اخوان‌المسلمین فریفتۀ زرق و برق حکومت شد/روح مبارک به مصر بازگشت

مدیرکل اسبق خاورمیانه وزارت خارجه از کودتای نظامیان در مصر می‌گوید.

زهرا خدایی 

لحظه‌ای که مخالفان مصری منتظر آن بودند، بالاخره عملی شد. شعارهای"ارحل، ارحل" به واقعیت پیوست و ارتش مجدداً سکان کشور را در دست گرفت.
تصاویر گویای خوشحالی مخالفان است، اما فارغ از همۀ انتقاداتی که به عملکرد سیاسی و اجتماعی مرسی، ضعف مدیریتی و ناکارآمدی اخوان‌المسلمین وارد است، پس از یکسال و اندی تلاش برای برقراری دمکراسی، فی‌الواقع در مقابل این اقدام ارتش چه می‌توان گفت؟
در حالیکه هنوز بسیاری از طرف‌ها از کاربرد کلمۀ "کودتا" برای اقدام ارتش کراهت دارند، آیا می‌توان تعبیر دیگری برای این اقدام غیرمنتظره به کار برد؟ اقدامی که بیش از همه شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس- که دل‌ِخوشی از اخوانی‌ها نداشتند- را به وجد آورد؛ در حالیکه جهان با بهت و نگرانی به این اتفاق غیرمنتظره نگریست و آن را عقب‌گرد از دمکراسی خواند.
مرسی، رئیس‌جمهوری که در انتخابات، رأی اکثریت مصری‌ها را با خود داشت، در بامداد پنجشنبه با حکم السیسی، وزیر دفاع برکنار و بازداشت می‌شود و مخالفان و ارتش پیروزمندانه آن را "نجات انقلاب" می‌خوانند. پرسش اینجاست در کشوری که نظامیان در چشم برهم زدنی، رئیس‌جمهور اکثریتی را از قدرت ساقط می‌کنند؛ آیا می‌توان به گذار به دمکراسی از خلال کارکردهای دمکراتیک و صیانت از آرمان‌های انقلاب 25 امیدوار بود؟ وزن رئیس‌جمهور آینده در این حکومت میلیتاریستی چقدر است؟ آیا این اقدام ارتش و استقبال مخالفان به معنای بازگشت به نقطۀ اول نیست؟ آیا می‌توان به خرد جمعی مخالفان مرسی و تبعات آن برای آیندۀ سیاسی اطمینان داشت؟ و در نهایت اینکه چرا اخوان‌المسلمین که پیروز همۀ انتخابات دوران پسامبارک بود، نتوانست جامعۀ مصر را با خود همراه کند؟ و آیا زمان آن فرا نرسیده که این جریان سیاسی مهم با شکستی که متحمل شد در شیوه‌ها و رویکرد خود برای تداوم حیات سیاسی‌اش تجدیدنظر کند؟
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگویی با علی اصغر محمدی، مدیرکل اسبق خاورمیانه وزارت خارجه عزل مرسی و پیامدهای آن برای مصر را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه می‌خوانید:
علی اصغر محمدیآیا اقدام اخیر ارتش مصر در ساقط کردن مرسی، کودتا بود؟
قطعاً همین طور است. بدون هیچ گونه تردیدی یک کودتا بود. در واقع یک کودتا است که آن را در کپسول قرار داده اند و ظاهرا برای اجابت خواسته مردمی که به خیابان آمده اند، انجام شده است. واقعیت اینست که آن بخشی از سیاستمدارانی که حاضر نبودند نتیجۀ انتخابات ریاست جمهوری را بپذیرند، عملاً سعی کردند که ارتش به صحنه بیاورند تا کودتا کند و در نهایت ارتش نیز این اقدام را انجام داد. اما از همان ابتدا نیز مشخص بود که ارتش تمایلی به ریاست جمهوری آقای مرسی و اساساً ریاست غیر نظامیان ندارد. ارتش همواره دنبال احمد شفیق بوده و همواره زمینه و مقدمات روی کارآمدن شفیق و یا فرد دیگری مشابه شفیق را فراهم می کرده است. ارتش درصدد است تا مصر را با روح مبارک اداره کند. در واقع امروز جسم مبارک در زندان و یا بیمارستان است اما روحش بر تنی چند از رهبران ارتش حکومت می کند. این افراد در صددند تا بار دیگر روحش را برای مدیریت جامعه مصر احضار کنند. اما این اقدام با مقاومت شدید مخالفان و گروههای گسترده ای از مردم مواجه خواهد شد.
برخی ناظران و کارشناسان بر این باورند که در یک سال حکومتداری آقای مرسی، ارتش توانسته است با دور نگاه داشتن خود از صحنۀ سیاسی کشور منزلت خود را ارتقاء دهد. شاید در همین راستا بود که ارتش واکنشی به برکناری ناگهانی طنطاوی و یا تغییراتی که رییس جمهور در آن ایجاد کرد، نشان نداد. اما امروز دلایل دیگری ارتش را به صحنه کشانده است. ارزیابی شما چیست؟
من با این نظر موافق نیستم. دلایل عدیده ای برای رد این نظر دارم: اولاً دربارۀ برکناری آقای طنطاوی و عنان جای این پرسش باقی است که چه کسی جانشینان آنها را تعیین کرد؟ شورای عالی نظامی. در واقع نظامیان به این جمع بندی رسیدند که آقای طنطاوی پیر شده و باید چهره‌های جدیدتری روی کار بیایند. در حقیقت نظامیان خودشان این کار را کردند.
نکتۀ دوم اینکه روزی که نتیجۀ انتخابات مشخص شد تا زمان اعلام آن چند روز طول کشید و در این مدت شورای عالی نظامی، مذاکراتی را با آقای مرسی داشت و در این مذاکرات تعهداتی را به آقای مرسی تحمیل کردند. از جمله اینکه تعیین نخست وزیر باید با مشورت نظامی‌ها باشد و تعیین همۀ وزرای حاکمیتی با نظر ارتش صورت گیرد. البته همین طور هم شد که وزرای دفاع و خارجه را ارتش تعیین کرد و در واقع اینها نیروهایی نبودند که آقای مرسی تعیین کرده باشد. سیطرۀ کامل ارتش بر سیاست داخلی و خارجی و کنترل امور مطلق بود که در نهایت توانستند این غائله را دامن بزنند. البته نباید نقش بخشی از مردم که به طور مستقل و با نارضایتی از برخی رفتارهای دولت در صحنه حاضر شدند را نادیده انگاشت. باید گفت مردم به چند دسته تقسیم می شوند؛ اما بخش عمده تظاهرات‌کنندگان اخیر همان‌هایی بودند که با رأی مردم مخالفت می‌کردند. البته ارتش در ایجاد همراهی با بخشی از ناصریست‌ها و احزاب راست از آنان نهایت بهره برداری را به عمل آورد و استفاده کرد ولی در واقع طراح اصلی این تحولات خود ارتش و نیروهای امنیتی بودند و این چیزی نیست که از دید مردم پنهان مانده باشد.
پس چرا مردم تا این اندازه خوشحال هستند؟
شما آن دسته از مردم ناراضی را که ملاحظه نکردید. چون بیشتر تمرکز رسانه‌ای بر روی خوشحال هاست. شما خودتان اقرار کردید که مردم در آن جامعه به دو دسته تقسیم شدند. این فضا دقیقا یک سال پیش برعکس بود. آقای مرسی که انتخاب شد عده‌ای خوشحال بودند و عده‌ای ناراحت.
ولی در هر حال زمانی که مرسی رییس جمهور شد، در اوایل کار این امیدواری به وجود آمده بود که ایشان تحولات مثبتی را در مصر ایجاد خواهد کرد و از این رو مصر تا اندازه‌ای به ثبات رسیده بود. اخوان المسلمین زمانی کارنامۀ بدی از خود برجای گذاشت که محبوب بود و جایگاه و پایگاه داشت. اما امروزمتفاوت از دیروز است. باید پذیرفت که اخوان از فرصتهای پیش روی خود استفاده نکرد. شما اینطور فکر نمی‌کنید؟
آنچه که در یک سال گذشته رخ داد، را می توان در سه محور خلاصه کرد:
1- بدعمل کردن و یا ناتوانی اخوان المسلمین در مدیریت سیاسی کشور .
٢- توطئه‌های داخلی
3-توطئه‌های خارجی
تکلیف توطئه‌های خارجی که از همان روز اول مشخص بود. آمریکا، اسراییل و متحدان آن به دنبال سرنگونی حکومت اخوان المسلمین بودند و این کاملاً مشخص است.
در حوزۀ داخلی نیز از همان روز آغازین برخلاف نظرات آقای مرسی که سعی می‌کرد جو را آرام کند، مخالفان از همان روز اول بنای ناسازگاری گذاشتند. وضعیت مصر در یک سال گذشته نیز همین گونه بوده است. مصر روزی نبود که آرام باشد.
نکتۀ سوم به ناتوانی اخوان المسلمین در مدیریت صحنه بازمی‌گردد. شما اشتباهات اخوان المسلمین را در جاهایی مسلم می‌دانید که من نقیض آنها را اشتباه میدانم؛
*اینکه اخوان المسلمین با قاطعیت وارد عمل نشد،
*اینکه اخوان المسلمین سیطره ارتش بر همۀ حکومت را علنی نکرد و در برابر آن ایستادگی نکرد. *اینکه بیهوده خود را در برخی پرونده‌های منطقه‌ای که هیچ ربطی به آنها نداشت درگیر کردند نظیر سوریه.
*اینکه در مدیریت مخالفان ناتوان ظاهر شدند و نتواتنستند مسئله‌ای ملی برای مصر تعریف کنند که هیچ کس نتواند با آن مخالفت کند.
همه این اشکالات و ضعف‌ها موجب شد شرایط کنونی رقم بخورد. اگر اخوان‌المسلمین از جسارت لازم برخوردار بود می بایست درگیری امروز با ارتش را از یک سال پیش شروع می‌کرد، آنها باید از همان ابتدا این مسئله را علنی می کردند که ارتش در برابر انقلاب مانع تراشی می‌کند. بخشی از اشکالات آقای مرسی و مجموعۀ اخوان المسلمین در مدیریت سیاسی کشور به محافظه کاری آنها باز می‌گردد و بخشی دیگر به فریفته شدن آنها در برابر زرق و برق حکومت و بخشی از آن به ناتوانی آنها از درک و فهم صحنۀ پیچیده ای که در آن قرار گرفته بودند.
من معتقد نیستم که آنها در زمینۀ جذب مخالفین ضعیف عمل کرده‌اند، چون اصولاً زمینۀ جذب وجود نداشت. من معتقدم که آنها در طراحی برای مقابله با حریف مشکل داشتند و ذاتاً نمی‌توانستند از پس آنها برآیند.
این موضع شما آیا به معنای نادیده گرفتن جمعیت ناراضی نیست که شمار آنها بسیار زیاد اعلام شده است؟ آیا این به معنای نادیده گرفتن مردمی نیست که در اعتراض به عملکرد مرسی حاضر نبودند به خانه هایشان بازگردند؟
اصلاً اینگونه نیست. شما جمعیت مقابلی که در حمایت از مرسی جمع شده بودند را می خواهید نادیده بگیرید؟ گفته می شد که نزدیک به 3 تا 5 میلیون نفر در میدان تحریر جمع شده اند. با محاسبه ای ساده میتوان این مسئله را رد کرد که چگونه ممکن است این تعداد در آن میدان جمع شوند. میدانید به چندمترمربع مساحت نیاز است تا 3 میلیون جمعیت را در یک منطقه جای داد؟ حداقل یک و نیم میلیون متر مربع. میدانید مساحت میدان تحریر به همراه همۀ خیابانهای اطراف آن چقدر است؟ کار سختی نیست، میتوانید با یک سرچ ساده به این مسئله برسید.
عدۀ زیادی در اعتراض به مرسی به خیابان آمده اند اما باید عدۀ دیگری که در حمایت از مرسی نیز آمده اند در نظر گرفت. مهم اینست که صندوق چه می‌گوید.
پس شما چه چیزی را ملاک می‌دانید؟
آنچه باید برای ما در شناخت معدل گرایش یک ملت مبنا باشد، صندوق رأی است. اگر اجازه دهند که اخوان‌المسلمین دوباره در انتخابات شرکت کند و انتخابات آزادی برگزار شود- که البته من بعید میدانم چنین اتفاقی بیفتد- آنگاه روشن می شود که طرفداران کدام طرف بیشتر است. اما به طور مشخص در پاسخ به سوال شما باید بگویم که جمع شدن عده ای به معنای این نیست که همۀ مصر به خیابان آمده اند. از این رو باید این پرسش را مطرح کرد که آیا همراه بودن جمعی ولو قابل توجه از مردم می‌تواند به کودتا علیه رییس جمهور مشروعیت بدهد؛ آنهم رییس جمهوری که در انتخابات آزاد و با نظارت ارتش روی کار آمده است. من ندیدم کسی در سلامت انتخاباتی که مرسی از آن بیرون آمد، شکی کرده باشد.
آیندۀ مصر را چگونه پیش بینی می‌کنید؟
آینده را بسیار پرتنش پیش بینی می کنم.
انتخابات برگزار خواهد شود؟
حتماً باید در یک پروسۀ 6 تا 12 ماهه انتخابات برگزار شود. اما اینکه این انتخابات آزاد خواهد بود یا نه؛ من از هم اکنون پیش بینی می‌کنم که انتخابات آزاد به مفهوم مشارکت همۀ طرفها در مصر دیگر برگزار نخواهد شد.
فرمودید ارتش قبلاً انتخابات آزاد و سالمی را برگزار کرده بود، قاعدتاً برگزاری انتخاباتی که در آن شائبه وجود داشته باشد، چندان نباید محتمل باشد. اینطور نیست؟
من احتمال آن را بسیار ضعیف می‌دانم. چون در آن مقطع کسی تصور نمی‌کرد که اخوان المسلمین به این صورت برندۀ انتخابات باشد. حال که مشخص شده که از صندوقها اخوان المسلمین بیرون می‌آید، علی القاعده ارتش اوضاع را به سمت و سویی می برد که اخوان المسلمین دیگر اجازۀ مشارکت نداشته باشد.
آقای محمدی، جامعۀ مدنی مصر در طول 2 سال اخیر تا اندازۀ قابل توجهی رشد یافته است. دسترسی مردم به جریان آزاد و شکل گیری جریانها و احزاب مدنی شکل دیگری به حیات سیاسی مصر داده است. با این ویژگی فضایی که از انتخابات آیندۀ مصر به تصویری کشیدید چندان محتمل به نظر نمی رسد. به نظر نمی رسد ارتش در شرایط فعلی بتواند همه ارکان را قبضه کند.
به همین دلیل معتقدم که اوضاع به سمت تنش خواهد رفت. چون ارتش با ذهنیتی که شما دارید به اوضاع نمی نگرد. تصور ارتش اینست که می تواند اعمال قدرت کند و در این مسیر پیش خواهد رفت و این موجب برخی از رفلکسها خواهد بود و در نتیجه شاهد آیندۀ پرتنشی خواهیم بود.
ارتش تضمین داده است که دولت آینده دولت غیرنظامی خواهد بود.
بله. همین طور خواهد بود. شفیق هم یک نظامی بازنشسته است. یک فرد تحت کنترل و سیطرۀ ارتش اما با ظاهری غیرنظامی سر کار خواهد آمد.
گاه با این سوال مواجه می شویم که آیا کارنامه آقای مرسی قابل دفاع بوده و اساساً آیا وی در مسیر تقویت مقاومت و وحدت مسلمانان حرکت کرده یا خیر و الان چرا با این کارنامه از وی دفاع کنیم؟
اولا در فراسوی مرزها شما هیچکس را پیدا نمی کنید که مواضعش به طور ١٠٠ درصدی با شما منطبق باشد، اختلاف نظر با آقای مرسی خیلی طبیعی است. ثانیا باید توجه داشت اختلاف ما با مرسی وقتی است که وی از جبهه مقاومت و وحدت اسلامی دور می شود که در مواردی نیز اینچنین بوده است اما وقتی امریکا و اسراییل و متحدان آنها در برابر مرسی قرار می گیرند دیگر مجالی برای فکر کردن باقی نمی ماند، صف بندی روشن است هر چند که این دوستان اشتباهات ولو اشتباهات بزرگی مرتکب شده باشند.
مسئله دیگر سلفی‌های شیعه ستیزند که با کمک وهابی‌ها در مصر قدرت گرفته اند و آقای مرسی به هر دلیلی با اشتباهات خود مسئولیت برخی رفتارهای آنها را بر عهده گرفت حال باید ببینیم آنها الان در کدام جبهه هستند حزب نور سلفی در این کودتا در کنار کودتاچیان و علیه آقای مرسی ایستاد پس جبهه‌بندی کاملا روشن است و باید حق را گفت. نباید مصلحت اندیشی آنی کرد زیرا من به هیچ عنوان آینده با ثباتی را پیش روی مصر نمی بینم.
5252

 

کد خبر 302011

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۴:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    4 3
    بیخیال بابا مهم این بود که از این نکبت خوشمون نمیومد .. رفت:))
  • sara IR ۰۵:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    3 1
    اینکه بیهوده خود را در برخی پرونده‌های منطقه‌ای که هیچ ربطی به آنها نداشت درگیر کردند نظیر سوریه؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!؟؟!؟؟؟!؟!؟؟!؟!؟!!!!!!!!!
  • بی نام IR ۰۷:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    2 0
    حال کردم
  • ناشناس A1 ۱۲:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۵
    0 0
    اخواني ها نبايد آرمانهاي مردم مصر را فداي منافع سازماني خود كنند. هر دولتي كه دنبال انحصار طلبي باشد و منافع ملي را متوجه نشود پايگاه مردمي اش را از دست مي دهد. مرسي هم از اين قاعده خارج نيست. ولي به هر حال اين روند براي اصلاح يك حكومت بسيار خطرناك مي تواند باشد و روند و روش درستي نيست. كاش مصري ها بتوانند به قانون اساسي برسند كه در آينده ارتش و نظاميان نتوانند دست برتر را در سياست داشته باشند و اصلاح امورشان به شيوه دمكراتيك انجام شود.

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین