۰ نفر
۸ تیر ۱۳۹۲ - ۰۷:۱۲

عبدالله آلبوغبیش

منم فرمانده کل نیروهای مسلح مصر! منم فرمانده عالی نیروهای پلیس مصر! اگر دشمنان آرام نگیرند، اشد مجازات ها را علیه آنان اعمال خواهم کرد! قوانین نظامی آنانی را که از من بدگویی می کنند، مجازات خواهد کرد! محمد مرسی شخصیتی که یک سال پیش با وعده تشکیل دولت ائتلافی فراگیر و ایجاد وحدت و انسجام در کشور بحران زده مصر، سمت ریاست جمهوری را به دست گرفت، امروز اینگونه و به سبک فراعنه، با مردم کشورش سخن می گوید و با گفتمان تهدید و ایجاد ترس می کوشد تا چالش ها و شکست های پی در پی خود را فروپوشاند و مسئولیت آن را متوجه افرادی بداند که در نظام سابق حضور داشته اند یا اکنون در قامت اپوزیسیون از دولتش انتقاد می کنند. 
به راستی ریشه مشکلات مصر به کجا برمی گردد و مصری که دو سال پیش بر ویرانه های نظام سابق توانست پایه های نظامی جدید را بنیان گذارد، چه موانعی فراروی خود دارد که اینگونه چون کشتی به گل نشسته ای شده که توان حرکت و حتی تکان خوردن را ندارد و در اغلب اوقات، گرفتار بحران است؟ آیا ملت مصر دچار اشتباه شده اند؟ آیا این محمد مرسی است که باید به تقصیر و کوتاهی خود اذعان کند و در پاسخ به خواسته حمدین صباحی که گفت (إرحل یرحمک الله )، باید قدرت را کنار گذارد و یا به گفته خودش شماری بازماندگان نظام سابق اینگونه نظامش را می آزارند؟
حتی اگر بپذیریم که بازماندگان نظام برانداخته شده از دور دستی بر آتش دارند و حتی اگر بپذیریم اساسا نظام سابق و ترکیب اداری و دولتی در کشور طوری چیده شده که صرف برانداختن یک نظام و برقراری نظامی جدید نمی تواند مشکلات را ختم به خیر کند، اما آیا همین یک علت کافی است که اینگونه محمد مرسی یک سال پس از به دست گرفتن زمام مرکب چموش مصر، تازیانه تهدید بر سر و روی ملتش بکشد و هرگونه اعتراضی را با تهدید و بازداشت پاسخ دهد؟ پس آن همه وعده دادن ها برای تشکیل دولت ائتلافی و وحدت بخشیدن به ملت مصر کجا رفته است؟ آیا واقعا شخصیت هایی نظیر محمد البرادعی و حمدین صباحی و عبدالمنعم ابوالفتوح دشمن مصر اند یا مزدور دشمنان مصر که اینگونه از مرسی می خواهند از سمت خود کناره گیرد؟ یا اینکه ضعفی در سیستم مدیریتی کشور نهفته است؟
واقعیت آن است که مشکل و چالش مصر تنها بازماندگان نظام سابق مصر نیستند، هرچند که هستند، اما یکی از مهم ترین چالش های فراروی این کشور، اساسا نوع مدیریت نظام حاکم است که وعده می دهد و عمل نمی کند. مرسی زمانی که رییس جمهور شد، وعده ای 100 روزه به ملت مصر داد که مشکلات اساسی اقتصاد مصر را حل خواهد کرد. 100 روز گذشت اما نه تنها مشکلی حل نشد بلکه مشکلات دو چندان هم شد: فرار سرمایه ها از مصر به علت انتخاب رییس جمهوری با گرایش های اخوانی، فرار سرمایه گذاران خارجی از مصر به علت تنش ها و درگیری های خونین دست کم در استان های مهم و استراتژیک نظیر قاهره، اسکندریه، پورسعید و الشرقیه، ارزش واحد پول مصر به شدت کاهش یافت، به اعتراف خود مرسی بورس مصر 50 میلیارد دلار در این مدت ضرر کرد، کشور به طور بی سابقه ای زیر بار قرض های کلان و بلند مدت با بهره های فراوان رفت. مرسی هر جا که سفر کرد، وام گرفت، از ترکیه و قطر گرفته تا برزیل و هند و روسیه. دست نیاز به سوی همه دراز کرد و آنچه باز آورد وابستگی بیشتر و بیشتر اقتصاد و در نتیجه استقلال مصر به کشورهای خارجی بود. و بالاخره اینکه بحران بنزین؛ بحرانی که هرچند وزیر نفت منکر آن شد اما رییس جمهور شخصا در سخنرانی اخیر خود به آن اذعان کرد و از آنجا که رییس جمهور همه را تبانی کننده علیه خود می داند، وعده دولتی کردن تمامی ایستگاه های توزیع بنزین را داد تا بگوید بخش خصوصی علیه دولتش تبانی می کند و بدین ترتیب این ضعف خود را هم متوجه بخش خصوصی دانست؛ اما مگر می شود در کشورهای جهان سومی نظیر مصر، بخش خصوصی اینهمه قوی تر از بخش دولتی رفتار کند؟
مشکل مهم تر از تمام اینها، از نگاه ناظران و تحلیلگران اینکه مرسی از دل جماعتی برآمده و تکیه بر اریکه قدرت زده که بیش از سی سال در خفا و در ممنوعیت فعالیت می کرد و همواره تحت پیگردهای پلیسی و اطلاعاتی نظام مبارک بود و چنین جماعتی و گروهی طبعا بیش از آنکه به شایسته سالاری و افراد با کفایت بها دهد، به افراد قابل اعتماد اهمیت می دهد. مرسی همین رویه را در ریاست جمهوری خود هم به کار بست و شد آنچه امروز در صحنه های تلویزیون می بینیم، تظاهرات پشت تظاهرات، اعتراض پشت اعتراض، درگیری پشت درگیری و واکنش رییس جمهور هم طبق معمول تهدید پشت تهدید.
رییس جمهور مصر یک سال پس از به دست گرفتن این منصب در سخنرانی اخیرش پوپولیست بود تا پراگماتیست. تنها وعده و وعید داد؛ کوشید با ذکر نام افراد، مسئله را شخصی سازد و آن را از ملت به اشخاص تقلیل دهد؛ کوشید با تهدید مخالفان و منتقدانش مسئولیت را از دوش خود به عهده دیگران بیندازد و در واکنش به زمزمه ها درباره نافرمانی ارتش از او طی روزهای آینده، چند بار خود را فرمانده نیروهای مسلح معرفی نماید؛ کوشید وعده اصلاح قانون اساسی ای را بدهد که یک سال پیش آن را مایه افتخار در برابر جهانیان می دانست؛ کوشید با اذعان به برخی شکست ها، خود را از آنها مبرا سازد و بدتر از آن وعده داد یگانی را برای سرکوب معترضان در پلیس ایجاد کند. این بدترین نوع رفتار با مخالفان و منتقدان در یک نظام سیاسی است. آیا مرسی پریشان حال و آشفته خواهد توانست در برابر طوفانی که قرار است از فردا به جای نسیم بهار عربی بر وی وزیدن گیرد، مقاومت کند؟ آیا پایان دادن سخنان خویش با عبارت دعایی «خداوندا ما را بر قوم کافران پیروز گردان» به معنای آن نیست که مرسی مخالفان را در اردوگاه کفر قرار می دهد و بدین گونه با دادن صبغه ای دینی به چالش 30 ژوئن و ایجاد دوگانه کفر و اسلام، می کوشد تا مردم را از ریختن به خیابان ها منع کند؟ آیا ایراد سخنرانی پیش از فرا رسیدن سالگرد به دست گرفتن ریاست جمهوری، خود نوعی اقرار پیشاپیش به شکست در برابر مخالفان نیست؟ آیا پیشدستی در به خیابان آوردن طرفداران خود پیش از آغاز تظاهرات میلیونی فردا یکشنبه باعث می شود تا این موج به راه افتاده متوقف شود؟ رخدادهای فردا آغاز پاسخ به این پرسش هاست.

4949

کد خبر 301001

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین