی به آن نباشد و به همان موضوعات آب، نان، گرانی، بیکاری و ... بپردازند. اگر چه خیلی حسب ظاهرش میان نان و آب و دمکراسی ارتباطی بنظر نمی رسد باشد،اما محض اطلاع 8 نامزد عزیز و بزرگوار تا فکری به حال دمکراسی در مملکتمان نشودو گامی در جهت پیشرفت آن بر داشته نشود، در همان موضوعات نان، آب، گرانی، فساد، سوء مدیریت و غیره هم نمی توان امید داشت که گام هایی برداشته شود. همچنان که تا امروز هم نتوانسته ایم در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر گامی در این عرصه ها برداریم. نشان دادن ارتباط میان دمکراسی و اصلاح امور اقتصادی و وضعیت معیشتی مردم، هم پیچیده است و هم در عین حال می توان آنرا به سادگی به نمایش گذارد. می توان گفت که به عنوان یک قاعده کلی هر قدر که دمکراسی در جامعه ای پر رنگ تر بوده، شاخصه هایی همچون عدالت، بهبود نسبی وضع معیشتی مردم، پایین بودن درجه فساد، بیکاری، ناهنجاری های اجتماعی، رضایت از عملکرد مسئولین و دولت، کارایی مدیریتی و بسیاری از شاخصه های دیگر که امروزه به آنها "مدیریت مطلوب" و یا"Good Governance" می گویند بیشتر بوده است. فی الواقع اگر 8 نامزد عزیز نگاه عمیق تری به وضع موجود بیاندازند، متوجه خواهند شد که بسیاری از انتقاداتی که به مسئولین وارد می سازند ریشه در ضعف دمکراسی در جامعه مان پیدا می کنند. دمکراسی فقط آزادی مطبوعات و یا آزادی بیان نیست. جنبه های عمیق تر و اساسی تر دمکراسی عبارتند از حاکمیت قانون، محدودیت قدرت حکومت به قانون، التزام مسئولین به تبعیت از قانون، پاسخگو بودن آنان در قبال تصمیمات، سیاست ها و عملکردشان و مفاهیمی از این دست است.
یکی پس از دیگری نامزدها در سخنرانی های تلویزیونی و رسانه ای شان دولت فعلی و سیاست های آن را به باد انتقاد گرفته و متقابلا وعده می دهند که کاستی های موجود را چگونه به کمک طرح ها و برنامه هایی که دارند بهبود خواهند بخشید. اما هیچ کدام از آنان نمی گویند و نمی پرسند که اساسا چه شد و چگونه شده که دولت فعلی بعد از هشت سال اینقدر نا بسامانی به بار آورده است؟ پاسخ در یک کلام و اتفاقا نه در برنامه ها و عملکرد آن دولت، بلکه در ضعف نهاد دمکراسی در جامعه مان است. اگر دمکراسی در جامعه ما نیرومند می بود، مجلس مان ظرف هشت سال گذشته با نظارت مستمر بر عملکرد دولت نمی گذاشت وضع به این صورت در آید. اگر دمکراسی در جامعه ما پر رنگتر می بود، مطبوعات با انتقاد از عملکرد دولت و سیاست هایش نمی گذاشتند که کار به اینجا بکشد که همه حرف نامزدها بعد از 8 سال بشود بیان مشکلات و مسائل موجود و وعده دادن برای بهبود آنها.
شاید برخی از نامزدها تصور کنند که بهر حال آنچه در این 8 سال صورت گرفته اتفاق افتاده و الان دیگر نمی توان چرخ را به عقب بازگرداند. بنابراین به جای "نبش قبر نمودن" و یافتن مقصر که چرا اینگونه شده، می بایستی به آینده فکر کرد. می بایستی به این اندیشید که چگونه نابسامانی های فعلی را می بایستی درست کنیم. لذاست که می بینیم تبلیغات آنها پر است از وعده هایی که می دهند و کارها و طرح های عدیده ای که می خواهند برای بهبود وضعیت موجود در صورت رئیس جمهور شدن به اجراء در آورند. اما می بایستی به این عزیزان یاد آور شد که اشکال فقط در این نیست که به واسطه ضعف دمکراسی اوضاع واحوال اقتصادی، معیشتی، مدیریتی و یا سیاست خارجی ما اینگونه شده است. اشکال بزرگتر و بنیادی تر آنست که بدون بهبود وضع دمکراسی، آنان قادر نخواهند بود که حتی یکی از طرح ها و برنامه هایی که هر شب در تلویزیون و در برنامه های تبلیغاتی شان دارند وعده آنها را به مردم می دهند تحقق ببخشند. نیت جملگی آنان خیر است و یقینا به آنچه که می گویند باور دارند و با همه وجود می خواهند آنچه را که امروز دارند به مردم وعده می دهند، پس فردا که انتخاب شدند به اجرا در آورند. اما آیا فکر کرده اند که با کدام ساز و کار می خواهند آن اهداف عالی، وعده های باشکوه و آن طرح های شایسته و ارزنده را تحقق بخشند؟
/2727
نظر شما