گفتگوی زیر از سوی همایش ایثار و شهادت که روز نهم و دهم مهر در تهران برگزار شد انجام شده است. هدف از این گفتگو از یک سو تفاوت نگرش میان ما مسلمانان با فرهنگ لیبرالیستی غرب در باب ایثار و شهادت و از سوی دیگر تفاوت خوانش موجود در این باره میان مذاهب اسلامی در این زمینه است.


1. همان‌طور که می‌دانید مفهوم ایثار و شهادت یکی از موضوعات مناقشه‌برانگیز در روابط فرهنگی در جهان است. از یک‌سو، رویکرد نظام‌های لیبرال به دنبال ایجاد ارتباط یا این‌همانی بین مفهوم «ایثار و شهادت» و «تروریسم بنیادگرایانه» است و از سوی دیگر رویکردهای دینی یا برخی رویکردهای انتقادی نسبت به لیبرالیسم، این خوانش قصدمندانه را از این طریق به چالش می‌کشند که این مفاهیم حاوی ارزش‌ها یا پتانسیلی برای مواجهه با استعمار یا استیلای ایدئولوژی نظام سلطه است و از این رو حاوی ارزش است. شما این مواجهه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
حقیقت این است که تفسیر هر کدام از مشرب ها ومکتبهای موجود میان بشر از شهادت و ایثار و آثار آن متفاوت است، ضمن این که همه به اصل آن معترف و معتقدند. به عبارت دیگر، بدون توجه به مبانی آن مکتب، نمی توان موقع و جایگاه شهادت را در آن مکتب شناخت. در این میان، کسانی که باور به ادیان الهی دارند و شهادت را نوعی داد و ستد با خدای متعال می دانند، با مکاتبی که به خداوند باور ندارند، تفسیرشان از شهادت و ایثار متفاوت است. با این حال باید دانست که شهادت و ایثار در همه مذاهب و مکاتب، الهی و مادی، جایگاه خود را دارد و هیچ ملت و دولتی از آن بی نیاز نیست. حتی کسانی که تفکر ماتریالیستی یا لیبرالیستی دارند، در اصل شهادت برای وطن یا حفظ حقوق ملی تردیدی ندارند و لاجرم برای آن تفسیری ارائه می‌دهند و جوانانشان را به فراگیری این ارزش و باور به آن تشویق می‌کنند. آنچه معمولا و در حال حاضر حساسیت غربیها را برانگیخته، آسان شدن کشتن و کشته شدن در شرق اسلامی است که این مسأله از نظر درونی و بیرونی علل و عوامل خاص خود را دارد. در حال حاضر، روشهایی از کشتن و کشته شدن در دنیای اسلام معمول شده است که تعجب دیگران را برانگیخته و به علاوه، مفهومی خشن را از شهادت به نمایش گذاشته است. البته غربی ها در ایجاد این شرایط مقصر هستند و با ایجاد فشار بر روی جهان اسلام بسیاری را وادار به عکس العمل کرده‌اند. درست مثل این که شما کسی را عصبی کنید، و وقتی عصبی شد و عکس العمل تند نشان داد، وی را مورد تمسخر قرار دهید. با این حال، مشکل جدی تر از آن است که بتوان به سادگی از این مسأله عبور عبور کرد. این گروه ها روایت خشنی را از اسلام آن هم به زور استخراج کرده و با خصایص بدوی خود منطبق کرده‌اند. از سوی دیگر شهادت و ایثار ابزاری برای جلوگیری از تجاوز دیگران است، زیرا به آنها نشان می‌دهد که برابر تجاوزشان مقاومت خواهد شد. بنابرین طبیعی است که غربی ها این رفتارها را تا حدی تخطئه کنند. اما همیشه باید راه‌های مختلف را برای مبارزه در نظر داشت و اصل را بر زندگی گذاشت، نه مرگ و شهادت.

2. چگونه می‌توان ایثار و شهادت را در مواجهه و یا متناسب با شرایط و ارزش‌های جهان دنیای مدرن، مثل سکولاریزم و اومانیسم (انسان‌محوری) بازتعریف و بازتولید کرد، به نحوی که در محیط فرهنگی آن، قابل درک و قابل اعتنا باشند؟

همیشه باید توجه داشت که شهادت و ایثار در فضایی صورت می‌گیرد که آن فضا آن را توجیه می‌کند. به عبارت دیگر، جنگ باید دلیل داشته باشد، و بهترین دلیل که برای همه انسانها قابل درک است، نبرد برابر ظلم و ستم است. اول باید ظلم و ستمی باشد، ثانیا باید آگاهی از آن ظلم و ستم وجود داشته باشد و به اطلاع دیگران هم رسانده شود، ثالثا آن که از راه های معقول مبارزه علیه آن شود، و رابعا آن که وقتی با هیچ مبارزه معمولی کار آن ظلم و ستم پایان نمی یابد، راه جدی تری که مبارزه و کشتن و کشته شدن است، برای آن مطرح شود تا معقول تلقی شود. این روشی است که همه دنیا از آن استفاده می‌کند. حتی در قوانین بین المللی هم برای جنگ پیش بینی هایی وجود دارد. وقتی کشوری به کشور دیگری حمله می کند، تمام مردم دنیا در می‌یابند که افراد مورد حمله قرار گرفته، حق مقابله دارند. البته گاه شبهاتی پیش می آید که مثلا فلان منطقه جغرافیایی متعلق به کدام کشور است، یا مسائل دیگر که سبب جنگ می شود، اما اصل تجاوز و مقابله با آن برای همه مردم دنیا مهم است. در قرآن، مجوزهای خاصی برای شروع به جنگ یا دفاع داده شده است. برخی برای عموم مردم دنیا راحت‌تر قابل فهم است. اما متاسفانه دیده شده است که در فقه ما، گاه در این باره زیاده روی شده و درست مانند آنچه امروزه وهابی‌ها ترویج می‌کنند، خشونت و عنف در مبارزه حتی در کشتار مسلمانان مخالف آنها، به عنوان جهاد مقدس تعریف می‌شود. جنگهای مذهبی و فرقه‌ای یکی از خونین‌ترین و غیر قابل توجیه‌ترین نبردهایی است که امروزه از سوی این جماعت به عنوان جهاد مقدس مطرح می شود و برای دنیا قابل فهم نیست.


3. چنان‌چه از منظر جامعه‌شناسی تاریخی بنگریم، ایثار و شهادت چه تأثیراتی در تغییرات اجتماعی و فرهنگی ایران داشته است؟
ایران در مقایسه با برخی از کشورها، سرزمینی بوده که در بسیاری از اوقات در معرض حمله و تهدید قرار داشته است. این مسأله به شرایط جغرافیایی آن مربوط می‌شود. تاریخ ایران از دورانی که مکتوب شده تاکنون، خبر از جنگها و نبردهای طولانی دارد. حمله ساکنان شرق به ایران از قرن چهارم تا حمله چنگیز و تیمور یکسره ادامه داشته و در بسیاری از این حملات، مردمان ایران قتل عام شده‌اند. بعدها در دوره صفوی هم این نبردها با ازبکها در شرق و عثمانی ها در غرب ادامه یافت. در دوره قاجار به جز مقاطع جنگهای ایران و روس، تقریبا اوضاع آرامی داشتیم. در جنگهای جهانی اول و دوم هم ایران اشغال شد اما نبرد جدی جز در برخی از مقاطع به صورت مبارزات منطقه ای علیه استعمار حرکتی صورت نگرفت. پس از انقلاب، تهدید ایران از سوی صدام، یک جنگ هشت ساله را بر ما تحمیل کرد که تقریبا همه ما با ادبیات آن آشنا هستیم. به طور کلی باید عرض کنم ایران شیعی و ایران انقلابی، هم بر اساس قرآن و هم داشتن فرهنگ عاشورا، انس زیادی با مفهوم شهادت دارد. این ارزش به صورت جدی در ذهنیت جامعه شیعی ایران هست. با این حال، بنده باید عرض کنم، هم جامعه ایرانی و هم تشیع، در تربیت یک نسل فرهیخته اثر گذار بوده و هستند که رفتار معقول دارند. مسلما اگر صدام به ایران یورش نیاورده بود، مردم ایران به هیچ روی و هیچ زمانی در اندیشه جنگ با دیگران نبودند. مردم ایران حتی در مبارزه با شاه نیز تلاش کردند از راه های مسالمت جویانه پیش بروند. ما انقلاب با آن عظمت را به دلیل داشتن رهبری و مردم معقول، تقریبا به آرامی و با کمترین شهید ـ در مقایسه با انقلابات دنیا ـ به انجام رسانیدم. مردم ایران ضمن آن که مردمی فرهیخته و آرام هستند، اما در وقت تهاجم دیگران، تا حدی که توان داشته اند مقابله کرده‌اند. با این حال، من مطمئن هستم که مردم ایران هیچ گاه رفتارهای خشن بدوی های وهابی را به اسم جهاد مقدس از خود بروز نخواهند داد، ضمن آن که در وقت تجاوز مانند شیعیان لبنان، ایستادگی قاطع خواهند داشت.


4. آیا خوانش اسلامی- شیعی از ایثار و شهادت تفاوتی با خوانش اسلامی- غیرشیعی از آنها دارد؟ اگر بله، این خوانش چه وجوه تمایزی را به فرهنگ و اجتماع شیعی در مقایسه با فرهنگ‌ها و اجتماعات اسلامیِ غیرشیعی بخشیده است؟
اصل فرهنگ شهادت و ایثار در اسلام، صرف نظر از این که مربوط به کدام دسته و فرقه باشد، برگرفته از آیات فراوان قرآنی است که امر «قتال» با کفار را مورد تأکید قرار داده و کشتن و کشتن شدن در آن را احدی الحسنین نامیده است. بنابرین در این باره تفاوتی میان اسلام شیعی و اسلام سنی وجود ندارد. اما در بستر تاریخی، وضعیت شیعه، به دلیل فشارهایی که به عنوان یک اقلیت و در بسیاری از موارد به خاطر حرکت های عدالت خواهان و اصلاح گرایانه خود تحمل کرده، مفهوم شهادت و مبارزه را بیشتر تجربه کرده است. اگر بخواهیم جدی تر نگاه کنیم، بحث شهادت امامان، و بویژه بحث عاشورا و امام حسین (ع) فرهنگ خاصی را در شیعه پدید آورده است. برگزاری مراسم محرم به صورت هر ساله باز بر این مفهوم تأکید دارد. مفاهیمی چون محشور شدن با پیامبر(ص)، نشستن سر سفره امام حسین(ع)، همراه بودن با شهدای کربلا، و تمامی فرهنگ عاشورا و نیز قصه‌های رخ داده در کربلا و خواندن آنها به عنوان روضه به صورت مکرر، مفهوم شهادت و ایثار را در ذهنیت شیعه استوارتر و بروزتر می‌کند. باز هم تأکید می کنم که اساس این فرهنگ اسلامی و قرآنی است و از این زاویه باید از تلقی اسلامی آن سخن گفت.


5. اگر بخواهیم ایثار و شهادت را با دو امر «حملات انتحاری شهادت‌طلبانه» و «تروریسم بنیادگرایانه» مقایسه نماییم، چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی میان آنها، از لحاظ خاستگاه‌های تاریخی و فکری، و همچنین از حیث تأثیرگذاری در تحولات تاریخی وجود دارد؟
باید توجه داشته باشیم که پدیده جنگ و مبارزه در همه اشکال آن، از جنگهای بزرگ گرفته تا جنگهای پارتیزانی، در تمام طول تاریخ همراه و همزاد بشر، با هر ایده و آرمان و خاستگاه فکری و اجتماعی بوده است. این نبردها دلایل خاص خود را داشته و بسته به شرایط وقوع آن، اهمیت و البته باورهای دینی که آن را در احاطه داشته، با شدت و ضعف و همچنین اسلوب‌ها و روشهای مختلف همراه بوده است. مسأله ای که در اطراف جنگ اهمیت داشته و دارد بحث اخلاق و نظام حقوقی آن است. فرض کنیم اصل جنگ درست باشد یا نباشد، محدوده‌ آن از لحاظ حقوقی تا کجاست؟ آیا اخلاق جایی در جنگ دارد؟ الان در دنیا مجموعه مباحث حقوقی مربوط به جنگ مطرح است، در اسلام هم مباحثی از قدیم بوده و فقهای در باره آنها بحث کرده‌اند. بحث کشتن پیران و بچه ها، بحث قطع درختان، بحث سوزندان دشمن یا مباحث دیگر. عدول از این محدوده‌ها یعنی انجام کارهای غیر اخلاقی که معمولا آن هم با اهداف خاصی صورت می گیرد، دلایل خاص خود را دارد. در حال حاضر نوعی تروریسم به اسم مذهب توسط برخی از فرقه های مذهبی صورت می گیرد که عنوان مبارزه و جهاد به آن داده می‌شود. در این نوع از رفتار، قتل کودکان و مردان و زنان غیر نظامی با ایجاد انفجارهای عظیم در مراکز تجاری و غیره مجاز شمرده می‌شود. در این زمینه، میان کفار و مسلمانانی که حتی مخالف آنها هستند، فرق گذاشته نمی‌شود. در حال حاضر نوعی خشونت غیر عادی و رفتار افراطی به صورت اصل مسلم و مثبت برای این فرقه مذهبی درآمده است. چنین تلقی از شهادت و کشته شدن انتحاری در فقه اسلامی هم کم سابقه است و با این حال به زور به عنوان یک ارزش ترویج می شود. به نظر می‌رسد مسلمانان به لحاظ حقوقی و قانونی نیازمند بازنگری عمیق در اخلاق و حقوق جنگ هستند تا این تفاوت ها را نشان داده و مرزها را روشن کنند. ادامه این وضعیت، برای مسلمانان نوعی آبروریزی و به سختی قابل دفاع است.


6. خوانش ایرانی شیعی از مفهوم ایثار و شهادت چه نسبتی با خوانش مسیحی از آن دارد؟ این خوانش اسلامی ایرانی از ایثار و شهادت، آیا قابلیت تبدیل شدن به فرهنگی جهانی یا موضوعی در حدود مجادلات جهانی‌شدن دارد؟
باید توجه داشت که در چهارچوب «دین» که باور به مبدأ و معاد دارد، چه اسلام باشد چه یهودیت و چه مسیحیت، یعنی ادیانی که به خدا و قیامت معتقدند، و حتی آیین زرتشتی، ایثار و شهادت، به نوعی نزدیک به هم است. ممکن است در برخی از اینها، روی جهت خاصی تأکید بیشتری صورت گیرد، یا نوعی فلسفه خاص مانند آنچه در باره عیسی مسیح و نقش شهادت وی در پاک کردن گناهان مؤمنان، مطح شود که که دیگر ادیان کمتر دارند. اما این که اگر کسی شهید شد، به بهشت خواهد رفت، حوریان از او استقبال خواهند کرد و مسائل دیگر، مسائلی است که در همه ادیان مشترک است. فقط مارکسیستها و آنان که به قیامت باور ندارند در زمینه تفسیر ایثار و شهادت به گونه ای متفاوت می اندیشند، هرچند آنها هم در این زمینه مجبور به ارائه باورهای شبه دینی هستند. البته باید توجه داشت که گاه در تفسیرهایی صورت می گیرد مشابهت در برخی از آنچه به عنوان شعائر از آن یاد می‌کنیم بیشتر به چشم می‌آید. در این زمینه هر آنچه به عنوان فلسفه ایثار یا شهادت گفته می شود لزوما دقیق نیست و باید با کلیات قرآنی مطابقت داده شود. گاه گرایش های نادرستی در مذاهب هست که ممکن است از حقیقت آنچه در متون اصیل آمده، فاصله داشته باشد.


7. در کنش روزمره شاهد برخی تناقض‌ها بین رفتار شهروندان و ارزش‌های اخلاقی آنها می‌بینیم. این تناقض خودمحوری - ایثارگری را چگونه تحلیل می‌کنید؟ به عنوان مثال شهروندان در رانندگی حقوق دیگران را رعایت نمی‌کنند، که می‌توان آن را برآمده از نوعی شخص‌محوری دانست. در حالی که همین شهروندان به احتمال زیاد ایثار و شهادت را به عنوان ارزش تلقی می‌کنند.
باور کردن یک ارزش بستگی به دو امر دارد. نخست علم به آن امر که شامل فلسفه وجودی یک ارزش، آگاهی از نقش آن در زندگی، دانستن اعتبار و شرعیت آن از نظر خدا، حکومت و نهادهای دینی مربوطه، و مجموعا این که آن باور به لحاظ ذهنی و عقلی باور درست و صحیحی است می شود. دوم این که این باور به صورت یک عادت و احساس با جان آدمی آمیخته شود، بطوری که امکان جدا شدن از آن وجود نداشته باشد. با توجه به این مسأله، ارزشهایی وجود دارند که هر دو ویژگی را دارند و مردم با تمام وجود به آنها باور دارند و حد و حدود و حقوق آن را رعایت می‌کنند. باورهایی هستند که «علم» و دانایی کافی نسبت به آنها وجود ندارد، اما به صورت یک عادت مورد توجه مردم است. باورهایی هستند که علم به آنها از نظر دانستن فلسفه وجودیش نیست، اما علم به این که خداوند آن را معتبر دانسته وجود دارد، هرچند در همین مورد ممکن است مردم عادت و حس توجه انجام و توجه به آن را نداشته باشند. موردی که در پرسش آمده، با این توضیح قابل فهم است که برخی از مواردی که مردم رعایت نمی‌کنند به دلیل نبودن علم کافی است، یا آن که آن را پدیده ای عرفی می دانند که لزومی به رعایت و باور به آن نیست. در این میان، مسائل دینی ارزش و اعتبار خاص خود را دارد، به خصوص اگر خداوند در قرآن روی آن تأکید کرده باشد. بحث جهاد و مبارزه و ایثار و شهادت، سخت مورد توجه قرآن است و البته جایگاه آن در کنار دیگر ارزشها و اعمال دینی است که نباید فقط روی یکی از آنها تأکید شود. به هر حال، برای نهادینه کردن هر امری در جامعه و برانگیختن توجه مردم به آن، باید همه جنبه ها رعایت شود.


8. با توجه به تغییرات فرهنگی جامعه ایران، چه تغییری در ماهیت و هویت مفاهیم ایثار و شهادت در سطح جامعه مشاهده می‌کنید؟ دلیل چنین رویه‌ای چیست؟
به طور معمول، جهاد و شهادت در دورانی که به هر دلیل جنگ با دشمن جریان دارد، بیشتر مورد توجه جامعه به خصوص اقشار جوانی است که علاقه مند به دین و ارزشهای وطنی و ملی خود هستند. در کشور ما، پس از جنگ، تا چند سال آثار این توجه به صورت جدی مطرح بود، اما به مرور، با فاصله گرفتن جامعه از زمان جنگ و برآمدن نسلی تازه، بیشتر آن توجه جنبه ذهنی به خود گرفته است. در حال حاضر می توان گفت، ضمن آن که مردم متدین همچنان و به صورت سنتی وفادار به دین و ملیت خود هستند، اما آن احساس، بشدت زمان جنگ وجود ندارد. در این زمینه نباید نگران بود، باید به مردم یاد داد که هر چیزی سرجای خود اهمیت دارد. زمان صلح تلاش و کار اقتصادی و زمان جنگ از جان گذشتگی و ایثار. همان طور که نباید در وقت جنگ، همه چیز را فدای جهاد کرد، در وقت صلح هم نباید جنگ و جهاد و ارزش آن را از یاد برد.


9. برای مقابله با بازنمایی رسانه‌ای منفی ایثار و شهادت به عنوان گونه‌ای اسلام‌هراسی در رسانه‌های غربی چه راهکارهایی را پیشنهاد می‌کنید؟
در اینجا چند مسأله را باید از یکدیگر تفکیک کرد.
همان طو رکه اشاره کردیم اولین مسأله این است که طی دهه اخیر نوعی اقدامات انتحاری یا فدایی توسط اعضای القاعده باب شده است که به دلیل هجوم به بازار و مغازه ها و مردم عادی به اسم مبارزه و مجاهده صورت زشتی از این قبیل کارها ایجاد کرده است. این رفتارها در نگاه جهانیان به دلیل از بین بردن مردم عادی، به هیچ روی به عنوان ایثار و شهادت شناخته نشده و به ابزاری برای اسلام هراسی تبدیلی می شود.
دیگر این که، همین عمل اگر در جهت یک مبارزه اصولی و واقعی با دشمن باشد، شاید در محل خود زمینه دفاع داشته باشد، چنان که چنین اقداماتی در جهان بی سابقه نیست و آن طور که گفته شده ژاپنی‌ها به انجام آنها در جنگ جهانی شهرت داشتند. حتی پیش از القاعده، حزب الله لبنان، در مقابله با اشغالگران لبنان که تجاوز به حریم کشوری دیگر کرده بودند، از این روش استفاده می‌کردند. مهم فضایی است که این قبیل اعمال و اصل جنگ در آن انجام می شود. انجام اقداماتی از سوی ملتی که مورد تجاوز و تهاجم و اشغال قرار گرفته، به راحتی قابل درک است، در حالی که انجام کارهای آنچنانی در شرایطی که به نظر بسیاری از مسلمانان انجامش قابل توجیه نیست و صرفا نوعی خشونت بی مورد و افراطی است، برای دیگر مردم دنیا نیز قابل درک نبوده و علاوه بر استهزاء، ابزاری برای اسلام هراسی نیز هست. در این زمینه، مقصر کسانی هستند که این روش را باب کرده و خوراک تبلیغاتی برای دشمنان اسلام فراهم می‌کنند.

 

 

 

کد خبر 315861

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • كامران A1 ۲۱:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۰
    1 3
    مخاطب هاي سياسي و دلسوز حقوق بشر خبرآنلاين كجان!!؟؟ خوشبينانه اش اينه كه فقط براي شلوغ كاري جون ميدن وگرنه كلاً دنبال حقوق خودشون هستن وگرنه كه ميشه گفت طرفداراين وحشيا هستن!!!
  • عباس IR ۰۵:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۱
    1 1
    سلام، افراط گرایی زمانی شکل می گیرد که عنصر آگاهی تضعیف شده باشد .افراط گرایان انسانهایی هستند که دانش محدود وایزوله ای دارند وبه دنیا از سوراخ تنگ وریزی می نگرند.آنان دانسته های خود را کامل وخود را از هرگونه نقصی مبرا می بینند.افراط گرایان عموما از نظر شخصیتی آفرادی اقتدارگرا،با عصبیت،انحصارطلب،خود شیفته واز نظر عاطفی افرادی بی عاطفه وبی احساس هستند(داشتن زمینه روانی انجام خشونت وحتی قتل)ولی عامل اصلی شکل گیری افراط گرایی در آنها نداشتن دانش وآگاهی به همراه عصبیت واختلالات روانی شخصیتی است.