ضرورت بازنگری در نحوه انتخاب اعضای هیئت علمی

اینکه امروز شما کمتر صدایی از استادان زیست شناسی کشور در بیان وضع اسف بار محیط زیست می شنوید ناشی از همان سنت دیرینه است که اغلب دلشان برای خودشان می سوزد تا طبیعت و دیگر هموطنان و حتی فرزندانشان. گیاه و جانور را نه به خاطر موجود زنده بودن، بلکه برای مقاله سازی و کسب پول و مرتبه خود می خواهند. شاهد این مدعا هم بسته بودن در هرباریومها و باغهای گیاهشناسی به روی عموم است.

اول: در سیستم دانشگاه مونیخ، دفاع دکتری به شکل امتحانی بر گزار می شود که به آن Rigorosum گفته می شود. جلسه ای که تشکیل می شود متشکل است از: استاد راهنما با عنوان ممتحن اول، فردی که بعد از استاد راهنما پایان نامه را مطالعه و تایید کرده و دو نفر هم به انتخاب رئیس دانشکده، که یکی از آنها دبیر جلسه خواهد بود. اتفاقأ آن دو نفر آخر به گونه ای انتخاب می شوند که احتمال تبانی با استاد راهنما وجود نداشته باشد. جلسه دفاع و امتحان در اتاقی بسته تشکیل می شود. این چهار نفر سوالات متعددی را در مورد تز و هر موضوع دیگر علمی که لازم می دانند، می پرسند. هدف از این امتحان بیشتر کشف توانایی فرد در موضوع علم و روش تحقیق به طور خاص و نیز رشته زیست شناسی به طور عام است. بعد از امتحان هر کدام نمره ای می دهند که میانگین آن ها به عنوان نمره نهایی در مدرک فرد منظور می گردد.
دوم: در اواسط دهه نود میلادی که من در دانشگاه مونیخ مشغول تحصیل بودم، استادم دانشجویی داشت که خیلی به او علاقه مند بود. او را در حد فرزندش دوست می داشت. رابطه آنها آنقدر نزدیک بود که ما مطمئن بودیم که این دانشجو در همان جا استخدام می شود. ولی به دلیل اینکه موضوع پایان نامه اش قبلأ موضوع تز کارشناسی ارشد من بود، من بخوبی با کیفیت کار این دانشجو آشنا بودم و وی را شایسته این همه حمایت نمی دیدم. بلاخره تز ایشان برای دفاع آماده شد. در جلسه امتحان دانشجوی محبوب استاد من، اتفاق غیر منتظره ای می افتد. یکی از ممتحن ها از یکی از روش های معمول که در تز به آن اشاره شده است سوالی می پرسد و دانشجو نمی تواند به آن پاسخ دهد. در نهایت این ممتحن به ایشان نمره پایینی می دهد. با وجود آنکه آن سه نفر دیگر نمره خوبی داده بودند، در نهایت نمره عالی را نمی گیرد. در آلمان نمره پایین در امتحان دکتری شانس استخدام را بسیار کاهش می دهد. با این وجود ایشان به عنوان پست-دکترا کارش را ادامه داده و امیدوار بود که پُست یکی از محققانی که در آستانه بازنشستگی بود، نصیبش شود. سال 1998 من فارغ التحصیل شدم و به ایران بازگشتم. در سال های بعد که مجددا به آن موسسه سر زدم، شنیدم که علی رغم آنکه افراد با نفوذ و قدرتمندی تمایل داشتند که وی در آنجا استخدام شود، ولی این پست به فرد شایسته تری داده شده و ایشان با مدرک دکتری به شغل معلمی در دبیرستان مشغول شد.
سوم: من به ایران برگشتم. برای استخدام به چندین جا درخواست دادم. داستانش بسیار مفصل است. با وجود آنکه در رشته خود به خوبی شناخته شده بودم، ولی به دلیل مخالفت بعضی از استادان قدیمی و بانفوذ جلوی استخدام من گرفته شد. در نهایت به واسطه فضای ایجاد شده در دوران اصلاحات و تلاش رئیس وقت دانشکده علوم دانشگاه تهران، نظر گروه مغرضانه تشخیص داده شده و صلاحیت من در کمیته های دانشکده و دانشگاه تایید شد. اما به هر حال این استخدام یکی از استثناها در تاریخ رشته زیست شناسی محسوب می شود. در این 14 سالی که به عضویت دانشکده زیست شناسی درآمده ام همواره شاهد استخدام های متعددی در دانشگاه بوده ام. صرف نظر از اینکه استخدام به شکل متمرکز و یا غیر متمرکز صورت گرفته است، بیش و کم خروجی شان یکسان بوده و تکرار همان سنت قدیمی است. غالباً استادان با نفوذ و قدیمی قبل از بازنشستگی جانشینان خود را تعیین می کنند. جالب آنجاست که بعضی از اعضای استخدام شده نه تنها آزمایشگاه و امکانات و وسیله نقلیه دانشگاه را از استاد قدیمی به ارث برده اند بلکه تعداد پر شماری از دانشجوی دکتری و کارشناسی ارشد هم نصیبشان می شود تا بتوانند یک شبه و بدون هیچ تلاشی نردبان ترقی را طی کنند. افراد جوانتر هم فقط به دنبال استخدام دانشجویان، دوستان و محبوبان خود هستند تا با افزایش قدرت نفوذ خود منافع شخصی خود را دنبال کنند. هر چند استثناهایی دیده می شود، ولی یک رشته قوانین نانوشته ای وجود دارند. قوانینی شبیه این موارد: 1) افراد مستقل وارد مجموعه نشوند تا مبادا به شالوده روابط جاری لطمه ای وارد شود؛ 2) فرد جدید عضو هیئت علمی آنقدر از نظری علمی و شخصیتی قوی نباشد که موی دماغ گردد؛ 3) کسی که استخدام می شود یک رأی برای انتخابات درونی به حساب می آید و بنابراین بایستی اطمینان داشت که جایگاه مدیران و افراد ذی نفوذ فعلی تضمین شده باشد.
البته تعدادی از افراد مورد نظر مسئولین بالا دست، به منظور جلب نظر آنها و مطابق با هنجارهای شناخته شده شانس استخدام بیشتری دارند، تا رابطه و اعتماد با تصمیم سازان اصلی محفوظ باشد. من نمی توانم وضعیت بهتری را در جاهای دیگر تصور کنم، وقتی دانشگاه مادر چنین است. لذا می توان حدیث مفصل را از این مُجمل خواند. شکی نیست که صدها متقاضی مستعد بارها قربانی این بی عدالتی ها و ناهنجاری ها شده اند که شاید بعضی از آنها در ذیل این مقاله آنرا گزارش کنند.
چهارم: آنچه امروز برای نمونه در رشته های زیست شناسی دیده می شود باعث شده که اغلب فارغ التحصیلان درجه یک انگیزه ای برای برگشت به کشور نداشته باشند. باندبازی ها چنان آسیبی به سرنوشت رشته های زیست شناسی وارد کرده اند که نتیجه اش بی علاقگی بسیاری از دانشجویان ممتاز شده است. آن ها می دانند که شانس چندانی برای استخدام در دانشگاه های درجه اول کشور ندارند، پس یا تغییر رشته می دهند یا از کشور می روند و یا آنکه به کارهایی می پردازند که دور از علاقه و تخصص آنهاست. اینکه امروز شما کمتر صدایی از استادان زیست شناسی کشور در بیان وضع اسف بار محیط زیست می شنوید ناشی از همان سنت دیرینه است که اغلب دلشان برای خودشان می سوزد تا طبیعت و دیگر هموطنان و حتی فرزندانشان. گیاه و جانور را نه به خاطر موجود زنده بودن، بلکه برای مقاله سازی و کسب پول و مرتبه خود می خواهند. شاهد این مدعا هم بسته بودن در هرباریومها و باغهای گیاهشناسی به روی عموم است. کمرنگ بودن عشق و علاقه اساتیدی که با مصلحت اندیشی وارد دانشگاه شده اند، امروز سبب شده تا کمترین خلاقیتی در روش تدریس و تحقیق آن ها مشاهده نشود، اولویت های تحقیقاتی و آموزشی کشور سطحی گرفته شوند و تراز دانشگاهیان ایرانی در کپی برداری و تقلب علمی هر روز بالاتر رود.
در این خصوص کمینه انتظار دانشگاهیان از دولت تدبیر و امید آن است که نخست این مشکلات را به عنوان مساله هایی جدی دیده و سپس بصورت ریشه ای برای حل آن ها چاره اندیشی نمایند. باشد تا شاهد روزهایی باشیم که در آن ها مراکز آموزش عالی به جای تولید فله ای مقالات بی خواننده و فارغ التحصیلان مطیع، جایی شود که به دانشجویانش درس استقلال بیاموزد و از آنها انسان هایی بسازد که منافع ملی را به منافع شخصی خود ترجیح می دهند. پر واضح است که برای رسیدن به این اهداف باید تغییرات اساسی در آیین نامه های استخدامی داده شوند تا اِعمال نفوذ و باندبازی ها به حداقل رسیده، و اعضای هیئت علمی مستقل، با شهامت و دانشمند و با اخلاق نیکو فرزندان ما را آموزش دهند. شک نکنید چنین افرادی در تحقیقاتشان، هم شأن بشری و هم منافع ملی را در اولویت قرار می دهند و تجلی آینده ای امیدبخش برای ما و فرزندانمان خواهند بود.

کد خبر 309366

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 33
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۳:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    11 1
    لطفا تمام کسانی که نظرات خود را تا ساعت 7 صبح چهارشنبه فرستاده اند، مجددا آنرا ارسال کنند تا امکان انتشار آنها میسر گردد.
  • رامین IR ۰۳:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    16 0
    کاملاً با نظر جنابعالی موافقم. من تا چند مدت پیش تنها شاهد سرخوردگی و ترک وطن خیل عظیمی از فارغ التحصیلان دکتری بودم، بدون اینکه درک واقعی از انگیزه این کار داشته باشم. هم اکنون این اتفاق برای خود من نیز افتاده و علیرغم وجود فرصتهای خوب شغلی و معیشتی در خارج از کشور، پس از گذشت 4 ماه که به کشور برگشته ام، دایم از خودم سوال می کنم که واقعاً به جه دلیلی به کشورم آمده ام. سرخوردگی از شرایط کاری موجود شاید من و بسیاری دیگر را نیز را نیز علیرغم علاقه به حضور و خدمت در کشور، مجبور به جلای وطن کند.
  • پدرام IR ۰۴:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    28 2
    البته این سیستم مافیایی در همه رشته ها و دانشگاهها رایج است.
  • بی نام A1 ۰۴:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    8 37
    البته اشکالاتی وجود دارد ولی به این شوری که شما فرمودید نیست. بهتر است منصف تر باشیم
    • بابک سهرابی A1 ۲۳:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
      24 7
      خدمت شما عرض کنم که بنده در همان جایی که آقای آخانی از آن حرف می زند درس می خوانم. شرایط دقیقا به همین شکلی که ایشان گفتند است. تازه کلی هم مراعات کرده اند. لطفا جمله ی کلیشه ای نصیحت صفتانه ی "بهتر از منصف تر باشیم" را اینطور ناآگاهانه به کار نبرید.
  • محمد IR ۰۵:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    26 0
    به نظر من مشکلات آموزش عالی تا حد زیادی ریشه ای است ولی در چند سال اخیر دو مسئله به شدت بر سطح کیفی دانشگاه ها تأثیر منفی گذاشته است. 1- افزایش ظرفیت پذیرش بی رویه به خصوص در تحصیلات تکمیلی و 2- تولید مقاله (هرچند نامعتبر) و نه تولید علم به عنوان ملاک ارتقاء و پیشرفت برای اساتید. وقتی هدف فقط بالابردن آمار تولید مقاله و شاخص های مربوط به آن در پایگاه های نمایه گذاری باشد و بعد به این افتخار کنیم که رتبه علمی ما در جهان بالا رفته است، نتیجه ای جز این که گفته شد نخواهد داشت. من به عنوان یک هیأت علمی چه بسیار از همکاران خود را دیده ام که با چاپ مقالات در مجلات نامعتبر هندی، پاکستانی و آفریقایی، هم ارتقاء گرفته اند و هم حق التألیف، بدون اینکه ذره ای به علم اضافه شود یا مشکلی از مشکلات کشور حل
    • بی نام A1 ۰۶:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
      17 1
      بنده بعنوان یک دانشجوی دکترا نظر این دوست عزیز را کاملا تایید می کنم. امروزه چاپ مقاله نه به هدف تولید علم بلکه صرفا به هدف تولید یک کاغذ جهت ارتقا صورت می گیرد و خدا می داند چه افرادی جهت چاپ این مقاله ها چه ترفندهای غیرقانونی متوسل می شوند. متاسفانه فقط تعداد فقط بصورت کاذب افزایش یافته و خبری از تولید واقعی علم نیست.
  • محمد م A1 ۰۶:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    7 11
    اینها واقعیات تلخی هستند که باعث شده افرادی مثل من حتی از رد شدن از جلوی در دانشگاه تهران هم کراهت داشته باشند. متاسفانه من و بسیاری از افراد تحصیلکرده اطرافم به این نتیجه رسیده ایم که به هیچ استاد دانشگاهی نمی توان اعتماد کرد که متناسب با جایگاهش از علم و دانش برخوردار باشد. استادها دانشجوها را به شکل بسته های پول می بینند یا عوامل امتیاز آوری و افزایش تعداد مقالات پژوهشی که در نهایت منجر به ببالرفتن رتبه و حقوق استاد می شود. با دیدن این وضع با وجود آنکه رتبه کارشناسی ارشد 4 بود از ادامه تحصیل در مقطع دکتری منصرف شدم چون دیدم باید با این قماش آدمها کار کنم که نکردنش بهتر است!!
  • باستان شناس A1 ۰۷:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    12 1
    بموجب دستور احمدی نژاد دانشگاها مجبور به جذ ب دانشجویان زیادی در دوره ارشد گردیدند بطوریکه تعداد دانشجویان دوره ارشد باستان شناسی زاهدان از 8 نفر به 30 نفر رسید و هر استاد حداقل 5 دانشجو بصورت سهمیه میگرفت و در عین حال وزارت علوم 2 نمره از پایان نامه را به مقاله از پایان نامه به مشارکت استاد داده بود که غالب استادان نه در کار پایان نامه و نه در نوشتن مقالات دخالتی نداشتند و لی در پایان سال 5 پایان نامه و چندین مقاله دانشجویی نصیبشان شد. و به سرعت در طی 3 سال همه دانشیار شدند. بدون هیچ زحمتی. البته کیفیت این اساتید ، خود حکایتی طولانی و داشتانهای غم انگیز بسیاری دارد.
  • بی نام A1 ۰۹:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    17 4
    آفرین، تا به حال متنی که اینقدر به واقعیت نحوه جذب اساتید در دانشگاههای ما نزدیک باشه نخونده بودم. من هم این مسایل رو با تمام وجود احساس کردم فقط فرق من با نویسنده محترم این مطلب اینه که آخرشم نتونستم جذب بشم.
  • بی نام A1 ۰۹:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    9 4
    خدا شاهده همه حرفای این آقا درسته. من برای عضویت هیئت علمی اقدام کردم با اینکه تعداد زیادی مقاله و تالیف کتاب دارم ولی دعوت به مصاحبه نشدم
  • ب A1 ۰۹:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    6 3
    سخن نغزی بود اما افسوس که دولت تدبیر و امید هم باید وزیری را انتخاب کند که دقیقا همین ویژگیهای هیئت علمی را داشته باشد . وزیر هم باید اول بتواند برای خودش رای اعتماد بیاورد تا بتواند این مسائل را حل کند. در مجموع حتی در سطح وزیر هم ما به دنبال افراد حرف شنو و مطیع و بدون تغییر هستیم تا انسان های کاربلد و دگر اندیش
  • جلیل نوروزی AT ۱۱:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    12 4
    با تشکر از نوشتار فوق متاسفانه در دهه های اخیر این اصل که دانشگاه باید جای دانشمندان و دانشجویان باشد از طرف مدیران اجرایی به فراموشی سپرده شده و جامعه دانشگاهی هم بجر در مواردی استثناء مقاومتی در برابر آن نکرده است. متاسفانه مشکلات مطرح شده، سالها بر پیکر جامعه علمی و دانشگاهی کشور باقی خواهد ماند. در زمینه جذب اعضای هیات علمی، تولید علم و یا افزایش ظرفیت در تحصیلات تکمیلی، سیستم به بیراهه رفته است و برگرداندن این شرایط به حالت درست، کاری سخت اما ضروری است. به نظر می رسد که با دولت عقلگرای جدید، فرصتی مناسب برای دانشمندان دلسوز و آگاه بوجود آمده است تا با منطق، مدیران اجرایی را به مسیر غلط در پیش گرفته شده آگاه و در اصلاح وضع موجود پافشاری کنند.
  • محمد تهرانی مقدم A1 ۱۸:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    11 6
    بسیار ممنون استاد بزرگوار، استادان استعداد کش در این دانشگاه ها بخصوص در زیست شناسی کم نیستند، دانشجویی که صرف نگذاشتن نام استادش در مقاله موقعیت شغلی آینده اش را از دست میدهد، استادانی که به خاطر تنبلی در مقاله نویسی دنبال یک دانشجوی دست بگوش و چاکر هستند. شایسته سالاری کیلویی چند! چه کسانی نیستند که ندانند بسیاری از مقالات دانشجویان این دور زمان سفارشی یا "مقالات چاکری" هستند که جز خود دانشجو و گاها استاداحدی به آنها رفرنس نمیدهد یا خبری ندارد. داشتن نماینده و رای در گروه مهمتر از منافع ملی است من در دوره دکتری در اروپا با چندین متخصص واقعی ارتباط داشتم که هر کدام غول رشته خودشان هستند و از ایشان پرسدم چرا ایران کار نمیکنی گفت مگه باند بازی گروه زیست دانشگاه تهران میگذاره
  • هومن A1 ۲۲:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۰
    10 6
    "گیاه و جانور را نه به خاطر موجود زنده بودن، بلکه برای مقاله سازی و کسب پول و مرتبه خود می خواهند." حق مطلب را ادا کردید استاد.
  • وطن دوست JP ۰۷:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۱
    10 2
    ماهیت اصلی علم پویایی آن است. حال بستن درهای دانشگاه به روی نخبگان و تشکیل دایره ای از خودی ها نتیجه ای جز به رکود کشاندن علم و تبدیل دانشگاه به محیطی بی تحرک و بی بازده نداشته. از طرفی تب بالا بردن تولیدات علمی بدون در نظر گرفتن معیارهای کیفی و ارتقای بودجه پژوهشی به مقاله سازی ها و چاپ مقالات بی کیفییت دامن زده است. چگونه دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته ای مانند زیست شناسی بدون پیشینه پژوهشی می تواند 7-8 مقاله از پایانامه اش استخراج کند! اینها زنگ خطری است که نشان از سوداگری علمی دارد نه افزایش جایگاه علم! توقع می رود در دولت منتخب چرتکه انداری برای تعیین شایستگی ها به سر آید تا علم تنها به معیار علم و منطق سنجیده گردد و برای حفظ و بازگرداندن بهترین نیروهای انسانی کشور راه چاره اندیشیده شود.
  • نگین US ۰۸:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۱
    8 6
    استاد خیلی خوب بود ما هی به شما افتخار می کنیم.
    • بی نام A1 ۱۶:۵۹ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
      9 21
      نگين خانم هدف اصلی اين مقاله شستشوی ذهن شما دانشجويان جوان، باهوش، پرانگيزه و با اشتياق است. ايجاد جوٌ نوميدی و نفاق در بین دانشجويان و دلسرد ساختن شما هدف اصلی چنين افرادی است. سعی کنيد سطح آگاهی خود را از مسائل باالا ببرید و احساسی قضاوت نکنيد، دانش عمومی خود را تقويت کنيد. هدفمند باشيد و تحت تاثير افرادی که با چنين سياستهای تفرقه افکنانه ای شما را بر ضد سایر معلمانتان می شورانند قرار نگيريد. ايرادی ندارد اگر خود پس از سالها تجربه و آموزش در محيط علمی ديدگاههای استادی خاص را منطقی بدانید، ولی در حال حاضر شاید کمی برای قضاوت زود باشد. احساسی جبهه نگيريد.
  • محمد درویش IR ۱۹:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۱
    7 4
    دکتر جان خوش آمدید به وبلاگ نخبگان خبرآن لاین. از این که بر شما نویسندگان محیط زیستی این درگاه مجازی افزوده شد، بسیار خوشحالم. قلم تان پایدار باد ...
    • آخانی IR ۰۳:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۱
      14 7
      سپاسگزارم آقای مهندس درویش. البته من باید در محضر شما شاگردی کنم. ما باید دست به دست هم دهیم تا با اطلاع رسانی مسائل محیط زیست در ایران به صورت ریشه ای بررسی شود. من اعتقاد جدی دارم که همه مشکل محیط زیست ایران مسئولین و مردم نیستند. در طول تاریخ همیشه قدرتمداران دنبال منافع خود بوده اند و مردم عادی هم دنبال زندگی خود. آنچه می تواند هم مردم را آگاه کند و هم مسئولین را از اشتباه و انحراف باز دارد تغذیه فکری توسط اندیشمندان و نخبگان است و البته آموزش درست به میلیونها دانشجو و دانش آموز. پس اگر ما به عنوان دانشگاهی وظیفه خود را درست انجام ندهیم، امیدی به اصلاح نیست.
  • ستوده IR ۲۰:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۳۱
    9 3
    کیفیت پایین مقالات علمی که توسط اساتید و دانشجویان دانشگاههای ایران به چاپ میرسد بی شک بیانگر وجود اشکالات اساسی در جذب هیئت علمی و حتی دانشجویان است که یکی از دلایل آن در نظر گرفتن منافع اشخاص به جای منافع جامعه است. علاوه بر آن می توان به عدم برنامه ریزی و تعیین هدف برای فعالیتهای علمی دانشگاه ها اشاره کرد. وقتی جایگاه علوم پایه و به ویژه زیست شناسی در کشور تعریف شده نیست در انتخاب افرادی هم که قرار است در این حوزه فعالیت کنند دقت چندانی صورت نمیگیرد و این انتخاب به افراد ذیصلاح سپرده نمی شود.
  • علی مهاجر A1 ۱۹:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۳
    8 6
    ورارت علوم باید سریعا به وضع این دانشکده های ریست شناسی رسیدگی کند تا با قانون ارث پدری در آنجا مبارزه کند.
  • بی نام IR ۲۱:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۳
    5 4
    با نظر جناب آقای دکتر آخانی کاملا موافقم. من هم یکی از قربانیان پارتی بازی هستم. اگه چاپلوس باشی و باج بدی و حرف حق نزنی اونوقت یه گزینه خوب واسه هیئت علمی شدن در دانشکده زیست شناسی خواهی بود. نه مقاله مهمه نه صداقت نه وجدان نه فکر خلاق.
  • یک زیست شناس IR ۱۳:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۵
    15 13
    آقای دکتر آخانی در طول دو دهه گذشته مسئولیت های متعددی چون عضو شورای تحصیلات تکمیلی دانشکده زیست شناسی، مدیر بخش علوم گیاهی، عضو شورای آموزشی دانشکده زیست شناسی داشته اند. ایشان استاد راهنما، استاد داور و امضا کننده بسیاری از صورت جلسه هایی بوده اند که در آنها بسیاری از مصوباتی که هم اکنون انتقاد می کنند، به تصویب رسیده است. انتقاد ایشان از مجموعه تحت عملکرد خود مرا یاد آن بزرگواری می انداخت که در یکی از سخنرانی های رسمی از مجموعه تحت عملکرد خود انتقاد کرد و مدت ها سوژه رسانه ها بود! برادر جان! کوسه و ریش پهن که نمی شود. می شود، آدم مدیر بخش علوم گیاهی باشد و بعد از استخدام در گروه علوم گیاهی انتقاد کند!؟ اگر می توانی اصلاح کن و اگر نمی توانی، استعفا بده...
    • آخانی A1 ۰۹:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
      12 13
      بهتر بود دوست عزیز خودشان را معرفی می کردند تا میزان آگاهی ایشان از دانشکده زیست را بدانم. نظر ایشان در خصوص اینکه من در حال حاضر مدیر بخش گیاهی ام درست است. چند ماهی من مدیر بخش گیاهی شدم آنهم به این دلیل که بقیه همکاران طبق مقررات نمی توانستند برای چندمین بار مدیر شوند و بعد از یکسال بدون مدیر باجبار به من حکم دادند. در این چند سال تمام تصمیمات استخدامی توسط کمیته ای انجام شده که من هیچ آگاهی از تصمیمات آن ندارم. در مورد کمیته های تخصصی هم تا بحال زیر هیچ صورتجلسه ای که موافق نبودم امضاء نکردم. مگر چقدر می توان تلاش کرد و نتیجه نگرفت؟ شما به عنوان زیست شناسی بایستی با الیگارشی زیست شناسی آگاه باشید. انجمن زیست ایران رئیس مادام العمر دارد! مدیر چنین بخشی افتخار نیست و باید هم استعفا داد.
  • بی نام A1 ۱۰:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
    8 2
    جهت تایید و تکمیل مقاله فوق چند نکته را ضروری دیدم. 1- جدا از باند بازی های داخلی در هر دانشگاه یا مرکز تحقیقات، سیستم استخدامی نیز خود دچار مشکل می باشد. زمانیکه افرادی غیر علمی و فاقد صلاحیت بخواهند در مورد شما تصمیم بگیرند، چطور می توان انتظار داشت که آن انتخاب درست و بجا صورت گرفته است! به عنوان یک محقق با پیشینه علمی معقول بیش از 7 سال است که وضعیت هیات علمی اینجانب در هاله ای از ابهام باقی مانده است! 2- در مورد محیط زیست و موجودات زنده هم باید عرض کنم مشکل اصلی عدم آگاهی مردم حتی قشر تحصیل کرده در رشته های مختلف است. در هفته گذشته با دوستی که مدرک دکترا هم دارد در مورد انقراض یوز پلنگ ایرانی بحث می کردم و جالب بود که وی اعتقاد داشت این موضوع به هیچ وجه در اولویت نیست!
  • یک زیست شناس A1 ۱۴:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
    14 13
    با سلامی دوباره. هنر ویژه دکتر آخانی فردگرایی است. اگر اوضاع بر وفق مراد باشد، که هیچ! ولی وای به روزگاری که حتی یک مورد برخلاف رای ایشان باشد، در این صورت برای یک دستمال قیصریه را به آتش می کشند. ای کاش، همکاران ایشان هم مثل آقای دکتر ما به اخلاق حرفه ای مقید نبودند، در این صورت وضعیت هیچگاه به این صورت نمی ماند. برادر گرامیم! تاریخ مصرف سیاست بگم بگم گذشته است! هزاربار هم که از این مقاله ها بنویسید، هیچ از همکاران شما حاضر نخواهند بود موارد نقیض فرمایشات شما در اینجا بگویند. بگذریم! اگر به حرف های خود ایمان دارید، طبق صحبت خودتان استعفا بدهید، ولی همه می دانیم که این اتفاق رخ نخواهد داد، چون ....
    • آخانی IR ۰۶:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۲
      12 13
      برادر گرامی، متاسفانه سیاست بگم بگم را شما بکار برده اید که حتی حاضر به ذکر نام خودتان نیستید و با شخصی کردن یک معضل ملی سعی در پنهان کردن علل عقب ماندگی کشور ما در یکی از مهمترین علوم بنیادی کشور می نمایید. شما اگر حرف حسابی دارید با منطق و با ذکر نام منتشر کنید. شما بهتر می دانید بیان این دردهای تاریخی چه هزینه هایی برای بیان کننده دارد، ولی معضل فرار مغزها، فقدان حتی یک مجله زیست در بین نشریات معتبر، آخر بودن رتبه ارجاع به مقالات زیست شناسی در اکثر شاخه ها، وضع بد محیط زیست و کشاورزی کشور همه نشان از ناکارآیی علمی دارد که چگونگی استخدام یکی از دهها دلیل این ضعفها است. اگر مدعیان یک علم نتوانند به علل عقب ماندگی خود فکر کنند و واقعیتهای تاریخی را نادیده بگیرند نتیجه بهتر از این نمی شود.
  • دانشجو IR ۱۱:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۵
    7 7
    زیست شناسی رشته ای است که بیشتر باید به آن علاقه داشت و تحقیق کرد من با اینکه در دانشگاه تهران درس میخوانم ولی هیچ گونه علاقه ای نسبت به رشته ام ندارم و پشیمانم.در کل سیستم دانشکده زیست مخصوصا علوم گیاهی پر از اشتباه است اگر از بچه های زیست گیاهی نظر سنجی کنید اکثر قریب به اتفاق آنها به دنبال پاس کردن هستند و بی علاقه اند.خوب واضحه که پیشرفتی در این رشته صورت نمیگیرد.اگر میخواهید کشور در زیست گیاهی پیشرفت کند به جای اینکه نگران بازار کار باشید در دانشجویان انگیزه و علاقه ایجاد کنید.من از اولین روزی که به این دانشگاه آمدم در خودم نسبت به این رشته علاقه ایجاد کرده بودم ولی الان کاملا بی علاقه شدم.
  • اردلان IR ۰۵:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۸
    9 8
    موضوعی که اشاره شد در مدیریت منابع انسانی اصطلاحا کوتوله پروری نامیده می شود که در این رویکرد مدیران برای تثبیت موقعیت خود افراد با توانایی کمتر از خودرا در جایگاهها و مناصب سازمان مستقر می کنند تا علاوه بر داشتن نفوذ و حالت برتری دایم از حمایت بی حد و کورکورانه آنان برخوردار شوند.مجموعه کوتوله ها با بند ناف به مافوق چسبیده و حیات خودرا در گرو حفظ این شبکه می بیند و حد ومرزی در سرسپردگی نمی شناسد.شوربختانه این معضل در نظام اداری کشور ریشه دوانده و بالطبع نهادهای علمی را نیز تحت تاثیر قرارداده است.از روشنگری استاد گرامی بسیار خشنود و سپاسگزارم.
  • فارغ التحصیل زیست شناسی IR ۰۵:۴۳ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۳
    1 5
    با سلام خدمت آقای دکتر آخانی عزیز، من به تازگی با وبلاگ شما آشنا شدم و تمام مطالب آنها را خواندم و از قلم شما بسیار خوشم آمد. با اینکه از دانشگاه تهران دکتری خود را گرفته ام الان بیکار هستم. تنها چیزی که در نوشته های شما من رو ناراحت کرد این بود که تیشه برداشته اید و به ریشه زیست شناسی دانشگاه تهران می زنید. بسیاری از دانشگاه های ایران مشکلات بدتری دارند ولی اگر ما نمی دانیم چون کسی مثل شما در آنجا نیست. شما با این تلخ نگاری ها کاری برای زیست شناسی ایران انجام نمی دهید بلکه آبروی دانشکده را می برید و آن را بی اعتبار می کنید. راجع به رییس مادام العمر انجمن هم توضیح دهید تا بدانیم چطور باید باشد که نیست.
  • nazi US ۱۴:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۳۱
    3 1
    من در همان دانشکده دانشجوی میکروبیولوژی بودم و در چهار سالی که آنجا در س خواندم شاهد جفاهای بسیاری که بر امثال دکتر آخانی می شد بودم، افراد مستقل و علمی جایگاهی نداشتند و حتی از فردی مانند آقای دکتر که استاد تمام رشته ی خود بودند تا مدتها یک اتاق را دریغ کردند، ولی شاهد امکانات بی حد و حصری هم بودیم که به برخی از افراد داده شده بود، برای مثال یکی از بزرگترین آزمایشگاه های زیست شناسی گیاهی به محل تدریس زبان عربی توسط همان عده خاص تبدیل شده بود...
  • مهدی عابدی IR ۱۶:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۳۱
    4 0
    جناب دکتر اخانی عزیز، با سپاس از نقدی که بر ساختار و جذب هیات علمی داشتید.دانشگاه عضو جدایی از جامعه نیست و در کشورهای ما بیش از آنکه پیش گام، ساختارشکن، منتقد و مستقل باشد وابسته و پیرو مشخصات جامعه است. یعنی شما ضعفی در جامعه پیدا نمی کنید که آن ضعف در دانشگاه نباشد. به عبارتی چون دانشگاه جدا از آرمان ها و شعارها در حال حاضر جایگاهش در جامعه مشخص نیست بنابراین نمی تواند نقشی ساختارشکن و منتقد نیز ایفا کند. آیا تاکنون شما دستورالعملی برای مشخصات یک هیات علمی در دانشگاه های ایران سراغ دارید؟ اگر این شاخص ها وجود داشت آنوقت می توانستیم هیات علمی را ارزیابی، نقد کنیم و از طرف دیگر در جذب هیات علمی جدید بر اساس آن معیارها قضاوت نماییم. بنابراین قدم اول تعیین جایگاه دانشگاه و شاخص استاد است