زهرا خدایی
دو ماه پس از بازپسگیری منطقۀ استراتژیک القُصیر، ارتش سوریه پیروزی دیگری را برای خود به ثبت رساند. حمص- مرکز و شریان اصلی مخالفان مسلح از دوشنبۀ گذشته به طور کامل به دست نیروهای بشار اسد افتاده است. خلدیه؛ آخرین نقطۀ رویارویی نیروهای ارتش سوریه با مخالفانی بود که تصور میکردند میتوانند با مقاومت در آن، بخشهایی از نبض اصلی را همچنان در اختیار داشته باشند.
حمص، سومین شهر سوریه، که از آغاز بحران "پایتخت انقلاب" نام گرفته بود، به نقطۀ محوریی تبدیل شده بود که مرکز و محور شمال-جنوب و شرق به غرب را کنترل و تحت تأثیر قرار میداد.
هرچند به گفتۀ یک شورشی مسلح" مخالفان میدان را باختند، اما جنگ را نه" اما باز پسگیری حمص پس از القُصیر پیروزی مهمی خواهد بود که توان ارتباطی و کنترل بیشتر پایتخت را برای نیروهای دولتی امکانپذیر میسازد.
هرچند به اعتقاد کارشناسان هنوز نمیتوان به صراحت دربارۀ پیروزی یکی از طرفین سخن گفت اما تغییر موضع اروپا در قبال مخالفان و احتیاط آمریکا نیز در حال تغییر معادله به نفع نیروهای بشار اسد است.
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگو با دکتر نوذر شفیعی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی آخرین تحولات سوریه و چشمانداز بحران را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه میخوانید.بازپسگیری حمص پس از القصیر و احتیاط بیشتر اروپا در حمایت از مخالفان به معنای تغییر معادلۀ سوریه به نفع نیروهای دولتی است؟
به نظرم آنچه که صحنۀ تحولات سوریه را تعیین میکند برخوردهای نظامی است که در حوزۀ میدانی در جریان است و همانگونه که اشاره کردید موازنۀ قدرت در سوریه ماههاست که به هم خورده است. تصور اولیه این بود که در طول چند ماه میتوان حکومت سوریه را سرنگون کرد اما واقعیتهای صحنه به گونۀ دیگری رقم خورد. در مجموع دو عامل در تغییر مواضع اروپا مهم بوده است:
اگر فرضیۀ قطع ارسال سلاح به معارضۀ سوریه را بپذیریم، بخشی از آن واقعیت میدانی است؛ بدین معنا که هرچه غرب و کشورهای عربی در این راه معارضه را همراهی و همکاری کردند دیدند که آنها فاقد پایگاه اجتماعی هستند و نمیتوانند آنگونه که انتظار میرود، در عرصۀ میدانی حاضر شود و تأثیرگذار باشد. البته معارضه هم این موضع را به کوتاهی غرب در ارسال سلاح و حمایتها میداند. البته باید این مسئله را هم یادآوری کنم که آنها مجهزترین سلاحها را در انهدام هلی کوپترها و هواپیماهای سوریه در اختیار داشتند و اسراییل نیز به طرفداری از آنها دست به عملیاتهای هوایی میزد.
در واقع بیش از این هزینه کردن بر روی معارضه برای غرب دشوار است. غرب نمیتواند انتظار معارضه یعنی ورود به سوریه، حملۀ نظامی ناتو به این کشور، ایجاد منطقۀ پرواز ممنوع را بپذیرد. این انتظارات به سادگی امکانپذیر نیست.
نکتۀ دوم که بر سیاست اروپا نسبت به معارضه تأثیر گذاشته، بحث ماهیت معارضه است. به نظرم غربیها هر چه فکر میکنند، آیندۀ سوریه را به فرض ساقط شدن حکومت بشار اسد از دو حال خارج نمیبینند:
اول اینکه یک هرج و مرج داخلی سوریه را فرا خواهد گرفت که بعد مدیریت آن کار دشواری خواهد بود و پیامدهای آن میتواند تأثیرات مخربی بر منافع غرب بگذارد.
و دوم اینکه حکومت جایگزین یک جریان رادیکال باشد که در شرایط فعلی ممکن است به دلیل نیازش به غرب تا حدی با غرب سر سازش داشته باشد و درِ مصالحه وارد شود، ولی اگر قدرت را به دست گرفت، ممکن است مسیری را انتخاب کند که برخلاف سیاستهای غرب باشد و واقعاً هم این جریانات در بطنشان همین گونه هستند یعنی اگر جریانهای جبهة النصره، سلفیها و تکفیریها قدرت را در دست بگیرند، اینطور نیست که کاملاً تابع غرب باشند و به عنوان یک ابزار در دست غرب وعلیه سایرین استفاده شود؛ خیر اینگونه نیست؛ آنها نیز اهدافی دارند و تصورشان اینست که هم اکنون میتوانند از نفوذ غرب برای سقوط بشار اسد استفاده کنند و بعد که قدرت را در دست گرفتند زمینه برای مبارزه با غرب فراهم میشود. در تفکرات و اعتقادات این گروهها این مسائل وجود دارد؛
تحت تأثیر این دوعامل به نظر میرسد اروپاییها همچنان در حال تأمل هستند؛ هرچند که واقعاً تردید دارند که به رغم وقوف غرب نسبت به این مسائل، آنها از حمایتشان از معارضه دست بکشند.
با این اوصاف، قرار گرفتن شاخۀ نظامی حزب الله در لیست سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا از چه زاویهای قابل بررسی است؟
غرب از مدتها قبل تلاش میکرد حزب الله را در لیست گروههای تروریستی قرار دهد. متأسفانه نگاه غرب نسبت به مسئلۀ تروریسم نگاه ابزاری است اگر گروهی در راستای منافع غرب حرکت کند، آن گروه تروریست نیست، اما اگر خلاف منافع غرب حرکت کرد، آن گروه تروریست است؛ مثلاً جبهة النصره که بخشی از القاعده است از نظر غرب تروریست نیست، شاهد بودیم که خشنترین اعمال و اقدامات جنایتکارانه علیه شهروندان سوریه انجام دادند و مصداق بارز اقدامات تروریستی بود. اما حزب الله که گروهی آزادیبخش است و در تعریف سازمان ملل، وزارت دفاع، وزارت خارجه آمریکا و متون حقوق بینالملل از تروریسم به هیچ عنوان حزب الله نمیتواند جزء مصادیق بارز گروههای تروریستی باشد، در این لیست قرار میگیرد. حزبالله گروهی رهایی بخش است که برای بیرون راندن دشمن از سرزمینهایش تلاش میکند.
در واقع این اقدام بخشی از تلاش غرب به نفع معارضۀ سوریه بود که میخواست نوعی التیام روانی به جریانهای معارضه ببخشد.
تغییر در سیاست خارجی دولت یازدهم به خصوص در بحران سوریه در رسانههای خارجی تحلیلها و تفاسیر مختلفی را به همراه داشته است، آیا باید منتظر تحول مهمی در رویکرد ایران نسبت به بحران سوریه بود؟
سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه روشن و مشخص است و به نظر میرسد که اگر قرار است تحولی اتفاق بیفتد، این تحول باید در تفکرات غربیها حادث شود. به نظر میرسد غربیها در قبال دولت یازدهم در ایران با قضیۀ سوریه منطقیتر برخورد کنند.
در واقع بحث سوریه یکی از حوزههایی است که میشود از طریق آن فهمید روابط غرب و دولت یازدهم و ایران آیا تأثیرات و تحولاتی در آن حادث شده است یا نه؛ اگر غرب به سیاست قبلی خود در قبال سوریه ادامه دهد این مسئله نشان میدهد که غرب ارادهای برای تحول در روابط خود با ایران ندارند، ولی اگر در سیاستهای آنها تغییراتی حادث شود، میشود انتظار داشت که غرب قرار است روابطش با ایران را بهبود ببخشد و نگاهشان به سوریه یکی از علائم و نشانههای این مسئله خواهد بود.
5252
نظر شما