52. یک یادداشت پشت نسخه ای از سال 1071 ـ 1074
این روزها که مشغول بررسی نسخه های فتوح الحرمین بودم، در ابتدای یکی از نسخه ها، شخصی از علمای اتراک، گزارشی از سفر حج خود میان سالهای 1071 ـ 1074 نوشته بود. در این نوشته از سه حج خود، سفرش به مدینه و نیز طائف، درس خواندنش در مدرسه سلیمانیه و خلیلیه یاد کرده و گفته است که ثواب حج دومش را به روح مادرش و ثواب حج سوم را به روح رسول الله (ص)اهداء کرده است. همچنین از یکی از علمای مالکی مکه یاد کرده که از او اجازه روایت گرفته است. برخی جزئیات دیگر هم دارد که شاید بکار کسی بیاید. مواردی را نتوانستم با این عجله بخوانم و علامت سؤال گذاشتم. عین تصویر را می آورم تا اگر کسی خواست بخواند، بتواند اصل را داشته باشد. این نسخه به شماره 4905 در مجلس است و به خاطر همین یادداشت پشت نسخه ای، کسی تصور کرده که نویسنده فتوح، محمدامین الای بیک یعنی نویسنده این یادداشت است و این مطلب را در صفحه اول نسخه آورده است. در حالی که نویسنده فتوح، محیی لاری است و محمد آلای بیک که مالک این نسخه بوده، گزارش سفر خود را در یک صفحه در اول این نسخه نوشته است. به جز این گزارش شعری از جامی در باره حج هم هست: کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا کنم / گه به مکه منزل و گه در مدینه جا کنم / میروم بر زمزم و از دل کشم یک زمزمه / وز دو چشم خونفشان آن چشمه را دریا کنم.
در حاشیه یادداشت دیگری هم هست که نسب این محمد امین را کامل تر به رنگ قرمز نوشته است. مناسک محیی الدین ... ... نوشته است بتوفیق الله از دست اضعف عباد الله محمد امین بن الشیخ محمد بن میرآلای الاسکویی بن علی الدفتری بن میر حسن ابن میر غازی ... ابن میر حاجی اسحق بن باشا یکت فاتح اسکویه غفر لهم.
بسم الله الرحمن الرحیم
خروجی للحج فی الرابع عشر من رجب الفرد، لسنة احدی و سبعین بعد الالف، و دخلت الی الشام الشریف سابع رمضان یوم الجمعة، و توجهت الی مصر القاهره یوم الاحد، و دخلت الی القاهرة یوم عرفة عید الفطر، و خرجت منها الی البریة فی سبع [و] عشرین من شوال، و شرفت برؤیة البیت العتیق سادس ذی الحجة، و وقفت بصحراء عرفات یوم الجمعة، ثم الحمد لله.
و درست بمدرسة المبارکة سلیمانیة من صدر الشریفه و الفوایض الشرقیة و مشکاة المصابیح یوم الثانی من محرم الحرام لسنة اثنتین و سبعین بعد الاف و رحت الی زیارة شفیع المذنبین و حبیب رب العالمین بعد المولود الشریف، و شرفت بزیارة حجرته غرة ربیع الاخر،
و قرأت تبرکا احادیث رسول الله صلی الله علیه و سلم التی جمعها محیی الدین النووی ـ رحمه الله ـ عند منبره الشریف، و اخذت السند لنقل الحدیث من المحدث الکامل و المکاشف الماهر زبدة الحفاظ من الشیخ علاءالدین اللخشانی [؟] المالکی، و اجازنی اجازة عن طرقه.
ثم اتیت الی مکة المکرمة عاشر جمادی الاول و درست فی المدرسة الخلیلیة الی الموسم و حججت ثانیا بفضل الله، و اهدیت ثوابه لروح والدتی بکیجان خاتون بنت یسربالی من اولاد اورنوس غازی.
و بعد الموسم رحت الی زیارة ترجمان القرآن حبر الامة، احد عبادله الاصحاب، ابن عم رسول الله عبدالله بن عباس رضی الله عنهما و عن اصحاب رسول الله اجمعین، و جئت لیلة المولود من وادی [= دار بن ؟] العباس، و درست بتوفیق الله الی الموسم.
فلما جاء الموسم عزلت من المدرسة لاحول و لا قوة الا بالله و حججت ثالثا الحمد لله، و أهدیت ثوابه الی شفیع المذنبین ـ تقبل الله بلطفه و کرمه ـ ما لی شیء من هذا الا بتوفیق الله تعالی و ارجوا من الله الکریم یسرنی ختمی فی بلده بالایمان و یحشرنی و لاقربائی و لاحبائی تحت لوائه یوم المیزان.
سوّده الحقیر محمد امین المشتهر بآلای بیک زاده جعله الله من الذین «احسنو الحسنی و زیادة».
سوّده حین خرج الی طریق استانبول لسنة اربع و سبعین بعد الالف من هجرة من له المجد و الثناء.
53 . دو نکته در باره یک تابلو و یک کتیبه
سه روز آخر مرداد را مشهد مشرف بودم و توفیقی دست داد تا به زیارت حکیم توس هم برویم. بعد که برگشتم این متن را نوشتم: امروز سه شنبه 29 مرداد ساعت هفت به سمت مقبره فردوسی رفتیم. این مقبره در واقع در طوس قدیم است. فضای اطراف آن منطقهای نسبتا وسیع اما نچندان آباد که مزار فردوسی در میانه آن قرار دارد. یک بنای زیبا از سال 1313 شامل زیر زمین که سنگ مزار فردوسی است. بنای روی آن هم بنای سنگی مکعب شکل که چهار طرف آن اشعاری از فردوسی انتخاب و حک شده است. اطراف آن بنا هم پارک مانندی و جوی آبی و محلی برای فروش صنایع دستی که آن وقت صبح فقط یکی باز بود. خلوت بود هرچند در مسیر بازگشت به آرامی رو به شلوغی گذاشت و دستههایی از زایران به صورت جمع های کوچک و بزرگ وارد میشدند. ابیاتی از شاعری در باره اهمیت این مقبره روی تابلویی نوشته شده بود که یک غلط فاحش هم داشت: [خودتان پیدا کنید]
به هر حال سفر زیارتی خوبی بود و فردوسی هم به خاطر ولایت و هم حکمت و هم هنرش و هم تلاشی که برای ایران کرد از هر جهت قابل ستایش و زیارت است.
در مسیر بازگشت به بنای هارونیه رفتیم که کنار جاده است. بلیط ورودی 1500 تومان. داخل شدیم. معلوم شد بنایی است از دوره ایلخانی، شبیه بسیاری از بناهای خانقاهی در خراسان بزرگ که بازسازی شده است. تعدادی سنگ مزار از دوره صفوی هم در اطراف پراکنده بود که ممکن است از جاهای دیگر آورده باشند. اگر این طور است باید یادآور شوند تا کسی تصور نکند اینجا قبرستان است. یک کتیبه سنگی هم که متن آن عبارتی بود که وقف تعدادی از رقبات برای مدرسهای را نشان میداد. در آن آمده بود که گویا قدیمتر موقوفاتی داشته و توسط غاصبین از بین رفته و این زمان یعنی 1255 دوباره تعدادی دیگر وقف شده است. جالب است که این سال، هم به حروف فارسی نوشته شده بود «هزار و دویست و پنجاه و پنج» و هم به عربی «خمس و خمسین و ماتین بعد الالف». ولی عدد را 1266 ضبط کرده بود. خدا رحم کرده بود که کاتب با کمک طلاب آن را نوشته بود!
این سنگ را به صورت موزه وار در اینجا نگهداری می کردند ومتوجه نشدم مربوط به کجاست.
کنار بقعه هارونیه در کشفیات زمینی، آثار یک مدرسه مسجد را که حدس زده بودند سلجوقی است از زمین درآورده بودند. اما هیچ شناختی از آن در آنجا ارائه نشده بود. لابد چیزی نبوده است.
نظر شما