به گزارش خبرآنلاین، کتاب «گمشده من» برگرفته از خاطرات محسن رضایی درباره سردار شهید علی هاشمی، فرمانده سریترین قرارگاه اطلاعات جنگ (نصرت) است.
محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران در این کتاب به سرگذشت قرارگاه سری نصرت و نقش شهید علی هاشمی در آن نگاه تازهای دارد؛ روایتی که در شروع کتاب با یک بحران ایگونه آغاز می شود: «بعد از عملیات بیتالمقدس، عراقیها دست ما را خوانده بودند و فهمیده بودند چگونه عملیات میکنیم...» و این آغاز ماجراست.
محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران، برای انجام عملیات در هورالهویزه، که طرحی دور از انتظار دشمن بود، قرارگاه سری نصرت را به فرماندهی علی هاشمی تشکیل داد که این فرمانده دفاع مقدس در سال 1367 در جزایر مجنون به شهادت رسید.
محمد مهدی بهداروند درباره چگونگی تدوین کتاب «گمشده من» گفت: در سال 1381 مصاحبهای 3 ساعته با محسن رضایی درباره علی هاشمی و با تمرکز بر عملیاتهای خیبر و بدر، انجام شد که مطالب حاصل از این گفتوگو و نیز گفتوگو با سردار احمد سوداگر که بخشی از شناسایی منطقه هورالهویزه را بر عهده داشته و استفاده از اطلاعات سردار علی ناصری، از معاونان علی هاشمی در کتاب «پنهان زیر باران»، کتاب «گمشده من» تدوین شده است.
وی با اشاره به چگونگی شهادت علی هاشمی گفت: وی در قرارگاه نصرت بوده که 2 بالگرد عراقی حمله شدیدی را آغاز میکنند. دستور عقبنشینی داده میشود، اما علی هاشمی قبول نکرده و در نیزارهای جزیره مجنون مقاومت میکند. از آن پس هیچ خبری از وی به دست نیامد.
این نویسنده ادامه داد: با تصور اسیر بودن علی هاشمی، برای جلوگیری از شناسایی وی توسط ارتش بعث مدت 22 سال نامی از علی هاشمی برده نشد. تا این که رژیم بعث عراق سقوط کرد و با جست و جوی نیروهای تفحص، باقیمانده پیکر این شهید شناسایی و اردیبهشت ماه 89 به خاک سپرده شد.
بهداروند همچنین درباره ویژگی دیگر این کتاب گفت: ویژگی دیگر اثر در مقایسه با دیگر کتابها زبان بیان آن است. آثار زیادی وجود دارد که از سادگی گفتار برای دلنشین شدن و یافتن مخاطبان گسترده کوشیده اند اما آنچه زبانی ساده را جذاب میکند فاکتورهایی است که در اغلب آثار مشاهده نمی شود و خوشبختانه در این اثر می توان تا حدود زیادی وجود آن ها را حس کرد.
علی هاشمی سال 1340 در منطقه عامری اهواز به دنیا آمد. در نوجوانی از جریانات سیاسی آگاهی داشت و با شروع تظاهرات و راهپیماییها علیه رژیم پهلوی فعالیتهای چشمگیری کرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت موقت و سپس رسمی به عضویت کمیته انقلاب اسلامی درآمد و در آغاز تشکیل سپاه پاسداران از کمیته به سپاه انتقال یافت و علی شمخانی، فرماندهی سپاه خوزستان، او را به فرماندهی سپاه حمیدیه منصوب کرد. وی از آغاز تا پایان جنگ در جبهه حضور داشت.
بنابر گزارش ناشر، همچنین کتاب خاطرات سردار فتحالله جعفری با عنوان «دکل ابوذر» بزودی به چاپ چهارم می رسد. سردار جعفری در کتاب «دکل ابوذر» اهمیت این دکل را در روزهایی که همگان انتظار آزادسازی خرمشهر را میکشیدند، بازگو کرده است.
همچنین در کتاب «دکل ابوذر» خاطرات دیدهبانی و صبوری سردار شهید حسن باقری گفته شده است که چطور وی از فراز دکل مراقب منطقه بود تا روزی نیروهای ایرانی را از شرق کارون برای رسیدن به خرمشهر هدایت کند.
در یکی از صفحات کتاب آمده است:
«نام این دکل را حسن باقری گذاشت «دکل ابوذر». اما پیش از آن یک دکل مخابراتی بود که در روزهای اول جنگ هم فعال بود و کار میکرد. تنهایی این دکل در بیابانهای گسترده شرق کارون، بیشباهت به تنهایی ابوذر در صحرای ربذه نبود. یافتن این شباهتها و نزدیک کردن اشیا و شخصیتها، آن هم در روزهای پرهیاهوی جنگ، نشان از یک ذوق دینی و اعتماد به نفس عجیب دارد.»
در انتهای کتاب «دکل ابوذر» تصاویری از آلبوم عکس سردار شهید حسن باقری برای شناساندن و نشان دادن این دکل آورده شده است.
6060
نظر شما