زهرا خدایی
فراخوانِ روز چهارشنبۀ عبدالفتاح السیسی، معاون نخستوزیر و وزیر دفاع مصر از مردم برای حضور در خیابانها با گذشت 24 روز از شبه کودتای نظامیان تعجب همگان را برانگیخت. ارتش که در سه هفتۀ اخیر همۀ تلاش خود را برای مهار آشوبهای خیابانی کرده بود، از طرفداران خود خواست تا در برابر هواداران مرسی به خیابان بیایند و از اقدام نظامیان حمایت کنند. در این میان هرچند اخوانیها نشان دادند که به رغم بستهشدن تلویزیونها و رسانههایشان، دستگیری رهبرانشان و فشارهای ارتشیان، پای مقاومت و توان سیاسی و نظامی برای بسیج مردمی را دارند و میتوانند دولت را تا سر حد استیصال هم برسانند، اما پرسش اینجاست برنامۀ ارتش پس از این یارکشی خیابانی چه میتواند باشد؟ آیا نظامیان سیاست خود برای مهار بحران را تغییر داده اند؟
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگویی با حسین سلیمی، دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس مسائل سیاسی، آخرین تحولات مصر را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه میخوانید: وزن کشی و فراخوان نظامیان برای حضور مردم در خیابانها از چه زاویهای قابل بررسی است؟
قبل از پاسخ به این سوال باید به دو نکته اشاره کنم:
اول اینکه گرایشات مردمی در جامعۀ مصر کاملاً پولاریزه (قطببندی) شده است. بدین معنا که موافقان و مخالفان اخوان المسلمین کاملاً قطب بندی شدهاند: در حدود 30 تا 40% جامعه به اخوانالمسلمین و 30 تا 40% به جریان مقابل گرایش دارند و در حدود 20% نیز کاملاً غیرسیاسی هستند. از لحاظ تعداد، موافقان و مخالفان اخوان المسلمین تقریباً به اندازۀ هم هستند و بخشی از جامعه نیز دیپولیتزه(غیرسیاسی) شده است. به همین دلیل است که هر دو طرف یعنی موافقان و مخالفان محمد مرسی توانایی نمایش خیابانی سنگین را دارند و میتوانند با نمایش خیابانی اقدام طرف مقابل را در این زمینه خنثی کنند.
دوم اینکه در جوامعی همچون مصر که تشکیل دولت مستقل در آن در حدود 92 سال است که اتفاق افتاده و در این جامعه روند طبیعی دولت سازی طی نشده است، معمولاً ارتش و نظامیان نقش محوری در استقرار دولت داشته و دارند. در این جامعه به نوعی منازعات سیاسی، قومی و مذهبی توسط ارتش فرو نشانده میشده و نظامیان همواره به عنوان داور نهایی معمولاً وارد گود میشدند. در بسیاری از جوامع خاورمیانهای که به این شکل تشکیل شدهاند، ارتش نهادی کاملاً مستقل از دولت بوده و هست و میتواند حتی مستقل از دولت نقش آفرینی کند.
با این دو مقدمه میتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که اگر ارتش بعد از اقدام کودتاگونۀ اخیر از مردم دعوت به حضور در خیابان کرده، به این دلیل است که با حضور مخالفان محمد مرسی که حضورشان در خیابان قبل از کودتا بسیار وسیع و چشمگیر بود، با حضور مردم بار دیگر یک نمایش مردمی انجام دهد تا بعد بتواند از ابزار زور و نظامی برای بازگرداندن آرامش سیاسی به کشور استفاده کند.
واکنش جامعۀ بین الملل نسبت به تحولات اخیر مصر در خور توجه بود؟ غرب در عین اینکه از کاربرد لفظ کودتا امتناع میکند، اما یکصدا خواهان آزادی مرسی است. این در حالیست که برخی منابع از این امر خبر میدهند که آمریکا در جریان کودتای نظامیان بوده است.
اینکه یک دولت خارجی در جریان اتفاقی قرار بگیرد، به این معنی نیست که آن دولت میتواند نقش محوری در آن ایفا کند؛ مثلاً فرض کنید کنشگران سیاسی در یک کشور ممکن است سفارتخانۀ کشوری را در جریان عمل خود قرار دهند اما این بدان معنا نیست که آن کشور میتواند جلوی آن عمل را بگیرد و یا قدرت و نفوذ ممانعت از آن را دارد.
به نظر میرسد آمریکا(اتحادیه اروپا، سازمان ملل و در مجموع غرب) با اقدامات کودتاگونه به این شکل از اول موافق نبودند. البته وقتی این اقدام انجام شد، قصد مقابلۀ جدی نداشته و ندارند ولی به نظر هم نمیرسد که از ابتدا با طرح و نقشۀ آنها انجام شده باشد.
آنطور که مقامات غرب اعلام کردهاند آنها تمایل داشتند که اگر قرار بر تغییر بود، در فرایندی دمکراتیک و بدون حضور نظامیان این اتفاق بیفتد. در حال حاضر نیز اگر به نوعی مقامات ارتش و دولت موقت مصر توانستند قدرتهای خارجی را تا حدودی راضی کنند، به این دلیل بوده که آنها قول دادهاند که در فرایندی 6 ماهه جریان سیاسی مصر را به یک راه حل شبه دمکراتیک با برگزاری رفراندوم قانون اساسی و برگزاری دوبارۀ انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری بازگردانند.
آیا نظامیان قادر خواهند بود اخوان المسلمین را به فرایند سیاسی وارد کنند؟
اگر نظامیان و همین طور گروههای دمکراسیخواه و شبه سکولار مصر که قدرت را در دست گرفتند، نتوانند برخی اسلامگرایان (اخوان المسلمین) را به فرایند دولت و دولت سازی و مشارکت در قدرت بازگردانند-چون بخشی از اسلامگرایان هم اکنون در دولت فعلی حضور و همکاری دارند- جامعۀ مصر، جامعهای ملتهب و در حال کشاکش دائمی باقی خواهد ماند؛ به این دلیل که اخوان المسلمین در حدود 30 تا 40% از رأی مردم را با خود دارد و بسیار سازماندهی شده است و بخش عمدهای از اسلامگرایان داخل کشور و همچنین برخی دولتهای اسلامگرا در خارج از کشور مثل ترکیه با آنها همراه هستند. به نوعی جامعۀ مصر بدون مشارکت آنها یک جامعۀ ملتهب باقی خواهد ماند. بنابراین یکی از مهمترین مسائل دولت فعلی اینست که بتواند اخوان المسلمین را راضی کنند که در فرایند انتقال قدرت و همچنین در دولت آینده به گونهای مشارکت داشته باشد.
با وضعیت پرتنش فعلی، آیا این هدف در کوتاه مدت شدنی است؟
در شرایط فعلی چشم انداز این امر زیاد روشن به نظر نمیرسد و در صورت عدم تحقق این موضوع جامعه با بحران طولانی مدتی مواجه خواهد شد. بحرانی که شاید فقط با ابزار زور بتوان آن را فرو نشاند. البته با توجه به مشی اخیر اخوان المسلمین به نظر میرسد در میان مدت بالاخره اخوانیها به گونهای در پارلمان، دولت و در مجموع در قدرت مشارکت خواهند کرد، ولی این مسئله در کوتاه مدت به دلیل رویارویی اخیر و برخوردهای خصمانۀ موجود شاید غیرممکن باشد. مهمترین چالش دولت در بُعد داخلی همین مسئله خواهد بود.
سایر چالشهای دولت در بُعد منطقهای و بینالمللی چیست؟
در عرصۀ بین المللی به نظر میرسد که دولت کنونی در مسیری گام نهاده که ممکن است منازعات و مشکلاتش در مقایسه با دولت مرسی کمتر باشد. دولت مرسی وارد منازعۀ سوریه شده بود و به نوعی بخشی از روابط خارجی خود را منوط به مقابله با دولت بشار اسد کرده بود که به نظر میرسد در دولت فعلی مصر به این شدت نخواهد بود؛ دولت مصر به نوعی در حال کنار کشیدن خود از منازعۀ سوریه است و همچنین سیگنالهای مناسبی برای برقراری رابطه با ایران داده است و مانع سوریه بر سر راه گسترش روابط میان ایران و مصر برطرف شده است و یا در حال برطرف شدن است و ممکن است در میان مدت در کنار تحول سیاسی رخ داده در ایران و روی کارآمدن دولت جدید، مصریها را به ایران نزدیکتر خواهد کرد. البته مصر در صورت ادامۀ روند سیاسی فعلی از ترکیه اندکی دور خواهد شد اما از یکسو به عربستان سعودی و از سویی به ایران احتمال نزدیک شدن وجود خواهد داشت. در صورتی که در آینده شاهد تنشزدایی در روابط ایران و عربستان باشیم ممکن است محور ایران-عربستان-مصر را در تحولات آینده خاورمیانه تقویت کند. این مسئله در چارچوب منافع ملی و امنیت بیشتر برای کشورمان خواهد بود.
4952
نظر شما