۰ نفر
۹ مهر ۱۳۹۲ - ۲۳:۵۸

توقعاتی که در دولت های مختلف تنها تکرار می شوند...

اینکه بعد از 34 سال مدیریت کشور با سلایق گوناگون و در برهه ها مختلف، هنوز که هنوز است به محض تعویض دولت ها، لیست بلندبالایی در رسانه ها تولید و منتشر میشود که توقعات اهالی صنعت از وزیر جدید یا انتظارات فرهنگیان از وزارت آموزش و پرورش دولت آینده و یا توصیه های پیشکسوتان به ...را نمایش میدهد، خود از جمله طنزهای مدیریتی در کشور است و نشانه مستدلی مبنی بر مدیریت «آزمون و خطا»یی در کشور.

به عبارتی اداره کردن ساختمانهای مختلف (بخوانید وزارتخانه) بدون کمترین حاشیه ای برای گذراندن عمر مدیریت افراد و نه مدیریت «استعداد و نیروی انسانی» و حرکت بر مدار نقشه مدون و البته رو به جلو. برای همین هم نوشتن این چند سطر خود به خود یک طنز تلخ است اما چه میشود کرد که اهالی مطبوعات هنوز می پندارند که توصیه ها و نقدهایشان جایی در آسمان مدیریت کشور دارد و شاید خدای نکرده مدیری آن را خواند و زیرش خط هایی کشید و زبانم لال، نویسنده و صاحب آن رسانه را صدا کرد و دست بر قضا اتفاقی هم افتاد!

به قول میتی در فیلم قیصر: «ما گفتیم زدیم، شمام بگین زده، خوبیت نداره!»

با این همه و با توجه به همان اداره کردن سازمان و یا مدیریت آزمون و خطایی و یا اتوبوسی، آنقدر عیب و نقص در نظام فرهنگی کشور که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جزئی از آن است، وجود دارد که بعد از این همه سال، همچنان می شود یادداشت نوشت و نکته گفت و نقد کرد!

در حوزه فرهنگ که با پرچم «کتاب» شناخته و بررسی می شود، جفای برخی دوستان رسانه و البته بزرگان ادبیات است که تمام توقعات خود را در سبد کم ارزش «ممیزی» قرار می دهند و از آن غولی می سازند که با این نگاه از پایین به بالا، بعید است حالا حالا مشکلش به شکل ریش های حل شود و داستان می شود همانی که در سالهای قبل شده شاید با کمی تفاوت جزئی!
مشکل حوزه فرهنگ و یا معاونت فرهنگی و یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه «نشر» بیش از آنکه معطل «ممیزی» باشد درگیر «نگاه قانونمند» است.

اصل مطلب این است که در حوزه کتاب؛ باید مراقب بود مدیران ما در سودوکوی خودساخته شان غرق نشوند و آن را نشان افتخار و حاصل کار مدیریتی خود فرض نکنند. اینکه 80 هزار عنوان کتاب در سال در کشور منتشر می شود از همین قبیل خیالات است. مسلم است وقتی تعداد ناشران افزایش یابد، تعداد کتب منتشر شده هم افزایش می یابد؛ این که پز دادن ندارد! اتفاقا خطرناک هم هست! در کشوری 76 میلیون نفری، حدود 80 هزار عنوان کتاب منتشر می شود که میانگین شمارگان آن با اغماض 3هزار نسخه است!

ایراد کجاست؟ هر فردی با کمی هوش و کمی هم اطلاعات به راحتی میتواند مجوز نشر بگیرد و هرآنچه بخواهد منتشر کند! بعد هم برای حفظ مجوز، باید در هر سال 4 عنوان کتاب چاپ کند. تعریف کتاب هم برای وزارت ارشاد، همان بستi ای است که ناشر باید تحویل بدهد و فیپا داشته باشد و شابک!


این خشت اولی است که کج نهاده می شود. در بحث آمار مدیریتی (بخوانید سودوکوی فرهنگی) ما بالغ بر 11 هزار ناشر در کشور داریم اما در بحث عملیاتی، کمتر از 2500 ناشر فعال داریم که می توانند خودشان را به نمایشگاه کتاب برسانند و متاسفانه در بحث کیفی، کمتر از 100 ناشر حرفه ای.

در چنین فضای شلخته ای ما نیاز به شجاعتی داریم که اعلام کند طبق ضوابط جدید، تعداد عناوین منتشرشده کتاب 20 درصد کاهش و حدود 40 درصد از ناشران، لغو مجوز شدند. در واقع ما نیازمند یک انقلاب اساسی در بحث ناشران و تعریف «کتاب» از منظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستیم. آنوقت دیگر راحت تر می توان برای قانونمندکردن ممیزی نسخه پیچید.


شاید برای اینکه این یادداشت به سریالهای هفتگی آب بندی شده مبدل نشود بهتر باشد، باقی نکته ها و توقعات را طور دیگری عنوان کنم آن هم با نگاه بیرونی به وزارت فرهنگ در حوزه نشر؛ به عبارتی چالشهای پیش روی معاونت فرهنگی ارشاد برای مدیریت 4 سال آینده.

مطمئنا بحث شمارگان کتاب از جمله چالشهایی است که در طول سالهای گذشته وجود داشته، مشکل هم از همان خشت اول است و بعد مهربانی بیمبنای نامادری کتاب که بی جهت تصدی گری دولتی را افزایش میدهد. وزارت ارشاد وقتی برای بالابردن آمار و شاید نشان دادن کار سنگین معاونت فرهنگی، تعداد عناوین را ناخواسته به سمت افزایش سوق می دهد و از این افزایش ذوق می کند، از آنطرف مجبور می شود به انحاء مختلف این فرزندان ناخواسته را حمایت کند و اقتصاد نشر بشود دولتی - نیمه دولتی.

در نتیجه مجبور می شود در اتاقهای تاریکی که معلوم نیست چه افرادی با چه صبغه و سابقه ای و چگونه دور هم جمع می شوند و نام کتابهایی را می نویسند که دولت از ناشر، آن را بخرد! بازی جدیدی را آغاز کند که تنها و تنها به عرصه نشر ضربه می زند! جالب اینکه در ادامه برای برجسته سازی سودوکوی مدیریتی به میزان افزایش تعداد عناوین، افزایش اعتبار خرید کتاب را هم در لیست اعلامی خود اضافه خواهد کرد!

بودجه ای که معلوم نیست چرا اینگونه هزینه می شود و از افزایش آن هیچکسی راضی نیست جز معاونت فرنگی ارشاد. در واقع ارشاد با انبوهی از تولیدات ضعیف و قوی روبروست که به خاطر آن مجوزهای سخاوتمندانه و نداشتن اصول و ضوابط کارآمد برای انتشار «کتاب»، مجبور است برای حفظ وجهه سخاوتمندانه، بار عام بدهد و درهم خریداری کند؛ همین میشود انبار وزارت ارشاد که مملو است از کتابهایی که اگر به نهادهای مختلف هدیه هم بدهند، آن را پس می دهند!


به زبان دیگر، شفاف سازی در امر حمایت از ناشران، چالش بزرگی است که ارشاد سالهاست با آن مواجه است و گویا قصد خروج از بن بست آن اتاق تاریک و آن خریدهای فله ای و برخی کارت سبزهای برای برخی ناشران را هم ندارد.


چالش جدی دیگر در حوزه نشر که به نظر می رسد می تواند این سخاوت های بیجهت را سامان دهد، موانعی است که بر سر راه وجود دارد و تنها از ید قدرت دولت قابل پیگیری و حل است؛ مانند بحث کاغذ. یا مساله ویترین مناسب برای توزیع مناسب؛ اتفاقی که سالهاست هر دولتی در بدو ورود و مثلا با آغاز هفته کتاب، بر وجود آن «تاکید» میکند اما عملا اتفاق خاصی نمی افتد؛ دقیقا مثل سالن سینما!

به عبارتی دولت برای کمک دادن به عرصه نشر، باید - تاکید میکنم باید - به سراغ ترمیم زیرساختهای نشر برود و از کارهای روزمره همیشگی فارغ شود. یکی از اصلی ترین زیرساخت ها، تولد فروشگاه های کتاب، حمایت از آنها و ترویج ایده «عرضه و تقاضا» است.

دولت باید بداند وقتی زیرساختی مانند «شهر کتاب» یا فروشگاه کتاب در همه استانها و شهرها بوجود آمد، و یا نظام ملی توزیع در کشور از مافیای یک عده و یک گروه از ناشران خارج شد، و با ارائه مسیرهای مناسب تولید کتاب - از محتوا و مجوز گرفته تا ساختارهای فیزیکی تولید کتاب مانند کاغذ و لیتوگرافی و چاپ و...- هم هر ناشری خود را ناشر نمی داند و هر چیزی را به اسم کتاب منتشر نمی کند و هم ناشران و نویسندگان حرفها ی غصه دیده شدن آثارشان را ندارند و در نتیجه شمارگان کتاب خود به خود بالا می رود و سرانه مطالعه محل مناقشه، به شکل واقعی افزایش مییابد.

ضمن اینکه نباید فراموش کرد که در سالهای گذشته و در بحثهای مربوط به حوزه نشر، اصولا نگاه ما به آینده نبوده است؛ نشر دیجیتال، فروش اینترنتی، ارتباط با فارسی زبانان جهان از طریق شبکه های فروش آنلاین، عرضه کتاب در کشورهای فارسی زبان، ترجمه آثار فاخر برای کشورهای دیگر، آمادگی برای ورود به عرصه های نوین تولید کتاب و یا روشهای هم افزایی تولید بهتر مانند کتابهای صوتی و ایی بوک​ها و...تراژدی «کپی رایت» را هم فراموش نکنیم؛ مساله ای که حل کردنش، شجاعت لازم دارد و اراده و برنامه.

همه و همه از جمله توقعات و یا آرزوهایی است که در حوزه نشر وجود دارد و مطمئنا هم در 4 سال قابل پیگیری نیست اما این دلسوزی منطقی نباید به معنای «نشدن» تلقی شود و وضع همانی شود که هست، یعنی هیچ تغییری رخ ندهد و کار بیافتد به دوش دولت بعدی؛ اتفاقی که تاکنون همین طور رقم خورده!

 

 

این یادداشت در جدیدترین شماره هفته نامه سروش منتشر شده است.

کد خبر 315708

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =