صیام العارفین- روزه عارفانه

روزه داری فقط امساک از خوردن و آشامیدن در مدتی معین نیست. برخلاف ضیافتهای انسانها که به خوردن و آشامیدن شناخته می شود در ضیافت الهی جوع و گرسنگی مطرح است واین نماد آزمون اخلاص و همدردی با گرسنگان و درک عذاب گرسنگی قیامت و تهیدستی همه ما، به مراتبی والاتر اشاره دارد. صیام مراتب هفتگانه ای دارد که صیام بدنی نازلترین آنهاست. صیام نفس به ترک شهوات و امور نفسانیه و صیام قلب به ترک رذایل اخلاقی از قبیل عجب وحسد و کبر و مانند اینهاست. صیام در مراتب بالاتر یعنی روح و سر و خفی و اخفی شیرین تر و نورانی تر و والاتر و ارفهم ما دورتر است .حقیقت و حکمت روزه ترک ماسوی الله است.

بسم الله الرحمن الرحیم بسم رب شهررمضان

جوع رزق جان خاصانِ خداست
درشعرمولوی ، نسبت به حافظ،ستایش از جوع وگرسنگی  و روزه داری  بیشتر یادشده، در منافب العارفین احمد افلاکی آمده است که مولانا می گوید که در گرسنگی و جوع لذتی است که در سیری نیست ، و مولانا جامی هم نقل کرده است:
علیک بقِلة الطعام ، قِلة الکلام ، قِلة المنام...
شما را به کم خوردن ، کم صحبت کردن و کم خوابیدن دعوت می کنم...

در ابیات مشهور مولانا آمده است:

چند خوردی، چند پوشیدی، از طعام       امتحان کن چند روزی در صیام
گرتو این انبان ز نان خالی کنی                   پُر زگوهر های اِجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان بازکن                  بعد از آنش با ملک انباز کن

مولانا می گوید که به جای نان باید نور بخورد وی مرتبه بلندی برای نور قائل بود و انسان را مثل چشم می دانست که باید از نور تغذیه کند . لذتی که در جوع می برده ، تجربه ای که حاصل کرده و به زبان می آورده و به دیگران هم توصیه می کرده است...

در آستانه ماه خدا و دعوت به ضیافت الهی با توجه به اینکه همه می دانیم که روزه داری فقط امساک از خوردن و آشامیدن در مدتی معین نیست وبرخلاف ضیافتهای انسانها که محل خوردن و آشامیدن است در ضیافت الهی جوع و گرسنگی مطرح است واین نماد آزمون اخلاص و همدردی با گرسنگان و درک عذاب گرسنگی قیامت و تهیدستی همه ما، به مراتبی والاتر اشاره دارد. این مراتب چیست ؟

مراتب هفتگانه وجود انسان

عرفا در مورد روان انسان گاهی « نفس » تعبیر میکنند و گاهی « قلب » و گاهی « روح » و گاهی « سر ». تا وقتی که روان انسان اسیر و محکوم شهوات است « نفس » نامیده میشود، آنگاه که میرسد که محل معارف الهی قرار میگیرد « قلب » نامیده میشود، آنگاه که محبت الهی در او طلوع میکند « روح » خوانده میشود، و آنگاه که به مرحله شهود میرسد « سر » نامیده میشود. البته عرفا به مرتبه بالاتر از « سر » نیز قائلند که آنها را « خفی » و « اخفی » مینامند.

پس مراحل و عوالم نفس‏ عبارتند از: 1- طبع 2- نفس 3- قلب 4- روح 5- سرّ 6- خفىّ 7- اخفى.
1. طبع: عبارت است از قواى طبیعى که مرحله نازله حقیقت انسانى است یعنى قواى نباتى و آثار و افعال آن، چون اکل و شرب و امثال آنها که خلاصه در این مرتبه طبیعت، بدن در مقام حیات نباتى است.
2. نفس: بالاتر از مرتبه طبع است که عبارت است از قواى حیوانى و إدراکات حس و خیال و وهم، خلاصه مقام و مرتبه حیات حیوانى.
3. قلب: که توجه به عالم غیب است و لیکن آمیخته است با نظر به عالم شهادت و این مقام به مراتب از مقام نفس عالى‏تر و برتر است.

4. روح: که آن مرتبه و مقام نفس ناطقه است که از چنگ قواى بدن و آثار طبع و نفس به کلّى مستخلص شده و به روحانیون عالم قدس پیوسته است.
5. سرّ: در این مقام است که عارف به معرفت حق و جمال الهى آشنا و بینا مى‏شود و سرّ الهى را در همه موجودات مشاهده مى‏کند و به زبان ذات مى‏گوید: «ما رأیت شیئا الّا و رأیت الله فیه»
6. خفیّ: که در این مرتبه تنها خدا را مشاهده مى‏کند نه چون مقام سرّ که خدا را در دریا و صحرا مشاهده مى‏کرد.
7. اخفى: که در این مقام فناى در حق است. منتها التفات به فنا هم در این مقام نیست چنانکه در مقام خفى بود.
وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَى ( الآیة 7 سورة طه)

    به بیانی دیگردر عرفان مراتب هستی، جهان و انسان که برای انسان‌های متعارف یعنی مراتب فروتر از مرتبه‌ی حضرت حبیب الله قابل گذر است، در هفت مرتبه خلاصه شده است. سه مرتبه پیش از روح (تعینات اولی) و سه مرتبه پس از روح (تعینات ثانوی) به اضافه مرتبه‌ی روح (مرتبه بی‌تعینی). پس از این هفت مرتبه به نظر برخی دو مرتبه‌ی دیگر وجود دارد و به نظر برخی سه مرتبه و به نظر برخی چهار مرتبه.
مراتب پیش از روح عبارت است از طبع و نفس و قلب
مراتب پس از روح عبارت است از سرّ و خفی و اخفی
مرتبه‌ی سرّ که پس روح است، برای کسانی که اولین مراتب فنا را تجربه می‌کنند قابل درک فی‌الجمله است، اما مراتب خفیّ و اخفی این‌گونه نیست، بلکه کسی می‌تواند آن را تجربه کند که به واپسین مراتب فنا دست یافته باشد. از این‌رو، آن مرتبه از مراتب حضرات معصومین را سرّ نامیده‌اند که برای اهل گذر از مرتبه‌ی روح که مرتبه‌ی تعینات ثانوی است، قابل درک است.
مراتب پس از مرتبه اخفی، بنابر نظریات مختلف عبارت است از تدنّی، تدلّی، القاء و أوأدنی

براین اساس می توان مرانب هفتگانه ی صیام را چنین برشمرد:

1 ـ صیام بدنی: امساک وفق آداب شرعیه
2 ـ صیام نفس: نفس صائم تحت فرمان عقل وعالَم اله، با رغبتی صادق با تفکّر وعلم وعمل، مراتب تخلیه، تجلیه، تحلیه وفنا را طی کند تا «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکّـیها»، تحقق یابد؛ یعنی رستگار شد هر کس جان خود را پاک داشت.صیام بهترین زکات بدن و نفس است و صائم مزکی نفس باذن الله که بل الله یزکی من یشاء
3 ـ صیام قلب: پاسبان حرم دل شده ‏ام شب همه شب         تا در این پرده جز اندیشه اونگذارم "حافظ"
قلب مقام حضور وسیر در اسما وصفات وتفکّر در عالم ملکوت ومطالعه عالم جبروت وجای حبّ اللّه والهام و وحی وبه فرمایش صادق آل محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله ‏وسلم : «القَلبُ حَرَمُ اللّه فلا تُسکِنْ حَرَمَ اللّهِ غیرَاللّه»؛ یعنی قلب حَرَم خداست، پس بیگانه را در حرم خدا جای مده. پس قلب سلیم به مقام تسلیم ورضا رسیده که، هر چه آن سلطان کند نیکو بُوَد. صائم پاسبان قلب از غیر اوست.
4 ـ صیام سرّ: که مقام مناجات وراز گفتن با خدای خویش است. که صائم در مقام سِرّ به رؤیت ولقاء رسیده، قال النّبی صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم : «فرحه عند لقاء ربه»؛ و فرمود "صوموا لرؤیته "؛یعنی از خود وماسوی سفر کرده تا به فنای فی اللّه رسیده، تا به سفر دوم سیر در اسما وصفات مشرّف گشته وبا شهود، ذمایم اخلاق را محوکرده ومتحقّق به اخلاق اللّه شده وبقای حقّانی یافته، دگر دل از دیدار دلبر نتواند گرفت.
5 ـ صیام روح: که صائم با شهود در مقام روح که وادی مقدس است، «نفخت فیه من روحی» که صیام روح با شهود حضرت حق در این وادی مقدّس، از کثرت اسما ومظاهرش گذشته، دویی رفته وبه وحدت رسیده: «ذکر الروح بالتفرید والمحبّة؛ فَاذْکُرونی بِالتَفریدِ والمَحَبّة، أَذْکُرکم بِالتَوحید والقُرْبةِ والحِیْرة».


ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من     تو آمد رفته رفته، رفت من آهسته آهسته


6 ـ صیام خَفیّ: به فرمایش علامه حسن زاده آملی انسان دارای یک کانال سرّی بین خود وخدای خود است ، که هیچ کس بدان آگاه نیست وتمام اسرار ومناجات پنهانی اش از این کانال سرّی ردّ و بدل می‏شود و رزق معنوی اونیز از این کانال سرّی جاری است. آب زلال ومائده آسمانی از این کانال است، اگر از هر آلودگی پاکش نگاهدارند، همه طیّبات است، مثل روزی رُسُل اللّه که می‏خورند وبه عمل صالح تبدیل می‏شود: «یا أیُها الرُسل کُلُوا مِنَ الطَیّبات وَاعْمَلوا صالِحا».
بعضی از اهل معرفت این کانال را اسم اعظم خدا دانستند که  صائم به شهود غیبِ (وهو الباطن) رسیده، لااله الاّ هو وصیامش باطنی واز این کانال است.
7 ـ صیام اخفی : صیام حقّانی در این مقام رخ می‏دهد که صائم هیچ نمی‏ بیند، حتی خود و صیامش را و شاهد ذات احدی است و صیام در این مقام، ذکرُاللّه اکبر است که حق خود ذاکر است وخود مذکور؛ لا هو إلاّ هو.


لقَد کُنتُ دَهرا قَبل أَن تُکشف الغِطاء        إِخالک إِنی ذاکر لَکَ شاکرٌ
فَلمَّا تَجَلّی اللّیلُ أَصْبَحْتُ موقنا                   بِأَنّکَ مذکُورٌ وذکرٌ وذاکر

  خدایا روزگاری که در حجاب ظلمت بودم، گمان می‏کردم که من ذاکر و شاکر توام، ولی وقتی حق در این ظلمتکده تجلّی کرد، شبم به صبح صادقِ شهود، مبدّل شد و دانستم که، ذکر و ذاکر و مذکور همه تویی؛ یعنی تو تجلّی می‏کنی و قلب و سرّ به تصرّف تو ذاکر تواند وچشم بنده که عین اللّه است جز تو نمی‏ بیند و زبان بنده که به طهارت رسید، جز وصف جمال دوست نمی‏داند.
واین مراتب هفت گانه، همه مراتب وجود است وقرآن وانسان و صیام.

این بخش با تغییراتی مقتبس از منابع زیر است :

http://www.jame-ghor.com/archive/philosophy/abdul_rahman_karimi/0005_17012013_karimi.htm
http://shabani.blogsky.com/1389/04/08/post-112/
http://www.soalcity.ir/node/1761
http://www.tahour.net/content/view/542/43/

کد خبر 302803

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین