2) دخالتهای سلبی و یا ایجابی دولت
1. جناب آقای روحانی، مقوله دخالت و یا عدم دخالت دولت در روند فرهنگی و هنری جامعه، از موارد پربحثی است که همهی آن در این متن نمیگنجد. اما دولت شما هر شکلی از دخالت را برگزیند، قطعاً شیوه و منشی را بر شما تحمیل خواهد کرد که هر یک، از عوارض و پیامدهایی برخوردار است. نگاه شما و مردانتان به نهاد دولت به عنوان نهادی حداقلی و یا حداکثری، حدود اختیارات را معین میکند. لازم به یادآوری نیست که تاریخ گذشتهی ایران، حامل دولتهایی حداکثری بوده و اصطلاح دولت حداقلی، موضوعی است برآمده از اشکال متنوع جوامعی امروزین و با هویتی دموکراتیک. زیرا دغدغه این حکومتها توزیع عادلانه قدرت است.
2. اگر توان و قدرت فرهنگی و هنری را صرفاً در ید دولتیان و حکومتیان خلاصه کنیم و از انتشار و توزیع آن در سطح جامعه و نهادهای مدنی پرهیز نماییم، جامعهای خواهیم داشت که نظام سیاسی آن باید بخش زیادی از انرژی خود را مصروف کنترل و تحدید هر نوع فعالیت و آفرینش در این وادی نماید و در صورت سرپیچیها، قوهی قهریهاش را با شعار "رویکرد پیشگیرانه" به کار بندد.
3. از آسیبهای موجود در ایفای نقش حداکثری دولت در فرهنگ و هنر، عدم انسجام و هماهنگی نیروهای دولتی در این زمینه است. هر نهاد و مرکز فرهنگیِ دولتی، رویه و شیوهی خاص خود را داراست که در مواردی حتی در تضاد با سایرین عمل میکند. در این میان سردرگمی و بلاتکلیفی متولیان فرهنگ و هنر نمودار میشود. از طرفی شکل بروکراسی اداری در ایران از زمان شکلگیری تاکنون واجد نارساییها و نواقص جدی بوده که علاجناشده باقی مانده است. عملکرد بدون نظارت کارشناسانهی کارمندان دولت در انجام موظفیها، و منش آنها در رفع تکلیفهای دیکته شده، کاملاً با هوای فرهنگ و هنر که با محیطهای بسته و غیرمنعطف ناسازگار است، غیرقابل جمع است.
4. جناب رییس جمهور، مستحضرید که نبود یک چشمانداز هدفمند و قابل اجرا که با شرایط داخلی و بینالمللی متناسب باشد، از مشکلات اساسی است. بدون ورود نگارنده به حیطهی نقد چشماندازهای تدوین شده در این زمینه توسط نهادهای مربوطه؛ تنها شما را به بررسی عملکرد مراکز فرهنگی و هنری دولتی در دو دههی گذشته ارجاع میدهم. تغییر مدیران از سطح رییس جمهور تا سطوح زیرین، چنان مسیر حرکت را متحول میسازد، که با پرهیز از ارزشگذاری، گویی انقلابی خزنده و مخملی صورت گرفته است.
5. نتیجه چه خواهد بود؟ کمی به عقب برگردیم و فقط نگاهی هرچند خلاصهوار به دولتهای صدسال گذشته در ایران و جهان بیاندازیم. شکل و شمایل و روند فعالیت فعالان فرهنگ و هنر و محصولات برآمده از هر نوع برخورد (قهرآمیز و یا مردمسالارانه)ی دولتها، نتایج حاصله را نمایان میسازد. هر چند بایر نگهداشتن زمین فرهنگ و هنر، زحمت اولیه میخواهد و توانفرساست. اما ایجادِ امکانِ رشد و نمو محصول، مرارتهای مداوم میطلبد و سختیهای شبانهروزی به همراه دارد. بیشک هیچ عقل سلیمی به خاطر چند درخت آفتزده و یا چند میوهی فاسد، باغ فرهنگ و هنر را به زمین لمیزرع بدل نمیکند.
6. دولت حداقلی در فرهنگ و هنر، دولتی است که از تجمیع و تمرکز قدرت و ثروت در نهاد دولت دوری جسته و به مردم و نهادهای برآمده از آنها اعتماد و اطمینان دارد. پایه و اساس چنین دولتی از شیوع فضای نقد و نقادی به لرزه نمیافتد، ایمان و ایدئولوژی جامعه با یک آلت موسیقی و یا یک صفحه از رمان و یا چند خط دیالوگ نمایشی، برباد نمیرود. شما خود صاحب علم و دانش حوزوی هستید و میدانید اگر با این عوامل کذایی، اعتقاد و ایمان مردم برباد رفت، نباید بر آن باد خرده گرفت، بلکه بهتر است بر پایههای خیمهی ایمان مردم به تردید نگریست، که چرا سست است و ناتوان و اینچنین با نسیمی لرزه بر اندام صاحبان آن میافتد.
7. جناب رئیس جمهور منتخب، اذعان دارند که دو رویکرد سلبی و ایجابی در برخورد با تولیدات فرهنگی و هنری متصور است. برخورد سلبی، صرفاً به نکن، نساز، ننویس، نشنو، نبین و ... دستور میدهد و پرهیز و خودداری را تجویز و تحمیل میکند. این نوع پرهیز و ممانعت متعلق است به مریضی که برای بهبود او باید از در پرهیزگاری و دوری جستن درآمد تا او به سلامت نسبی دست یازد.
اگر جامعه ایرانی با مختصات و ویژگیهای بعضاً منحصر به فردش، مریضی باشد که نیازمند نگاه طبیبانه و سلبی است، پس چرا این ملت در عرصههای انتخاب و گزینش سیاسیون، دارای سلامتی مافوق طبیعی قلمداد میشود؟! اگر به سلامتِ برآیندِ نیروها و انرژیهای این مردم معتقدید که هستید، پس در روند فرهنگ و هنر جامعه، رویکرد ایجابی را برگزینید. مسلم نمیتوانید فرزندتان را با نگاهی سرشار از عدم اعتماد و اطمینان، وارد جامعهای کنید که در نگاه شما پر از فساد و تباهی است. پس هزینهها خواهید کرد تا او را از هر چه زشتی و کژی است دور نگه دارید. اما اختیار تام و تمام چهاردیواری فرهنگ و هنر سرزمین ایران دیگر نه در دست شماست و نه هیچ قدرت نظامی و سیاسی دیگری. پس برای مصونماندن این ملت در برابر هجمههای زمستانی، به دنبال پرورش آنها در زمان شکوفهباران بهاری باشید تا هنر و فرهنگشان گل دهد و در اوج گرمای تابستان ریشهها دوانده تا برای یافتن آب با استحکام، به میوه بنشیند؛ که زمستانها نیازمند استواری است. پس طبیب نباشید و باغبانی کنید.
8. ضمناً، نگاه سلبی به فرهنگ و هنر، منجر به عقیم نگهداشتن آفرینشگران و هنرمندان و فرهیختگان خواهد شد. بالندگی پیشینهی فرهنگی و هنری هر جامعه، متکی است به بازتولید و بازآفرینی مولفهها و شاخصههای فرهنگی آن. فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی ما، شایستهی نگهداری در پستوها و انباریها نیست. جاری و ساری بودن آن ضمن حفظ اصالت و حقیقت، تنها به ظهور در ساحتها و صورتهای امروزی و اشکال متنوع و رنگارنگ است. وجود آثار فاخر و بینظیری همانند مکتوبات دینی و ملی به خصوص در عرصهی ادبیات، گنجینهای است که اگر بازتولید نشود، به سان شمش طلا و سرمایهای است که در این بازار پر شر و شور داخلی و بینالمللی، حتی نمی توانیم با آن قرص نانی بخریم و باید عمری را در نگهداریش از دست دزدان و نامحرمان، زحمات ناشیانهای بکشیم.
9. تنها نگرش سرشار از اعتماد و اطمینان، می تواند زمینهی خلاقیتو شکوفایی را فراهم سازد و دولت شما با نگاه امیدوارانه به آینده، چه اعتقاد قلبی داشته باشید و چه سیاستمدارانه بنگرید، لاجرم از پذیرش آن است.
امکان بدهید و فضا را باز بگذارید تا صندوق گنج و گوهر ایرانی را از دخمهها بیرون آورند و بگذارند هوایی بخورد تا ببینید که در برابر عیارسنجیها و معیارهای جهان امروز چیزی برای دفاع از خود دارد یا نه؟ نگهداری این گنج در تاریکخانهها و عدم مجوز به نگاهها و نگرشها در سبک و سنگین کردن آن، تاکنون چه عایدی داشته که پس از این دارا باشد؟ به صحنهآوردن و زنده کردن آن تنها به دست عالمان و هنرمندان میسر است، که متاسفانه این روزها در انزوا و گمنامی در "قطعه هنرمندان" به دست فراموشی سپرده میشوند.
10. نگرش سلبی در فرهنگ و هنر، فقط در بدنه تولیدکنندگان و روشنفکران، نازایی و عقبماندگی ایجاد نمیکند، بلکه کلیت و عموم جامعه را از وجود محصولات باکیفیت و حتی چالشبرانگیز محروم میسازد. ملتی که در خانهی خود در برابر چالشهای فرهنگی و هنری، همانند جسمی نحیف و با باد ملایمی به بستر بیماری میرود، قادر نخواهد بود در برابر چالشهای فرهنگی و هنری جهانی تاب آورد و از لطمات آن مصون بماند.
11. و باز هم در منش سلبی، فاجعه زمانی است که شیوهی مورد اتخاذ دولت، نشات گرفته و یا متاثر از مراکز و نهادهایی باشد که فلسفه وجودیشان صرفاً برای زمان و شرایط قهری و تحکمی در برابر دشمن، فکر شده و معنا یافته است. ثمرهی این بلیّه، انتشار ترس و ناامنی در فضای فرهنگی و هنری و در دلهای پراحساس هنرمندان و فرهنگیان است. سخن گفتن از نوآوری و شکوفایی عبث است و بیهوده، و باید از مقاومت و تحمل گفت، و هجرت و کوچ پرندگان را به نظاره نشست.
تنها نگرش سرشار از اعتماد و اطمینان، می تواند زمینهی خلاقیت و شکوفایی را فراهم سازد و دولت شما با نگاه امیدوارانه به آینده، چه اعتقاد قلبی داشته باشید و چه سیاستمدارانه بنگرید، لاجرم از پذیرش آن است.
کد خبر 301311
نظر شما