دکتر نجفقلی حبیبی، چهره نامآشنای آموزش عالی کشور که نامش به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی وزارت علوم در دولت روحانی مطرح بود، در گفتوگو با آسمان از پشت پرده مخالفتها با دکتر توفیقی برای نشستن بر مسند وزارت علوم، تحقیقات و فناوری سخن گفت.
یکی از مسائلی که مخالفان آقای توفیقی مطرح میکنند، این است که در دوره اصلاحات دانشگاهها به میدان تاخت و تاز احزاب تبدیل شده بود و آقای توفیقی هم دانشگاهها را به این سمت خواهد برد. این نقد را چه اندازه وارد میدانید؟
من برای شما یک مورد عینی را مثال میزنم تا خودتان قضاوت کنید. در همان دوره اصلاحات، بحثی مطرح شد مبنی بر اینکه احزاب بتوانند در دانشگاهها شاخه دانشجویی داشته باشند. گمان میکنم در زمان آقای دکتر معین بود که بعد از ایشان هم آقای دکتر توفیقی وزیر شد. یادم هست در آن جلسه من و آقای دکتر خانیکی هر دو مخالفت کردیم و همه مخالف بودند. نظر همه این بود که دانشگاه جای کار حزبی نیست. بلکه هر حزبی دوست دارد در درون خودش شاخه دانشجویی تشکیل بدهد و دانشجویانی که علاقه دارند، خارج از دانشگاه به عضویت شاخههای دانشجویی این احزاب در بیایند. اما در دانشگاه جای دفتر احزاب نیست. دانشجوها میتوانند در همان انجمنهای اسلامی یا احزاب کار فکری انجام دهند و اگر نقدی هم دارند با بیان علمی مطرح کنند.
اما اینکه نسبت به کارگیری برخی روشها در زمان مدیریت اصلاحطلبان انتقاد دارند، فقط مربوط به فعالیت تشکلها نیست.
دغدغه دیگری که مخالفان دارند، بحث رعایت ارزشهاست. آیا نقدهایی که به فضای فرهنگی دانشگاهها در زمان مدیریت اصلاحطلبان وارد میشود را قبول دارید؟
من یک مثال خارج از وزارت علوم و دانشگاهها میزنم تا بهتر مشخص شود. مثلاً مفاهیمی مثل عدالت، اسلام را مبنا قرار دهیم. حالا میبینیم این همه اختلاس و تخلف و سواستفادههای بزرگ اتفاق میافتد و جریان اصولگرایی اصلاً نفس هم نمیکشد که چرا این اتفاقات افتاده. اگر اینها واقعاً نسبت به نظام اسلامی حساسیت دارند، اگر یک ریال هم جابهجا شود باید فریادشان بلند شود. من از شما میپرسم آیا پارتیبازی کردن و قرار دادن بستگان فاقد صلاحیت در مناصب مهم، حیف و میل کردن بیتالمال و زیرپا گذاشتن قانون حرام هست یا نه؟ پس چرا در برابر همه این موارد سکوت میکنند؟ اینها به تاریخ نمیتوانند جواب بدهند. تاریخ بیدار است و اگر هم امروز کسی زورش نمیرسد تا به اینها چیزی بگوید، اما فردا تاریخ سربلند میکند و این چیزها فراموش نمیشود. وقتی کسانی این همه ادعای اسلامی بودن میکنند و همه اسلامی بودن را هم در یک چیزهایی خیلی محدودی منحصر میکنند، اعتبار خودشان را از دست میدهند. بعد از این هر اندازه هم که داد بزنند و از اسلام دم بزنند اثری ندارد.
با این حال طرف مقابل میگوید شما این مطالب را فضای دانشگاهها تزریق میکنید و باعث ایجاد التهاب میشوید و از جمله درباره آقای توفیقی هم چنین ادعایی دارند.
مردم میبینند که یک جریان دانشجویی هر کاری دلش بخواهد انجام میدهد و دهها تشکل دیگر که مخالف دیدگاه آقایان هستند هیچ کاری نمیتوانند انجام دهند. بارها شده اینها بدون کسب مجوز از مسئولان مربوطه، در دانشگاهها مراسم برگزار کردهاند. اگر قرار است هر تشکلی که میخواهد در دانشگاه برنامه برگزار کند، برود و از شورای نظارت مجوز بگیرد، چرا یک عده مجبورند برای گرفتن این مجوز به نهاد مربوطه مراجعه کنند و بعد هم به آنها مجوز داده نشود و یک عده دیگر اصلاً نیازی نمیبینند مجوز بگیرند و هر وقت دلشان خواست مراسم میگیرند. این تبعیضها به جامعه آسیب میزند و وقتی این آسیبها به جایی رسید که صدای اعتراض بلند شد، میگویند طرف مقابل عامل تحریم اعتراضکنندگان بوده، در حالی که خودشان با بیعدالتی فاجعه به بار میآورند. در همین دادگاه فساد مالی سه هزار میلیاردی، در همین حد کم و محدودی که از دادگاه پخش شد همه شنیدیم که یکی از متهمان گفته بود «فلانی به من گفت این کار را انجام بده خودمانیم» این «خودمانیم» یک کلمه است ولی آن را بشکافید و ببینید معنایش چیست یعنی اینکه ما همه یک طیف هستیم و کسی نمیتواند به ما بگوید چه کار کردهاید. خوب در دانشگاهها هم همین است. وقتی یک جریانی پیدا شد که گفت این کارهایتان غلط است. میگویند دانشگاه را سیاسی کردهاید. من به سروران ارجمند اصولگرا که ادعای «اصول» را دارند عرض میکنم که اصول این نیست که همه جا با دلیل و بیدلیل حرفها و خواستههایشان را پشتسر رهبری پنهان کنند. اصول، اصول است. اصول یعنی عدالت، امانتداری، رعایت قوانین و حفظ بیتالمال که امیرالمومنین فرموده امانت است نه طعمه. اما برخیها مانند طعمه به آن نگاه میکنند و میگویند حالا که دست ماست تا میتوانیم بخوریم و ببریم.
الان به طور مشخص، این همه سروصدایی که درباره وزارت آقای توفیقی به راه افتاده ناشی از چیست؟
دعوا اینجاست که یک عده چون زور سیاسی دارند، میخواهند تمام تخلفاتشان را با قدرت سیاسی بپوشانند و بعد برای اینکه کاملاً روی همه چیز سرپوش بگذارند مجبورند طرف مقابل را تضعیف کنند. این اتفاقی است که میافتد و همه مشکلات آن را بر سر دانشگاه خالی میکنند. دانشگاهی که تمام بستگانشان را بدون رعایت ضوابط در پستهای مختلف علمی و اداری آن منصوب کردهاند و در مقاطع مختلف آنها را پذیرش کردهاند. اینها طوری خود را به خواب زدهاند انگار که نمیدانند چه اتفاقاتی در دوره قبل افتاده، در حالی که خیلی هم خوب میدانند اما اگر تغییرات در وزارت علوم انجام شود اینها هم باید مثل بقیه مردم بشوند و دستشان از خیلی چیزها کوتاه میشود و نمیخواهند این اتفاق بیفتد.
اتفاقاً این مخالفان هم میگویند که در زمان اصلاحطلبان، چنین سواستفادههایی انجام میشده و با آمدن دولت احمدینژاد، جلوی سواستفاده گرفته شده است.
من الان به شما کسی را معرفی میکنم که در همین دانشگاه علامه درس خوانده و دکترا گرفته است. هر دو چشم خود را هم در جنگ از دست داده، اما استخدامش نمیکنند ولی یک فرد 25 ساله که هیچ یک از این ویژگیها را ندارد و اصلاً جنگ را هم ندید، به عنوان سهمیه بسیج استخدام میشود و صدتا صدتا از این نوع افراد در مقطع فوق لیسانس و دکترا پذیرش میشوند و آن کسی که دو چشمش را در جنگ از دست داده و خودش تا مقطع دکترا درس خوانده استخدام نمیشود چون به شما میگوید اشتباه میکنید و به شما برمیخورد. آقایان در تمام این مدت این کارها را کردهاند و حالا وزیری آمده میگوید همه چیز باید طبق مقررات انجام شود و مقررات هم عمیقا رعایت شود نه به شکل صوری. خب برای اینکه این فرد را بکوبند باید بهانه جور کنند و بهانههایشان هم منطقی نیست و همه داستان همین است.
47301
نظر شما