به گزارش خبرآنلاین، ابنسینا تألیف «قانون» را در حدود سال ۴۰۳ق و در گرگان آغاز نمود. بخشی از آن را در سال ۴۰۵ق و در هنگام حضور در ری و مابقی را در بین سالهای ۴۰۵ تا ۴۱۴ق در همدان تألیف نمود.قانون از پنج کتاب تشکیل شده است که هر کتاب به چند فن، و هر فن نیز به چند تعلیم، و هر تعلیم نیز به چند فصل تقسیم شده است. اما این بخشبندی در سراسر کتاب یکسان نیست. کتابهای اول و سوم به چند فن و کتاب دوم به دو مقاله و کتاب چهارم نیز به چند فن تقسیم شده است.
در کتاب اول، کتاب کلیات، تعریف دانش پزشکی، ارکان (عناصر)، اخلاط چهارگانه، اعضای بدن انسان، نیروهای موجود در بدن انسان (شامل نیروهای طبیعی، حیوانی، نفسانی و نیروهای محرک)، شناخت بیماری، حفظ تندرستی، مرگ و شیوههای مختلف درمان آمده است.
در کتاب دوم، اصول کلی و داروشناسی، خواص و کیفیت داروها و فهرستی از نام داروها بر اساس ترتیب حروف الفبا مورد بحث قرار گرفته است. تعداد داروهایی که او در این کتاب نام برده و خواص آنها را برشمرده است، حدود ۸۰۰ قلم میباشد. قسمت اعظم این داروها گیاهی بوده و جزء داروهای مفرده (غیرترکیبی و ساده) به شمار میآیند.
در کتاب سوم، بیماریهای بدن انسان، از سر تا پا مورد بحث قرار گرفته است. در این بخش، راههای مختلفی برای بهبود این بیماریها طرح شده است. در کتاب چهارم با محوریت تبها، بیماریهایی که اختصاص به عضو معینی از بدن ندارند بررسی شده است. در کتاب پنجم، داروهای مرکب (ترکیبی و غیرساده)، انواع پادزهرها، قرصها، شربتها و مانند آنها شرح داده شدهاند. حدود ۶۵۰ داروی مرکب در این کتاب توضیح داده شده است.
بنابراین گزارش، رهبر انقلاب در یکی از بازدیدهای خود از نمایشگاه کتاب تهران، وقتی در غرفهای کتاب قانون با ترجمه مرحوم عبدالرحمن شرفکندی را دیدند، خطاب به وزیر ارشاد فرمودند: شما این کتاب را دیدهاید؟ عجب ترجمه خوبی دارد! و توضیحاتی را در مورد کتاب دادند. چند سال بعد در اردیبهشت 88 که رهبر معظم انقلاب به کردستان سفر کردند، در جمع برگزیدگان و نخبگان استان کردستان، بار دیگر ماجرای این کتاب را به تفصیل بیان کردند که پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر انقلاب آن را بدین شرح منتشر کرده است:
«مرحوم عبدالرحمن شرفکندى، حقاً کار بسیار بزرگى را انجام داده؛ این ترجمه کتاب قانون ابن سینا یک کار پیچیده و مرکب و بسیار ارزشمند است. هزار سال این کتاب که به زبان عربى به وسیله یک ایرانى نوشته شده و در طول قرنها در دانشگاههاى بزرگ پزشکى عالم مورد استفاده قرار گرفته، به فارسى ترجمه نشده بود. من اطلاع داشتم که تا اندکى قبل، مثلًا شاید تا صد سال قبل، در مدارس پزشکى کشورهاى اروپائى، قانون به عنوان یک مرجع مطرح بوده و به زبانهاى اروپائى ترجمه شده بوده؛ اما فارسىزبان از دانستن قانون محروم بود! در سالهاى اواسط ریاست جمهورى به این نکته توجه کردم که ما چرا قانون را ترجمه نکردیم. یک جمعى را صدا کردم، گفتم بیائید همت کنید قانون را ترجمه کنید. یک حکمى داده شد و رفتند دنبال این کار. خوب، این کارها عشق لازم دارد؛ با حکم و با فرمان این کارها انجام نمىگیرد. در همین اثنا به من خبر دادند که این کتاب ترجمه شده و -به نظرم کتاب حدود هشت جلد است- کتاب مرحوم هجار را آوردند. من کتاب را که خواندم -حالا ما نه از پزشکى سررشته داریم، نه نشستهام این کتاب را با متن عربى قانون تطبیق کنم- دیدم هرکسى این کتاب را بخواند، حقاً و انصافاً در مقابل استحکام و استوارى این نثر زیبا سر تعظیم فرود مىآورد. خیلى خوب این ترجمه انجام گرفته. من البته ایشان را نمىشناختم؛ پرسیدم، گفتند ایشان کُرد هستند...»
6060
نظر شما