زهرا خدایی
فارغ از اینکه اصولاً در نظام بین الملل، همسویی و تضاد منافع میان کشورها امری طبیعی است اما بحران سوریه میان ما و همسایگانمان اختلاف و فاصلۀ بزرگی ایجاد کرده که با توجه به بافت و ساخت کشورهای واقع در حوزه خاورمیانه بیم آن میرود که این شکافها و سر برآوردن هزینههای محاسبه نشدۀ آن، به تهدیدی برای امنیت ملی کشورها تبدیل شود.
ایران و ترکیه، دو بازیگر کلیدی در بحران سوریه که نگاهی متفاوت به بحران جاری دارند، طی ماههای اخیر با کاهش احتمال حملۀ نظامی به سوریه تمایل بیشتری برای همکاری و حل بحران سوریه در مسیر دیپلماتیک از خود نشان داده اند. اما دو کشور با توجه به تضاد منافع در بحران چگونه قادر به همکاری در این مسیر هستند؟
خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگو با اسدالله اطهری، کارشناس ترکیه آیندۀ سوریه را در سایۀ تحولات ایران و ترکیه مورد بررسی قرار داده است که در ادامه می خوانید: ایران و ترکیه در حوزۀ سوریه دارای تضاد منافع زیادی هستند، حال که گام های عملی برای حل بحران سوریه برداشته شده، تهران و آنکارا چگونه می توانند در این مسیر بیشتر به یکدیگر نزدیک شوند؟
پیش از پاسخ به این سوال باید سیاست ترکیه در قبال بحران سوریه را در چند مرحله مورد بررسی قرار داد؛
فراموش نکنیم که ترکیه در ابتدا بهترین روابط را با سوریه داشت؛ تا جایی که برای اولین بار در تاریخ سوریه، یک رییس جمهور سوریه از ترکیه دیدن کرد.
دو کشور مانور نظامی مشترک برگزار کردند.
رابطۀ میان دو دولت تا جایی نزدیک بود که اردوغان به همراه خانواده اش با خانوادۀ اسد به پیک نیک رفتند. از زمانی که اعتراضات شروع شد، داوود اوغلو چندین بار به سوریه رفت و خواستار اصلاحات از سوی دولت سوریه شد.
ایران نیز در ابتدا همین سیاست توصیه به دولت بشار اسد، گفتگو و راه حل سیاسی را پیشنهاد کرده بود؛ ایران مخالف مداخلۀ خارجی در مسئلۀ سوریه بود و احساس می کرد که عربستان، قطر و ترکیه بازی دیگری را در پیش گرفتند. آغاز تضاد میان ایران و ترکیه در واقع از همین جا شروع شد.
پس چرا مسیر تغییر کرد؟
قاعدتاً ایران خواستار حفظ وضع موجود در سوریه بود؛ ایران از تحولات مثبت رخ داده در راستای احیای دمکراسی در کشورهای جهان عرب راضی به نظر می رسید؛ اما وقوع ناآرامی ها در کشوری که متحد استراتژیک ایران بود؛ وضعیت را تغییر داد. ایران با سوریه پیمان دفاعی داشت و حزب الله نیز در همین چهارچوب طی ماههای اخیر در مراحلی وارد جنگ سوریه شد.
واقعیت اینست که نخبگان سیاسی ایران نسبت به سیاست خارجی کشورمان در قبال سوریه اختلاف نظر دارند؛ برخی سیاست ایران را مغایر با اصول جمهوری اسلامی ایران از جمله حق تعیین سرنوشت کشورها می دانستند و با آن مخالف بودند و برخی دیگر با آن موافق بودند؛ در حالیکه اصولاً در بحران سوریه اصلاً اینها مطرح نبود.
مسئلۀ مهم این بود که بحران سوریه، امنیت ملی بسیاری از بازیگران منطقه را تحت الشعاع قرار می داد. حتی ترکها نیز تصور نمی کردند که زمانی در سایۀ تشدید بحران در سوریه حزب اتحاد دمکراتیک سوریه ممکن است به مسئلۀ مهم امنیتی برای آنها تبدیل شود و مرزهای آنها را تهدید کند.
واقعیت اینست که ایران به بحران سوریه، نگاهی امنیتی داشت؛ ترکها تنها به این مسئله فکر می کردند که دامنۀ نفوذ خود را در جهان عرب بازتر کرده اند و نفوذشان را در مصر، تونس و لیبی گسترده کرده و با شورای همکاری خلیج فارس نیز همکاری می کنند و در واقع به هژمون منطقه تبدیل می شوند.
به وضعیت کردهای سوریه اشاره کردید. با مشخص شدن نتیجۀ انتخابات در اقلیم و پیروزی حزب مسعود بارزانی آیا می توان گفت که بارزانی توان تأثیرگذاری بر کردهای سوریه و کمک به ترکیه برای فائق آمدن بر کردها را دارد؟
پیش از پاسخ به این سوال تمایل دارم این پرسش را مطرح کنم که در حوزۀ کردی آیا ایران می تواند کندومینیوم condominium (اعمال نفوذ و حاکمیت مشترک) باشد یا ترکیه؟
به نظر من شاخص هایی که می تواند ایران را در این جایگاه قرار دهد، به لحاظ زبانی، فرهنگی، تاریخی، خیلی بیشتر از کردهاست.
توجه داشته باشید اولین کشوری بود که سیستم فدرالی عراق را به رسمیت شناخت و مخالفتی با خودمختاری کردهای سوریه ندارد؛ چون معتقد است که آنها عمق استراتژیک ایران هستند.
آیا ایران ابزارهای عملی برای در دست گرفتن ابتکار عمل در حوزۀ کردی دارد؟
ترکیه در این راستا تلاش می کند از ابزارهای اقتصادی در شمال عراق استفاده می کند. ترکیه درصدد ادغام کردها در جامعه است. بهترین بورژواهای ترکیه، کردها هستند. ترکیه از نظر تجاری تعاملات گسترده ای با کردها دارد.
اما در عین حال توجه داشته باشید که همۀ اعضای حزب اتحاد دمکراتیک سوریه را همان اعضای پ.ک.ک تشکیل می دهند. می دانید که ریشۀ پ.ک.ک در سوریه است. تصور می کنید که ترکیه از نفوذ کردهای شمال عراق واهمه دارد؟ تصور می کنید دلیل افزایش همکاری های ترکیه با کردهای شمال عراق چیست؟
واقعیت اینست که حزب اتحاد دمکراتیک سوریه تلاش کرد که در مقابل عبدالله اوجالان در سوریه قد علم کند، کردها، شعبه ای از حزب دمکرات را در سوریه ایجاد کردند و توانستند موقعیت خود را در این منطقه تثبیت کنند و این می تواند برای ترکیه هزینه ساز باشد.
اما در پاسخ به سوال شما، چالش های زیادی این حوزه وجود دارد اما این مسئله می تواند مورد توجه قرار گیرد.
به صلاح سیاست خارجی کشورمان نیست که تضاد منافع با ترکیه را با رویکردی تندروانه و افراطی بنگریم. باید به این اصل در سیاست توجه داشت که غیرممکن است دو کشور در همۀ زمینه های سیاسی با یکدیگر منافع مشترک داشته باشند. ایران و ترکیه جدای از سوریه دارای منافع مشترک زیادی هستند: ترکیه در مسئلۀ پرونده هسته ای، تعاملات اقتصادی، شهرک های صنعتی، در مناطق مرزی و در حوزه های امنیتی، اطلاعاتی همکاری زیادی با ایران داشته و دارد.
آیا آنکارا موفق خواهد شد با گسترش همین تعاملات با اقلیم کردستان به مهار بحران در حوزۀ کردی خواهد بود؟ چه آینده برای کردستان سوریه متصور هستید؟
کردهای سوریه در حال حاضر خودگردانی محلی دارند؛ نیروهای دفاع وطنی تشکیل داده اند. در حال مبارزه با جبهةالنصره هستند؛ حتی با ترکها نیز در حال مبارزه هستند؛ متأسفانه ترکیه از نیروهای النصره برای سرکوب کردها استفاده می کند. حتی نظامیان ترکیه برای کشتن کردها از برخی تک تیراندازان استفاده می کنند. گفته می شود ترکیه تلاشهای زیادی برای سرکوب "حزب اتحاد دمکراتیک سوریه" و از بین بردن اعضای آن دارد.
با پذیرش این مسئله که وضعیت کردستان سوریه به سابق باز نمی گردد، آیا این سیاست می تواند تهدیدی برای ترکیه باشد؟
در درون چهارچوب ملی، هر کشور مختار است که شیوۀ مطلوب خود را در سیاست خارجی انتخاب کند. در همین چهارچوب نمی توانیم ایرادی متوجه سیستم عراق و یا ترکیه کنیم؛ خط قرمز ایران زمانی آغاز می شود که تهدیدات متوجه خاک ایران باشد.
اما در مورد چالشهای ترکیه در حوزۀ کردی، باید گفت مسئله ای که از مذاکرات ایمرالی شروع شد و با بستۀ دمکراتیزاسیون دولت ادامه پیدا کرد، به نفع ترکیه است که تفکرش در مورد امنیت ملی تغییر بدهد و با نگاه امنیتی به بحران کردها نگاه نکند. ترکیه نمی تواند اجازه ندهد که 20 میلیون کرد به زبان مادری حرف بزنند؛ در دادگاهها برایشان مترجم بگیرند و سپس در سوریه دربارۀ دمکراسی حرف بزنند. این پارادوکس را کسی باور نمی کند.
با توجه به تضاد منافع میان ایران و ترکیه در مورد سوریه، دولت یازدهم باید چه سیاستی را در این مسیر در پیش گیرد؟
به نظر می رسد گفتمانی که دولت یازدهم آغاز کرد مبنی بر اعتدال، تعامل و میانه روی باید تداوم داشته باشد. ترکیه بزرگترین تنفس گاه ایران در مقاطع مختلف تاریخ و حتی در زمان جنگ ایران-عراق بوده است. اگر زمانی خدای ناکرده مشکلات جدی میان دو کشور به وجود آید، ترکیه برای ما به لحاظ استراتژیک بسیار مهم است. بخشی از آن به این دلیل است که ما با کردستان عراق به لحاظ اقتصادی و سیاسی تعامل بالایی داریم و اقلیم برایمان بسیار مهم است.
به صلاحمان و به صلاح سیاست خارجی کشورمان نیست که تضاد منافع با ترکیه را با رویکردی تندروانه و افراطی بنگریم. باید به این اصل در سیاست توجه داشت که غیرممکن است دو کشور در همۀ زمینه های سیاسی با یکدیگر منافع مشترک داشته باشند.
ایران و ترکیه جدای از سوریه دارای منافع مشترک زیادی هستند: ترکیه در مسئلۀ پرونده هسته ای، تعاملات اقتصادی، شهرک های صنعتی، در مناطق مرزی و در حوزه های امنیتی، اطلاعاتی همکاری زیادی با ایران داشته و دارد.
از این رو به صلاح نیست که در پرونده سوریه- که آنهم در حال جمع شدن است- به دلیل اختلاف موضع با همسایۀ مهم مان سطح ارتباطات را دچار تنش کنیم. نباید به خاطر یک اختلاف کوچک 10 عاملی که ما را به یکدیگر نزدیک می کند، تخریب کنیم. به اعتقاد من باید واقع گرا باشیم. در برخی حوزه های با ترکیه منافع مشترک داریم و در برخی حوزه ها که تضاد داریم باید تلاش کنیم بتوانیم همکاری کنیم.
5252
نظر شما