"بهترین و برجسته ترین فکرها باید بنشینند برای آموزش و پرورش طراحی کنند."(بیانات مقام معظم رهبری 12/ 2/1385 )
وزارتخانه کجاست ؟
بر اساس ماده 1«قانون مدیریت خدمات کشوری» وزارتخانه: واحد سازمانی مشخصی است که تحقق یک یا چند هدف از اهداف دولت را بر عهده دارد و به موجب قانون ایجاد شده یا می شود و توسط وزیر اداره(ntemanagem) می گردد.
و سازمان(1) عبارت است از هماهنگی معقول عده ای از افراد که از طریق تقسیم وظایف و برقراری روابط منظم و منطقی برای تحقق هدف مشترکی بطور پیوسته فعالیت می کنند
نظام همکاری میان افراد در صورتی که به اقتضای شرایط زندگی اجتماعی و بطور خودجوش پدید آید سازمان اجتماعی و در صورتی که از روی قصد و هدف آگاهانه به وجود آید سازمان رسمی نامیده می شود.
در تعاریف دیگر آمده است:(2)
یک سازمان، یک نهاد مستقل است که یک ماموریت خاص دارد و میتواند با نیت انتفاعی یا غیرانتفاعی تأسیس شده باشد. یک سازمان: یک ماهیت اجتماعی است که ساختار، اهداف و مرز مشخصی دارد.
هدف دارد، برای هدفش برنامه دارد ، استراتژی دارد ، منابع خود را میشناسد و از آنها بهینه و هماهنگ استفاده میکند، و وابسته به اطلاعات است.
یک سازمان دارای ویژگیهای زیر است:
ماموریت یا هدف ویژهای دارد.برای بقاء به دیگر سازمانها وابسته است.هیئت حاکمه مستقلی دارد. از بخشهای مختلف تشکیل شده است. دارای ساختاری فیزیکی و منطقی است.
آموزش وپرورش چیست ؟ (3 )
آموزش و پرورش به معنی اعم ، مترادف با جامعه پذیری است، یعنی ، فراگردی که افراد از طریق آن به یادگیری نقشها ، قواعد ، روابط و بطور کلی ، فرهنگ جامعه خود میپردازند
به معنی اخص ، فراگردی است که افراد به واسطه آن در وضعیتهای اجتماعی سازمان یافته ، در معرض آموزش منظم دانشها ، مهارتها ، رفتارها و گرایشهای معین قرار میگیرند. در هر جامعه ، این وضعیتها در قالب نظام آموزش و پرورش و سازمانهای رسمی آن تشکیل مییابند.
مدیریت چیست؟ (4)
مدیریت فن و هنری قدیمی است در گذشته های دور عمدتا به وسیله سلاطین وزیران، روحانیون و فرماندهان نظامی و در گذشته های نزدیک توسط مدیران تجاری و دولتی بکار می آمد
مدیریت عبارتست از:
فراگرد تصمیم گیری و برنامه ریزی و سازمان دهی و رهبری و کنترل منابع انسانی مالی و مادی و اطلاعاتی سازمان بمنظور تحقق اثر بخش و کارآمد هدف های آن.
کارکردهای مدیریت کدامند؟
کارکرد های مدیریت به صورت های متفاوتی طبقه بندی شده اند.این تفاوت ها معمولا ناشی از میزان اهمیت کارکرد های در نزد صاحب نظران است یا غالبا ناشی از اصطلاحات مختلفی است که برای توصیف آنها بکار برده می شود.
نخستین بار هنری فایول مدیریت را به کار کرد های پنجگانه زیر تفکیک و تعریف کرد:
1- برنامه ریزی:یعنی پیش نگری و تدارکات وسایل برای عملیات آینده
2- سازمان دهی:یعنی ترکیب و تخصیص افراد و منابع دیگر بمنظور انجام دادن کار
3- فرماندهی:یعنی هدایت و جهت دهی افراد در انجام دادن کار
4- هماهنگی:یعنی وحدت و یگانگی بخشیدن به همه کوشش ها و فعالیت ها
5- کنترل(نظارت):یعنی رسیدگی به اینکه آیا کلیه امور و فعالیت ها مطابق با مقررات و دستورات صورت میگیرند یا نه.
ویژگیهای مدیران چه باید باشد؟
به منظور ورود بهتر به بحث ویژگیهای مدیران، سطوح مختلف مدیریت و وظایف اصلی که یک مدیر با آن مواجه است (و برای انجام آنها بایستی ازصفات خاصی برخوردار باشد) به اختصار مورد بحث قرار میگیرد.سپس با تمرکز بر مدیران عالی ویژگی وزیر آموزش وپرورش به عنوان بالاترین سطح مدیریت عالی مورد بررسی اجمالی قرار می گیرد .
-
سطوح مدیریت(5)
در هر سازمان سه سطح از مدیریت قابل مشاهده میباشد. به بیان دیگر بنا به نوع وظایف و محدوده تصمیمگیری، مدیران را میتوان در سه سطح زیر دستهبندی نمود:
الف ـ مدیران سطح عالی
در این گروه مدیرانی قرار دارند که عمدترین وظایف آنها سیاستگذاری ترسیم استراتژی و برنامهریزیهای کلان برای سازمان و ارتباط با لایههای بیرونی سازمان میباشد. (نظیر وزراء و مدیرانکل و معاونین آنها و یا رئیس کل یک مؤسسه).
ب ـ مدیران میانی:
در این سطح مدیران غالباً به انجام وظایفی نظیر برنامهریزی، تفسیر و تبیین سیاستها و جمعبندی فعالیتها میپردازند در واقع مدیران سطح میانی سیاستهای کلان سازمان را قابل اجرا مینمایند. (نظیر معاونتها و مدیران واحدهایی که در لایه دوم نمودارهای سازمان (Chart organization) در ساختارهای تخصصی (Functional) قرار دارند.)
جـ مدیران سرپرست (عملیاتی):
این دسته از مدیران مستقیماَ با اجراکنندگان فعالیتهای سازمان مرتبط بوده و بر کار آنها نظارت دارند. نظیر مسؤولین دفاتر،رئیس گروهها و بخشهای خرد و عملیاتی سازمان. مدیران سطح سرپرستی ارتباط کمتری با لایههای بیرونی سازمان داشته و عمدتاً امور داخلی سازمان را وجه همت خویش قرار میدهند. با عنایت به دستهبندی فوق، هر سطح از مدیران نیازمند برخورداری از مهارتها و صفات خاصی میباشند
ـ ویژگیهای مدیران(6)
مدیران برای جامه عمل پوشاندن به وظایف و ایفای نقشهای خود بایستی چه قابلیتها، صفات و اخلاقیاتی را دارا باشند.
پرواضح است که لازمه مدیریت موفق درسازمانهای کوچک و بزرگ، برخورداری از صفات و قابلیتهای مطلوب است، اما این قابلیتها و صفات چیست و چگونه قابل دستهبندی میباشد؟ در این زمینه ابتدا به ارائه نظریه معروف رابرت کاتس و سپس نتایج مطالعه پیرامون مدیران فرهنگی پرداخته میشود.
مهارتهای مدیریت
کاتس در زمینه مهارت های لازم برای مدیران به سه مهارت کلی اشاره مینماید که عبارتند از:
الف: مهارتهای فنی (Technical skills)
این مهارت درسطح مدیران عالی از اهمیت نسبتاً کمتری برخوردار میباشد.
ب: مهارتهای انسانی (Human skills)
این مهارت در تمام سطوح مدیریتی، به یک میزان لازم و دارای اهمیت است.
ج: مهارتهای ادارکی (Cancepual skills)
این مهارت به معنای قابلیت درک و تلقی مؤسسه به عنوان یک واحد کل و همچنین درک روابط بین اجزاء نظام (System) تحت مدیریت میباشد. مهارتهای ادارکی عمدتاً مربوط به مدیران عالی یا ارشد سازمان است .
پس از کاتس، افراد دیگر نظیر کنتز (1984-H. Koontz) و گریفین (1987-R.Griffin) به مهارتهای دیگری نظیر موارد زیر اشاره نمودند:
مهارت طراحی و حل مسأله ، مهارت تجزیه و تحلیل مسائل ، مهارت کار با کامپیوتر، مهارت تصمیمگیری ، و مهارتهای هدفگذاری، ارتباط برقرار کردن و درک متقابل.
ویژگیهای مدیران در نظام جمهوری اسلامی ایران:
به منظور ارائه مطلوبتر ویژگیهای مدیران با تأکید بر مدیران و مجریان شاغل در نظام جمهوری اسلامی ایران (که طبیعتاً خصائص ارزشی آنها از اسلام سرچشمه میگیرد) از مدل خاصی استفاده میشود. براساس این مدل انسان دارای سه حوزه ادراکی شناخته شده که به ترتیب اولویت بر یکدیگر اثر گذاشته و نهایتاً رفتار فرد را شکل میدهند. این حوزهها عبارتند از:
الفـ حوزه تمایلات و گرایشها
بـ حوزه افکار و ذهنیات
ج ـ حوزه رفتار و عینیات
براساس مدل فوق طی فرآیندی خاص ابتدا براساس عوامل مختلفی (نظیر عوامل فرهنگی، اقتصادی، عقیدتی، اقلیمی و ژنتیکی) تمایلات یا کششهای درونی فرد شکلگرفته و نظام ارزشهای او سامان مییابد. (مرحله اول) سپس براساس کششها و انگیزههای فرد در اندیشه عملی ساختن و عینیت بخشیدن به کششهای درونی خویش برآمده و براساس نظام فکری خاص خود به تعمق پرداخته و شیوه یا استراتژی مطلوب خویش را تعیین مینماید (مرحله دوم) و نهایتاً براساس اندیشههای نشأت گرفته از تمایلات خویش به عمل و رفتار میپردازد. (مرحله سوم)
این اعمال و رفتارها خود توسط نظامی از ارزشهای درونی کنترل شده وسامان مییابند که در عمل به آن نظام اخلاق گویند. بنابراین بحث اخلاقیات مدیران عمدتاً به حوزه رفتار و کردار مدیران مربوط میباشد.
شایان ذکر است که رفتارها و تجارب ناشی از آنها نیز بتدریج بر ذهنیات و تمایلات مدیران اثر میگذارد. در واقع نوعی حرکت رفت و برگشتی یا تعامل میان این سه حوزه برقرار است، با این حال اولویت اول و ضریب تأثیر بالا با حوزه تمایلات و ارزشها است که نحوه شکلگیری آن در منابع روانشناسی توضیح داده شده است.
با توجه به مدل فوق در زمینه خصائص مدیران فرهنگی صفات مطلوب چه می تواند باشد.
1- ویژگیهای حوزه تمایلات مدیران:
نظر به اینکه در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ،نظام ارزشی مدیران در حالت مطلوب، مبتنی بر اصول و ارزشهای اسلامی میباشد، خصائص ارائه شده در این حوزه ،عمدتاً از منابع مدیریت اسلامی و با بهرهگیری ازدیدگاههای صاحبنظران مسائل مدیریت اسلامی، برداشت می شود.
مهمترین این خصائص عبارتند از :
ایمان و اعتقاد به آخرت ، تقوی (متقی بودن) ، عدالت ،نوع دوستی (انسان گرایی) ،تکامل گرایی ،تمایل به علم و تحقیق ،اعتقاد به مشارکت ،اعتقاد به ولایت فقیه ، گرایش به نظم و قانون.
سایر تمایلات: نظیر میل به کار و تلاش، قبول مسؤولیت اقدامات، احترام به نظر دیگران و مشورت، خیرخواهی و مانند آن.
2- حوزه اندیشهها و ذهنیات:
علاوه بر ویژگیهای گرایشی و ارزشی مدیران، هر مدیر بایستی به لحاظ فکری و ذهنی نیز از خصائصی برخوردار باشد که مهمترین آنها به قرار زیر است:
هوش بالا ،جامعنگری (نگرش سیستمی) ،وجود نظام فکری منسجم و متعالی ،ژرفنگری (عمیق بینی امور) ،عرضه افکار و همفکری (مشورت).
3- حوزه رفتارها و عینیات:
پس از آنکه اندیشههای مبتنی بر تمایلات مدیر شکل گرفت، افکار او به منصه ظهور در آمده و در سازمان یا محل کار مدیر تحقق عینی خواهد یافت. برای این مرحله صاحبنظران مسائل رفتاری و مدیریتی خصائصی را برشمردهاند که برخورداری و رعایت آنها از سوی مدیران، میتواند آنها را در دستیابی به موفقیت فردی، سازمانی و اجتماعی یاری کند. مهمترین این ویژگیها (که بعضاً در زمره اخلاقیات مدیران قرار میگیرد) عبارتند از:
تواضع و فروتنی متعادل ،اعتماد به نفس ،سرعت عمل ،سعه صدر ،نظم در کارها ،خلاقیت و ابتکار ،ارتباط ساده و صریح ،خوشرویی ،وقار و متانت ،پیشگامی در خودشناسی ،توان اداره امور سازمانی .
سایر ویژگیهای رفتاری: شامل،سلامت روحی و جسمی،پایبندی به تعهدات، مطالعه و تحقق در علم مرتبط، شناخت وظایف رسمی خود و دیگران، توجه به مشکلات به عنوان یک فرصت، نگاه به شکست به عنوان تجربه، حمایت از ضعیفان و امثالهم...
وزیر آموزش وپرورش کیست؟
وزیر بالاترین مقام تصمیم گیرنده وزارتخانه است وبدون تردید اداره کلیه سطوح وزارتخانه مستقیم یا غیر مستقیم با تدابیری که او اتخاذ می کند در ارتباط است. هر وزارتخانه محدود یا گسترده اقتضائات عمومی دارد که معمولا مدیران با تجربه از عهده اداره آن برمی آیند . ازاین جهت شاید نتوان تمایز زیادی را بین مدیران یک وزارتخانه با سایر وزارتخانه ها بر شمرد. اما وقتی وزارتخانه ها با پسوندهای متفاوت مورد توجه قرار می گیرند دیگر نمی توان گفت هر وزیری بسادگی قادر است هر وزارتخانه ای را با موفقیت بالا اداره نماید.
اداره وزارتخانه ای به گستردگی و پیچیده گی آموزش وپرورش همانقدر نیازمند تخصص است که وزارتخانه های مهمی چون وزارت امور خارجه - وزارت کشور یا ... دارد. اما از آنجایی که محصول این درخت پهناور یعنی وزارت آموزش وپرورش در درازمدت به با ر می نشیند درک اهمیت سرمایه گذاری ومدیریت در این عرصه فقط بر دور اندیشانی آشکار است که نه تنها موقعیت فعلی جامعه را از لحاظ فکری و اندیشه - باورهای مردم -شرایط پیشرفت یا پس رفت جامعه و... بخوبی درک می کنند بلکه قادرند آینده جامعه را در دهه های آتی پیش بینی کنند و به مهندسی آن بپردازند. حفظ وتداوم شرایط مطلوب مورد نظر ویا تغییر واصلاح آن چیزی نیست که همه افراد دغدغه یکسانی در باره آن داشته باشند یا اهمیت آن را بطور یکسانی درک کنند.
فعالیت در عرصه تعلیم وتربیت همواره در کلام واندیشه پیشینیان امری دشوار - پیچیده وبا اهمیت بوده است که همگان قادر به پرداختن به آن نبوده اند.این امر در دنیای امروز که موج عظیمی از اطلاعات وابزارها در فرم ومحتوای آن اثر گذار شده است به مراتب پیچیده تر از گذشته به نظر می رسد.برای درک این موضوع لزومی به ارائه مثالهای گسترده یا اندیشه ورزی خاص نیست .کافی است در زندگی شخصی خویش تاملی کنیم وببینیم چه اموری تعلیم وتربیت فرزندان ما را مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر قرار داده است. بی شک همه آنها مطلوب نظر ما نیست. چگونه می توانیم بر آنها فائق آییم.هر برنامه ای که ارائه دهیم ممکن است به تعبیر جامعه شناختی کارکردهای پنهانی را داشته باشد که ما را از اهدافمان دور سازد. ویا با توجه به میزان سرمایه گذاری اعم از فرصت یا سرمایه گذاری مالی نتیجه ناچیزی را بدنبال بیاورد. یقینا شرایط امروز جامعه چنانچه در بعضی از حوزه ها مطلوب نظر مان نیست ، بخش مهمی از آن ، پیامد اهمیت ندادن ، یا حاکمیت نگرش ضعیف در این حوزه بوده است. در این صورت لازم است ، نگرشمان را نسبت به این عرصه مهم اجتماعی مورد بازنگری جدی قرار دهیم ، وقدمهای اولیه را با انتصاب وزیری آگاه و متعاقب آن مدیران شایسته که در دو مقوله اندیشه وعمل دارای ورزیدگی مورد انتظار باشند محکم برداریم ، وآنگاه برای چیدن میوه شیرین این درخت سترگ در دهه های آینده انتظار بکشیم .
با مرور مباحث فوق بستری فراهم گردید تا بعد از ذکر مباحث کلی در باب وزیر آموزش وپرورش ، در ویژگی های اختصاصی وزیر و مدیران عالی در این نهاد ، تاملی نموده ونقش این ویژگی ها را در انتخاب وزیر آینده وموفقیت آن مورد واکاوی قرار دهیم.
در بخش نخست وظیفه ذاتی وزیر به عنوان بالاترین سطح مدیریت سازمان بررسی خواهد شد ، ودر بخش دوم به ویژگی های وزیرآموزش وپرورش آینده اشاره می گردد. ودر بخش پایانی(سوم) اولویت مهم وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم مورد بررسی اجمالی قرار می گیرد.
بخش نخست : وظیفه وزیربه عنوان بالاترین سطح مدیریت درسازمان
عمدترین وظایف وزراء ، سیاستگذاری ، ترسیم استراتژی و برنامهریزیهای کلان برای سازمان ، و ارتباط با لایههای بیرونی سازمان میباشد.
سیاستگذاری در حوزه وظایف آموزش عمومی و متوسطه رسالت خطیری است که بر عهده شورای عالی آموزش وپرورش گذارده شده است.این شورامرجع سیاست گذاری آموزش وپرورش درچارچوب سیاست های کلی نظام ، و قوانین و مقررات موضوعه است . ریاست این شورا بارییس جمهور ، و درغیاب وی با وزیر آموزش وپرورش است.
سیاستگذاری در آموزش وپرورش نیز ، مانند هر وزارتخانه دیگری شامل اعمالی می شود که دولت برای دستیابی به هدف انجام می دهد .سیاستگذاری یک الگوی هدفمند از فعالیت است و یک تصمیم منفرد توسط یک گروه یا برخی اشخاص نیست. (ق.ک اشتریان: 27)
شورای عالی انقلاب فرهنگی ، با تأیید سند فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران ،علاوه بر تعیین چشم انداز آموزش وپرورش ، به تدوین و معماری اهداف آموزش وپرورش پرداخته وآنها را تحت عنوان سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ارائه نموده است.
در فصل پنجم هدف های کلان ودر فصل ششم راهبردهای کلان و در فصل هفتم نیز هدف های عملیاتی و راهکارها شده است.با شکل گیری زیر نظام ها در حوزه های مختلف به نظر می رسد هدف گذاری آموزش وپرورش با فرض صحت وجامعیت به مرحله نهایی نزدیک گردیده است.
بدیهی است این اهداف چیزی جز یک دسته مفاهیم انتزاعی ، بر آمده از آرمانها ونظام ارزشی جامعه نیست ، و شورای عالی آموزش وپرورش و وزیر به عنوان رئیس شورا ( در غیاب رئیس جمهور) عالی ترین مقام وزارت است که وظیفه سیاستگذاری برای تحقق این اهداف را به عهده خواهد داشت.
سوال اساسی این نوشتار این است.
«چه کسی و با چه ویژگی هایی شایستگی بیشتری دارد تا با تکیه بر مقام وزارت در آموزش وپرورش ، عمدترین وظایف آن را که شامل(سیاستگذاری ترسیم استراتژی و برنامهریزیهای کلان برای سازمان و ارتباط با لایههای بیرونی سازمان) است محقق سازد.»؟
بخش دوم : ویژگی های وزیرآموزش وپرورش آینده
1- برخورداری از قدرت تجزیه و تحلیل مسایل
بعید است تصور شود مدیریت آموزش وپرورش در سطوح بالا نیاز به آگاهی از فرایند های خرد (مهارت فنی)در حوزه تصمیم گیری ندارد واین آگاهی فقط در سطوح میانی مدیریت ویا در واحد های آموزشی ضروری است. گرچه این مهارت درسطح مدیران عالی از اهمیت نسبتاً کمتری برخوردار میباشد ، اما عدم اشراف به حوزهای عملیاتی واجرا سبب می گردد مدیران سطوح بالا رویکرد هایی را اتخاذ کنند که به دلیل ندیدن ابعاد متعدد و زوایای پنهان تصمیماتشان ، در فرایند اجرا دشواری های اساسی پدید آید. آشنایی بیشتر به اقتضائات برنامه ریزی واجرا در سطوح میانی وعملیاتی نظام آموزش وپرورش بیش از سایردستگاهها و وزارتخانه ها ضرورت دارد.
این نیاز برخورداری از قدرت تجزیه و تحلیل مسایل را برای مدیران در کلیه سطوح به ویژه در سطح مدیران عالی ضروری می سازد.
تجزیه وتحلیل بر پایه تفکر واندیشه استوار است . بنابراین در قدم اول لازم است مدیران و رهبران آموزشی در کلیه سطوح از بیشترین توانایی برای شکل دادن به جریان تفکر خویش برخوردار باشند. جریان فکر در نخستین قدم، مقدمات را فراهم می آورد ودر قدم بعدی به آن صورت مناسب می بخشد.
برخورداری از ذهنی انباشتی ،که بتواند در مرحله نخست آنچه را که تا کنون درجوامع ، بویژه در حوزه تعلیم وتربیت واقع شده ومی شود را به عنوان معلومات اولیه فراهم در ذهن متبادر سازد معلومات اولیه نخستین شرط تفکر است. و قدم بعدی توانمندی در صورتبندی ونظم دادن به آنها برای یافتن پاسخ های مورد نظر است. این توانمندی جزء نخستین ضروریات مدیران عالی به حساب می آید.
بنابراین مدیران نمی توانند ذهن و چشمانشان را بر روی واقعیت ها ببندند و بدون داشتن معلومات کافی اتخاذ تصمیم نمایند. گرچه کارشناسان ومدیران سطوح پایین تر نیز ممکن است بخشی از این نیاز را پاسخ بگویند اما آگاهی مدیران بالادست علاوه بر آنکه ، مقاومت از ناجیه خود آنها را برای اتخاذ چنین رویکردی بشدت کاهش می دهد ،بلکه منجر به تایید چنین روندهایی در سیستم می شود وبه ایفای نقش موثر در راهبری آموزشی وزیر ومدیران فوقانی کمک شایانی می کند.
این خصائص مدیر درحوزه اندیشهها و ذهنیات ، به عنوان متفکر ، خود بخود شرایطی را فراهم می آورد که ، تصمیمات در بهترین شکل اتخاذ می شود . وکمترین اشکال در تصمیم سازی وتصمیم گیری برای مدیران بوجود می آید . قابلیت هایی که این خصیصه برای دارنده آن به دنبال می آورد عبارتند از: (7)
1- تردید منطقی : معمولاً امور را با تردید می نگرد و بدون تردید از پذیرش
افکار و عقاید خود داری می نماید.
2- کنجکاوی شدید
3- فهم عمیق : به معرفت سطحی قناعت نمی کند و ژرف اندیشی خاصی در
مطالعات او به چشم می خورد
4- دید وسیع: غالباً امور را در سطح گسترد ه تری مورد مطالعه قرار می دهد.
5- سعه ی صدر
6- از رکود و توقف رنج می برد.
7- فروتنی
8- وحدت رویه : شخصیت هماهنگ و واحد دارد.
9- اتکا به نفس
10- طرفداری از ارزشهای انسانی
علاوه بر آن تفکر با وجوه متفاوت و متعددی همچون تفکر انتقادی، خلاق و منطقی مرتبط است .و شخص برخوردار از آن واجد ویژگی های متعدد دیگری خواهد بود که در نهایت منجر به تصمیم گیری های صحیح تر و اداره مناسب تر امور خواهد شد. عناصر اصلی تفکر انتقادی عبارتند از: (8)
1ـ بازشناسی مشکل
2ـ یافتن ابزارها و وسایل عملی برای برخورد با مشکلات
3ـ جمع آوری و مرتب کردن اطلاعات مرتبط و مناسب
4ـ شناسایی فرضیه¬ها و ارزشهای اظهار نشده
5ـ فهم و کاربرد صحیح, شفاف و مشخص زبان
6ـ تفسیر اطلاعات
7ـ تخمین شواهد و ارزیابی اظهارات
8ـ بازشناسی وجود روابط منطقی بین قضایا
9ـ ارائه تعمیمها و نتایج تأیید شده
10ـ اجرای آزمون, تعمیمها و نتایج
11ـ احیای الگوی باورهای شخصی بر مبنای تجربه و کارآزمودگی
12ـ ارائه قضاوتهای صحیح درباره کیفیتها و پدیده¬های خاص در زندگی روزانه.
تفکر انتقادی به افراد در حل مسائل و تصمیم گیری کمک می کند . جامعه همواره نیازمند متفکرانی است که از قضاوت خوب درباره مسائل جامعه خویش برخوردارند و می دانند که چه زمانی و چگونه مهارت های تفکر را در جامعه خویش بکار گیرند. این ضرورت بویژه برای مدیران وخصوصا برای رهبران آموزشی ضرورت بیشتری دارد.
2-توانایی سازمانی
توانایی برنامه ریزی، زمان بندی و کنترل کار زیر مجموعه ها و داشتن مهارت در استفاده ی بهینه از نیروها و توانایی برخورد درست با مقادیر معتنابه از انتظارات و درخواست ها ازسیستم آموزش وپرورش که ممکن است نقش آن در سیستم آموزشی نامشخص یا بطور ناگهانی برآن تحمیل شود اهمیت زیادی دارد. بدین ترتیب، وزیر و مدیران سطوح عالی نیز به مثابه رهبران نظام آموزشی کشور باید بتوانند از زمان وتوان نیروها به طور بهینه و صرفه جویانه در حل مشکلات و تأمین درخواست ها یا انتظارات معقولانه از سیستم آموزشی استفاده کنند وشرایطی را فراهم آورند تا کلیه فعالیت های آنها در راستای ماموریت ها واهداف اصلی آموزش وپرورش تعریف شود. قرار گرفتن در شرایط انفعالی بدون ملاحظه کارکرد های آموزشی وتربیتی یک اقدام ویا یک تصمیم ، ممکن است نتیجه مشخصی را برای آموزش وپرورش نداشته باشد.این بدان معنی است که آموزش وپرورش باید تعیین کند کدام دسته از فعالیت ها را از شانه های خویش بردارد ، تازمان بیشتری برای بهره گیری از فرصت ها فراهم آید. به عنوان مثال آیا در شرایط فعلی می توان از آموزش وپرورش انتظار داشت آموزش ونگهداری کودکان 4 تا 6 ساله را نیز بعهده بگیرد؟و...
3- درک درست و به موقع از زمان تصمیم گیری
توانایی در تشخیص این که ، چه زمانی نیاز به اتخاذ تصمیم است. درک درست و به موقع زمان تصمیم گیری بدون توجه به کیفیت تصمیم، یکی از ویژگی های مهم مدیران در کلیه عرصه ها، بویژه در سیستم آموزشی است. اراده قاطع به اجرا و پیگری سریع امور، اگر در زمان مناسب صورت نگیرد نتایج مناسبی را به همراه نخواهد داشت. این مهم در جریان تحول نظام آموزشی که امروزه در دستور کار متولیان تعلیم وتربیت رسمی قرار دارد بیش از هر زمان دیگری برای مدیران ضورت دارد. یادنمان نرود این اراده مدیران عالی است که اتخاذ رویکردهای تحول گرایانه را به سیستم آموزش وپرورش تزریق می نماید . ناکامی بدلیل فقدان شرایط مورد نیاز برای اجرای یک برنامه تحول ، امری است که ، کاملا به پای مدیران عالی نوشته می شود.
4- برخورداری از ذهن مجموعه نگر
آموزش وپرورش، سیستمی است که زیر نظامها ونقش های متفاوتی در آن تلاش می نمایند تا هدف معینی محقق شود . چنانچه مدیران عالی فاقد نگرش سیستمی باشند و قادر به درک خصلت های همه اجزاءسیستم نباشند، بدون تردید اهداف مورد نظر یا به درستی محقق نمی شود یا اجرای ضعیفی از برنامه مورد انتظار خواهد بود.
به عنوان مثال بخشی از مفاد «سند راهبردی تحول» اجرای سیستم آموزشی خاصی(6-3-3) را مد نظر قرار داده باشد . داشتن ذهن مجموعه نگر در پیگیری برای استقرار این سیستم بدان معنی است که همه اجزاء اعم از نیروی انسانی مورد نیاز (از نظر آموزش های مورد انتظار- احتمال مازاد نیرو در یک مقطع وکمبود در مقطع دیگر)- فضای آموزشی مورد انتظار - کتب مورد نیاز - امکانات وتکنو لوژی مورد احتیاج - امکان اجرای دقیق وکامل قانون( چهار دوره سه ساله)-عدم اختلاط دانش آموزان پایه چهارم تا ششم با دانش آموزان کلاس اول تا سوم، حتی آمادگی روانی درون سیستم(معلمان ومدیران) ومحیط سیستم ( خانواده ها) بطور یکجا در ذهن تصمیم گیرندگان مد نظر قرار گیرد وآنگاه به اتخاذ تصمیم نهایی واجرای آن مبادرت شود. اصرار به اجرای آن در زمان معین بدون تمهید مقدمات اجرایی ممکن است اجرای ناقص از قانون ودر نهایت بدبینی به امکان اجرا را در متولیان آموزشی وخانواده های دانش آموزان فراهم آورد. و با برنامه های ترمیمی شتابزده نظیر( تالیف وچاپ کتب در یک زمان محدود ، آموزش سریع معلمان در مدت زمان بسیار کم ، وتلاش برای گسترش فضا ی فیزیکی از طرق نامعقول( مانند بکار گیری اتاق هایی که برای منظور های دیگری تعبیه شده است) فضای بی اعتمادی به سیستم آموزشی را گسترش دهد. ودر نتیجه پیگیری قدمهای بعدی سند بنیادین ا با مشکل مواجه شود.
بر همین اساس لازم است مدیرانی انتخاب وبکار گمارده شوند که از تفکر سیستمی و ذهن مجمو عه نگر برخوردار بوده ودر زمان اتخاذ تصمیم به همه ابعاد موضوع قبل از اجراءتوجه نمایند.
5- توانایی مدیریت رفتار سیاسی در سازمان(9)
تعابیر مختلفی از سیاست در سازمان وجود دارد، اما آنچه که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان حوزه رفتار سازمانی قرار دارد این است که رفتار سیاسی، نه تنها به گونه ای ذاتی منفی نیست بلکه می تواند برای اعضای یک سازمان یا خود سازمان مفید باشد.
برخی دیدگاه ها، سیاست سازمانی را به عنوان استفاده از قدرت، برای نفوذ در فرایندهای تصمیم گیری و یا اطمینان از رها وردهای یک وضعیت که برای شخص قدرتمند مطلوب هستند، تعبیر می کنند. سیاست در سازمان به عنوان فرایند ساخت ائتلاف برای دستیابی به کنترل یک موقعیت و تضمین یک رهاورد مثبت برای ائتلاف تعریف شده است (کاسمروفریس ۱۹۹۳ )
در سازمان ها، سیاست یک واقعیت زندگی است. مدیرانی باید این واقعیت را درک کنند که سازمان در واقع سیستمی سیاسی است. اگر این امکان وجود می داشت که تمامی سازمان ها و گروه های رسمی موجود در سازمان ها با این خصوصیات تعریف شوند، دنیا گلستان می شد: حامی و پشتیبان، هماهنگ، بی غرض، بدون نظر شخصی، مورد اعتماد و اطمینان، یاری دهنده، خیرخواه و دارای روح تعاون و همکاری.
دیدگاه غیرسیاسی، می تواند ما را هدایت کند تا متقاعد شویم که کارکنان و اعضای سازمان همیشه در جهت تامین هدف های سازمان گام برمی دارند و همان گونه رفتار می کنند. برعکس، دیدگاه سیاسی موجب خواهد شد تا بسیاری از چیزهایی را که می بینیم به صورت نوعی رفتار نامعقول و بدون منطق در سازمان بپنداریم. اگر رفتار سیاسی به طور صحیح مدیریت شود، می تواند ثمرات ارزشمندی را برای سازمان و افراد به ارمغان بیاورد (دفت ۱۳۷۷ ص ۳۵۰) .
تاکید بر توانایی مدیریت رفتار سیاسی به معنای سیاسی دیدن آموزش وپرورش نیست بلکه به معنای پذیرش واقعیت های سازمان های امروزین به ویزه در شرایط فعلی جامعه ایران است. علاوه بر آن این موضوع توصیه ای به یک جناح یا گرایش خاص نیز به شمار نمی رود بلکه به مدیران عالی ونیز به کسانی که از بیرون سیستم به قضاوت در باره آموزش وپرورش وروند های آن در ارتباط با نیروی انسانی می پردازند اینمطلب را یاد آوری می کند که رفتار مدیران در بر منطق علمی معینی استوار است.
توجه به این موضوع از جهت دیگری نیز قابل تامل است.آموزش وپرورش در سطوح مختلف مدیریتی همواره ناظر بیشترین تغییرات بوده است . حتی به زعم بعضی تغییرات در این وزارتخانه بیش از وزارت کشور بوده است. شاید دلیل این امر را بتوان در نوع نگاه قدرت حاکم به اهمیت کیفی وکمی این بستر اجتماعی بر رویدادهای اجتماعی وسیاسی جامعه دانست.
به هر حال بنیان های فردی(نیاز به قدرت یا انتظارات برآورده نشده و...) و بنیان های سازمانی (اعتماد کم ، ابهام نقش ، سیستم ارزیابی عملکرد مبهم ، نظام تخصیص پاداش ، تصمیم گیری غیر دموکراتیک ,...) ضرورت مدیریت رفتار سیاسی در سازمان را برای کلیه مدیران افزایش داده است.(10)
6- برخورداری از قدرت رهبری
فرآیند نفوذ در دیگران و برانگیختن آنها برای همکاری با یکدیگر در جهت تحقق هدف های گروهی را «رهبری» می گویند. یا می توان گفت: رهبری استفاده از فرآیند ارتباطات در موقعیتی خاص برای اعمال نفوذ در میان افراد و جهت دادن آنها به سوی مقاصدی مشخص است. و یا رهبری فرآیند نفوذ در دیگران است به طوری که آنها با اشتیاق و جدیت در دستیابی به اهداف سازمانی تلاش نمایند..
«رهبری» را اصولاً «هنر نفوذ در دیگران» می دانند. بدین معنی که پیروان به دلخواه نه از روی اجبار، از رهبر اطاعت می کنند.
بنابراین، منظور از رهبری به طور عام، تأثیر گذاری بر افراد و انگیزش آنان به طوری است که از روی میل، علاقه و با اشتیاق برای دستیابی به هدف های گروهی تلاش کنند.(11)
آموزش وپرورش امروز کشور نیازمند تحول بنیادین است. این تحول گرچه با تدوین سند در حال آغاز شدن است، آما قدمهای اجرایی ومهم آن، نیازمند همراهی وهماهنگی بی شائبه کلیه کسانی است که ، در تحقق برنامه ها واهداف نقش محوری دارند.
بنظر نمی رسد درآموزش وپرورش امروز بستر حرکت به سمت چنین تحولی آماده باشد. تحقق چنین فرایندی مستلزم تغییر درحوزه قوانین ومقررات ، عزم جدی دولت ، آموزش نیروی انسانی ، همراهی کلیه بخش های جامعه وخانواده ها ومهمتر از آن وجود رهبران موٍثر درعرصه آموزش وپرورش در سطوح مختلف است .
این بدان معنی است که در کنار برخورداری از توان مدیریتی بالا داشتن صفت رهبری ، نقش عمده و بسزایی را در برانگیختگتن کارکنان برای پیگیری برنامه ها، وحمایت از برنامه های تحول در آموزش وپرورش ایفا خواهد کرد.
7- برخوراداری از تفکر استراتژیک(12) وتوانایی رهبری استراتژیک
تفکراستراتژیک، به تدوین استراتژ ی های بهتر منجر می شود. تفکر استر اتژیک تلاش بر ای نوآور ی و تجسم آینده ای جدید و بسیار متفاوت برای سازمان است مدیرانی که دارای تفکر استراتژ یک هستند قادرند ، سایر کارکنان را به یافتن راهکارها ی خلاقانه بر ای موفقیت سازمان ترغیب کنند. آنها سازمان را آ ن گونه که با ید باشد می بینند نه آن گونه که هست. به این ترتیب می توان تفکر استراتژیک را پیش درآمد ی بر طراحی آینده سازمان دانست
تفکر استراتژ یک، فرآ یندی خلاقانه و واگرا بوده و با چشم انداز و دورنما ی طراحی شده توسط رهبران سازمان مرتبط است . این امر مستلزم فراتر رفتن اندیشه مدیران از عملیات روزمره با هدف تمرکز بر قصد و نیت استراتژ یک بلندمدت مورد نظر بر ای سازمان است.
جستجو برا ی یافتن گزینه ها ی استراتژیک مناسب، که معمولاً به عنوان بخشی از فرآ یند مد یریت استراتژیک انجام می گیرد، در واقع نتیجه عملی تفکر استراتژیک است.(13)
تفکر استراتژیک در سازمانها نهایتاً منجر به تدوین استراتژی می شود و این استراتژی می تواند فرصت های محیطی را شناسایی و از آنها جهت کسب رشد و تعالی به بهترین شکل استفاده نموده و تهدیدات محیطی را به فرصت تبدیل کند .
تدوین استراتژی های سازمانی مبتنی بر تفکر استراتژیک ، سازمان ها را از خطرات احتمالی مصون داشته و زمینه را برای تحقق بخشیدن اهداف هموار می نماید . بر این اساس مدیران باید با بهره گیری از تفکر استراتژیک و تقویت آن ، درون نگری ، آینده نگری ، آینده آفرینی ، هم افزایی ، کل گرایی ، کارآفرینی و رقابت جویی را در خود و پیکره سازمان تقویت نموده تا در نهایت تفکر استراتژیک به عنوان باور مشترک در سازمان درآمده و در دنیای پرتحول امروز از طریق راهبردی اندیشیدن پاسخ در خوری به تحولات پیرامون و دنیای پررقابت امروز بدهند و آینده ی دور سازمان را به عنوان یک مجموعه پویا و روبه رشد به تصویر کشند.(14)
مشخصه های تفکر استراتژ یک عبارتند از دیدگاه سیستمی، تمرکز بر قصد و نیت استراتژ یک، فرصت طلبی هوشمندانه، تفکر در طول زمان و تفکر فرضیه محور،هوشیاری محیطی و فرهنگ سازمانی مشوق رفتار اثربخش و اخلاقی، روحیه مثبت اند یشی و همچنین صراحت وصداقت.(15)
بدیهی است سیستمی به وسعت وگستردگی آموزش وپرورش تنها با برخورداری از رهبرانی با تفکر استراتژیک قادرفادر خواهند بود رهبری استراتژیک مورد نیاز برای سازمان را اعمال کنند
از آنجایی که استراتژی به عنوان طرحی کلی برای دستیابی به هدف تعریف می شود و هدف از آن برقراری ارتباط بین اهداف، روشها و امکانات است، مقصود از رهبری استراتژیک تعیین اهداف، انتخاب بهترین روش رسیدن به این اهداف و استفاده از اثربخشترین امکانات و وسایل است. استراتژی نوعی طرح است و رهبری استراتژیک تفکر و تصمیم گیری مورد نیاز برای ایجاد یک طرح مؤثر است. مهارتهایی که برای رهبری در سطح استراتژیک مورد نیازند، بسیار پیچیده تر و مبهم تر از مهارتهایی هستند که برای رهبری در سطوح فنی و عملیاتی مورد استفاده قرار می گیرند. در واقع این رهبران به سه نوع مهارت نیاز دارند:
1. مهارتهای مفهومی: ایجاد یک چارچوب مرجع دانشی، مدیریت مسئله و تصویر سازی آینده.
2. مهارتهای تکنیکی: درک سیستمی، توانایی برقراری روابط چند ملیتی و فرا ملیتی در عرصه جهانی، شایستگیهای اجتماعی و سیاسی.
3. مهارتهای بین فردی: توانایی ایجاد اجماع بر سر موضوعات بحث برانگیز، توانایی مذاکره، توانایی برقراری ارتباطات مناسب.
به طور کلی، رهبری استراتژیک یعنی توانایی یک رهبر ارشد و با تجربه، که دارای چشم انداز و معرفتی برای ایجاد و اجرای طرحها و تصمیم گیریهای نتیجهگرا در محیطی استراتژیک، پیچیده، مبهم، نامطمئن و متغیر است.
یکی از ویژگیهای اصلی رهبری استراتژیک تصمیم گیری بر اساس تغییرات دائمی محیط استراتژیک خارجی و داخلی سازمان و چگونگی تأثیر آنها بر تخصیص بهینه منابع و اعضای سازمان است.(16)
بخش سوم : اولویت مهم وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم
پراکندگی در عمل نتیجه پراکندگی ذهنی است. حرکت بدون برنامه ، ونداشتن تصویری روشن از اهداف، نتیجه ای جز اتلاف منابع واقدامات نه چندان منسجم را در پی نداشته وندارد. داشتن جهت مشخص واهداف روشن برای همه وزارتخانه ها ، دستگاهها و نهادها ، بویژه آموزش وپرورش یک ضرورت بنیادین محسوب می شود. خوشبختانه تدوین«سند چشمانداز بیست سالهی جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 » که در تاریخ 13 آبان 1382 توسط رهبر معظم انقلاب به سران قوای سهگانه ابلاغ گردید ، ورئوس مطالب ، و اهداف کلی نظام جمهوری اسلامی ایران را مورد تاکید قرار داد ، ودر پی آن «سند تحول بنیادین آموزش وپرورش» که با اعلام« سیاستهای کلی ایجاد تحول در آموزش و پرورش» توسط رهبر معظم انقلاب در بهمن ماه سال 1392 ، صورت کاملتری بخود گرفت شرایط جدیدی برای برون رفت از پراکندگی در برنامه ها ی کشور وآموزش وپرورش فراهم آمد.
امروزه بنظر می رسد اجرایی کردن دقیق، مناسب و با شیب ملایم سند تحول بنیادین ، مهمترین اولویت دولت آینده در حوزه آموزش وپرورش به حساب می آید. اهمیت این موضوع بدان جهت است که سند تحول ، این ظرفیت را دارد تا تحولی اساسی در آموزش و پرورش در همه عرصه ها بوجود آورد ، منوط به آنکه اولا: زیر نظام های مربوط به آن در جهتی متناسب ومنسجم با هم شکل بگیرد ، واین امکان بوجودآید تا شرایط جدید در آموزش وپرورش ، به آرامی وبدون تنش های تخریب کننده بر بستر آموزش وپرورش پیشین جایگزین شود ، وبتدریج آموزش وپرورش را با اهداف سند تحول ، همسو و منطبق سازد. ثانیا: در مرحله تدوین زیر نظامها ، واجرای آنها ، از هرگونه شتابزدگی ، سلیقه گرایی وشعار زدگی پرهیز شود تا مانع بهم خوردن ساختارکلی آن گردد.
همگان معتقدند ، حوزه های علوم انسانی وبویژه عرصه تعلیم وتربیت یک شبه ، ودر موعد زمانی کوتاه قابل تحول نیست.لذا طراحان ومصوب کنندگان سند باید زمانبندی منطقی را برای اولویت بندی مفاد سند، ودر مرحله بعد نگارش زیر نظام های مرتبط با آن ، وهمینطور اجرای زیر نظامها، و در قدم نهایی ساز و کارهای مربوط به ارزیابی مرحله به مرحله تحقق آن را، در نظر می گرفتند تا ضمن روشن ساختن میزان سرعت مورد انتظار برای اجرا ، ازهرگونه شتابزدگی که ممکن است نتایج این برنامه با اهمیت را تحت تاثیر قرار دهد ،جلوگیری نمایند.
مکانیزم ترمیم سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش در افق چشم انداز ، در بازه های زمانی پنج ساله از تاریخ تصویب آن ، در درون سندپیش بینی شده است ومحتمل است بخش هایی که ممکن است در جریان تدوین زیر نظامها ویا پروسه اجرا ناسازگار بوده یا با مشکل مواجه شود، در فرصت مناسبی اصلاح وترمیم گردد . این امر فرصتی را فراهم می آورد تا برنامه ریزان با تاملی منطقی در امور، بخش ها ویا محورهایی را که ناسازگار با ساخت کلی سند می بینند را تعدیل اضافه یا اصلاح نمایند. از این روست که وزیر آینده باید در صورت لزوم شتاب غیر معقول اجرای سندرا ، با ارائه را هکارهای قانونی ،متعادل کند تا امکان تحقق واقعی اهداف سند فراهم آید
بر این اساس وزیر آینده علاوه برصلاحیت ها وشایستگی های کلی مورد نیاز برای احراز مقام وزارت، باید روحیه پیگیری
سندی را داشته باشدکه لاقل زیر نظامهای آن در دو فضای متفاوت مدیریتی شکل گرفته است.این ویژگی موردانتظار برای وزیر دراین دوره از تاریخ آموزش وپرورش محسوب می گردد. شرایطی که اولا : سندی مصوب را پیش روی او گزارده ، و لازم است با همه کمی ها وکاستی های احتمالی آن عملیاتی واجرایی گردد ، ثانیا : بخش های محدودی از سند با نگرش های مدیریتی متفاوت تنظیم ودر حال شکل گیری واجراست.و ثالثا : پیگیری سند ، مطلوب نظر نیروهایی است که با تنظیم ، تصویب وشکل گیری سند به نوعی در ارتباط بوده اند . این نیروها احتمالا در بدنه آموزش وپرورش ، مجلس شورای اسلامی و شوراهای مرتبط با سند ، پیوندی نزدیک دارند ، ونسبت به پیگیری آن اصرار دارند.
چنین وزیری باید قادر باشد ، تیم مدیریتی خودرا به سرعت وبا اعتقاد به سند تحول شکل دهد ، نیازها واقتضائات سند تحول را درک وکشف کند ،به اولویت بندی سند بپردازد، نیازهای فوری آموزش وپرورش را که با تکیه بر سند تحول امکان پاسخ به آن وجود دارد شناسایی واولویت بندی کند،بخش ها وقدم های اجرایی برداشته شده در راستای سند تحول را، اصلاح ،تصحیح وتکمیل نماید .
بنابراین وزیر آینده به سختی قادر است اولویت بندی دیگری را که در راستای سند نباشد ، سیاستگذاری ودر دستور کار خویش قرار دهد.
منابع وماخذ:
(1))http://www.modiryar.com/index-management/education/education-management/4206-1390- html .دکترعلی علاقه بند مقدمات مدیریت آموزشی 03-09-04-08- 55
(2) http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86
(3)http://www.daneshju.ir/forum/f809/t111899.html
(4) دکتر علی علاقه بند .همان
(5)http://www.iranpress.ir/farhang/Template1/News.aspx?NID=169
(6)http://www.iranpress.ir/farhang/Template1/News.aspx?NID=169
ق.ک با دکتر عباس صادقی http://www.ensani.ir/fa/content/89102/default.aspx(7)
( 8) http://pac.org.ir/fa/?c=content&id=171 محمدرضا نیستانی: عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان و داوود امام وردی: کارشناسی ارشد
http://www.modiryar.com/index-management/general/leadership/4716-1391-02-24-06-01-07.html (9 )
ق.ک.با (10) http://yaddasht-ava.persianblog.ir/post/88
(11)http://vista.ir/article/303084.
(12)http://ramsar51.blogfa.com/post/6
13- نشریه مدیریت بازرگانی، دوره 1، شماره 1، پاییز و زمستان 1387 ، از صفحه 105 تا 118 اصغر مشبکی دانشیار دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، ایران وآناهیتا خزاعی دانشجوی دکتری مدیریت دانشگاه تربیت مدرس، ایران .
(14)http://www.justice.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx?Object=Record&CategoryID=c9015c62-c662-419c-b4e5-59805bd0e98c&WebPartID=c309c8a9-fcab-445f-85e3-ac42669bee33&ID=14d8c289-61d9-4045-be93-df14641975e3)
(15) اصغر مشبکی وآناهیتا خزاعی.همان
(16)http://nazari88.blogfa.com/post-6.aspx
کارشناس تعلیم و تربیت و دبیر آموزش وپروش
4545
نظر شما