همه چیز چینی شده،سیاست خارجی را هم امتحان کنیم

مناسبات ایران و امریکا بر خلاف آنچه تصور میشود محدود به تصمیمات رئیس جمهور آمریکا نیست. او با محدودیت های سیاسی و حقوقی بسبار زیادی روبروست که تهران برای تصحیح مناسبات خوب است به آنها توجه کند . آنچنان که چینی ها در زمان رفع اختلاف با امریکا به آن توجه داشتند

روابط تهران، واشنگتن باید از دو زاویه مورد توجه قرار گیرد اول مناقشه حدود 34 سال گدشته آنها دوم آینده روابط و مناسبات پایتختها که سوءتفاهم های دو طرف بر آن سایه سنگینی انداخته است. اما آیا امکان دارد این دو را به بهای رفع اختلاف ها و نزدیکی طرفین از یکدیگر تفکیک کرد؟.به خاطر صلح ،به خاطر منافع ملی وبه خاطر عبور از شرایطی که بتوان مردم را در پس آن از اینهمه فشار اقتصادی ،روحی ، روانی و عصبی نجات داد؟
نمیخواهم بگویم مسئولیت تمام آنجه متوجه مردم شده صددر صد متوجه ایالات متحده است.این که ساده انگاری محض و از جنس همان فرافکنی های معمول در سیاست زیرکانه رفع مسئولیت از خود و گناه را به آسانی گردن دیگری انداختن است. اما وقتی با رویکردی منطقی و معقول و با قرار گرفتن در مسیری منطبق با تعهدات بین المللی و تضمین امنیت و منافع ملی میتوان حداقل روان ملت را از اینهمه فشار عصبی و روحی رها و شرایط حیات اجتماعی و اقتصاذی بهتری را برای آنها فراهم کرد، چرا و به چه دلیل نباید از فرصت پیش آمده که مسلما تکرار نخواهد شد استفاده کرد؟ مسایل ایران وایالات متحده به همان اندازه که دارای پیچیدگی ها ومسایل حساس است به همان میزان و شاید بیشتر دارای وجوهی برای اقدامات مشترک به منظور رفع سوءتفاهم ها و نگاه به آینده است. البته هردوطرف برای عبور از این مسیر پر پیچ و سنگلاخ و لغزنده با مشکلاتی روبرو هستند که میتواند چشم انداز عبور سلامت از این جاده را با نگرانیهایی همراه کند(نکته ای که آقایان روحانی و اوباما در مکالمه تلفنی تاریخ خود به آن اشاره کردند)اما توجه به بهایی که ازایجاد تحول کیفی در روابط میتواند عاید منافع ملی وآرامش طرفینی گردد ضرورت توجه به تدوین هرگونه راهبرد تضمین شده و استراتژی پایدار امری مسلم به نطر میرسد.باید توجه داشت دو پایتخت بنا نیست در فرایند کنونی وجود و منافع استراتژیکی یکدیگر را نفی و انکار کنند،ابدا اینگونه نیست، بلکه قرار است اصل بر احترام طرفینی و پذیرش مولفه های یاد شده در کنار مسئولیت های بین المللی یکدیگرباشد. آنهم به عنوان دو عضو متهدجامعه جهانی.مانند چین و ایالات متحده که در هنگام آغاز گفتگوها و رفع سوءتفاهم هادر اوایل دهه 70 میلادی متوجه شدند وجوه اشتراک نظر و تفاهم آنها بیش از نقاط اختلافشان است.مضافا اینکه به مکانیزمی برای طرح وحل اختلافاتشان دست یافتند. نتیجه این نوع دیپلماسی هم اکنون در برابر جهانیان است. بدون آنکه منافع ملی شان را زیر پا بگذارند.شما که منکر نیستید؟.اصلا چرا راه دور برویم نوع مناسبات ویتنام با ایالات متحده را ببینید.دریایی از خون و تلی از ویرانی میان این دو وجود دارد ولی مذاکره و رابطه را که الی الابد قطع نکردند.کردند؟ البته الگوی کره شمالی هم پیش روی شماست . خیلی مهم است از کدام پنجره به موضوع نگاه کنید؟
یکی از مسائل مهم ،پیچیده و حقوقی مناسبات ایران و ایالات متحده موضوع محدودیت های سیاسی و حقوقی در فرایند عادی سازیست که اتفاقا آنزمان از سوی چینی ها در مذاکره با امریکای ها مورد توجه قرار گرفت " وجود محدودیت های ناشی از ساختار حقوقی و سیاسی داخلی ایالات متحده برای رئیس جمهور".
این محدودیت‌ها معمولاً نادیده گرفته می‌شوند اما برای خروج از بن بست توجه به آنها امری ضروری است. طبیعی است اگر غیر از این باشد خروجی هر فرایندی خود به خود به موضوع مناقشه برانگیز دیگری تبدیل خواهد شد.
اماچرا نبایدبی توجه بود و غیراز این فکر کرد؟دلیل آن روشن است.ذر گستره سیاسی امریکا شخص رئیس جمهور در عرصه‌های بحث برانگیزبین‌المللی، فردی لزومامبسوط الید نیست و فارغ از آنچه در سنا، کنگره و دیگر ساختارهای سیاسی، حقوقی و حتی احزاب دموکرات و جمهوری خواه می‌گذارد ، نمی‌تواند تصمیمی مهم بگیرد. باید قبول کرد ساکن کاخ سفید با محدوددیت‌های زیادی روبروست. البته این سخن بدان معنا نیست که رییس جمهور آمریکا فاقد قدرت در تصمیم گیری است. خیر، اتفاقاً قدرت او از سایر قدرتهای درون حاکمیتی آمریکا بیشتر است،اما این قدرت در چارچوبه‌ای مشخص و تعریف شده عمل می‌کند.لذا قدرتمند بودن آقای رئیس جمهور به آن معنا نیست که صرف توافق با او به معنای اتمام کارخواهد بود. این ساده انگاری تمام عیاریست.
درک نحوه توزیع قدرت و تنظیم روابط در ساختار قدرت امریکا در اعمال و پیگیری فعل و فن دیپلماسی با واشنگتن بسیار با اهمیت است. لذا انتظار ایجاد تحول اساسی ازسوی رییس جمهور آمریکا ، فارغ از محدودیت‌های او نه تنها ساده کردن بی وجه موضوع بوده و پاسخی از آن یافت نخواهد شد، بلکه توان هر مذاکره کننده‌ای را در فرآیند سازی و بهره‌گیری از فرآورده نهایی دیپپلماسی به زیر سوال خواهد برد.آقای دکتر ظریف به دلیل تسلط بر کار و نیز سالها اقامت در ایالات متحده این ساختار حقوقی و پیچیده را تا آنجا که مطلع هستم بهتر ازخیلی امریکایی ها میشناسد و بافن کشتی فرنگی درحد تبحر ویژه آشناست. همین موجب امیدواریست. اگر بگذارند.matinmos@gmail.com

کد خبر 316950

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهران A1 ۱۰:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۱۸
    5 0
    خیلی متن جالبی است متشکر از این منظر کمتر در ایران به موضوع نگاه شده