طی سالهای اخیر دستکم از زمانی که در موضوع پرونده هسته ای ایران بن بست های جدی میان ایران با آژانس بین المللی انرژی هسته ای از یک سو ،شورای امنیت از سوی دیگر و گروه 1+5 از سوی سوم به وجود آمد این بحث در میان آگاهان و تحلیل گران سیاسی مطرح شد در یک زمان فرضی برای حل منطقی بحران ،کلید واقعی باز گشایی درهای بسته شده دردست کدامیک از این 3 قرار داردو در میان این 3 کلید در دست کیست؟در هایی که صرف نظر از منتهی شدن مطلوب به مقصود ، بتواند تهران را به کریدوری مطمئن برای برون رفت از طوفان هدایت کند. از سوی دیگر مسیر مذاکرات طی سالهای اخیر به گونه ای نگران کننده بر ابهام شناخت نحوه طی مسیر به شدت افزود و معلوم نشد بالاخره کدام استراتژی برای حصول نتیجه ای مورد رضایت طرفین میتواند در دستور قرار گیرد. البته طی این مدت نیز نه تنها روابط ایران با آژانس تجربه تلخی را سپری کرد بلکه شورای امنیت متاثر این تلخی وارد ماجرا شد و با صدور قطعنامه هایی بی سابقه علیه موضوعی که به دلیل ماهیت فنی آن میشد به تیرگی نگراید بحران به یکباره جنبه ای سیاسی و به شدت امنیتی به خود گرفت و شرایط را برای تهران از آنی که بود پیچیده تر کرد.
ورود شورای امنیت علی رغم ارزیابی اولیه وبا اشتباه محاسباتی راهبردی بسیار عجیب دولت قبلی در بررسی شرایط وتصور غلط از عدم ارجاع پرونده به شورای امنیت ، با اقدام قاطع شورای حکام آژانس در فوریه 2006 اتفاق افتاد وموجب گردید پای دیگران و بی طرفها یی که در عمل نمیتوانستند بی طرفی خودرابه نفع ایران حفظ کنند به فضای تنش آلود باز شود . در دومین و حیرت آورترین رصد غلط اطلاعاتی ، دولت وقت که اطمینان به 2 رای منفی چین و روسیه داشت عملا این دو کشور به ویژه روسیه بر خلاف تصور تهران آن زمان و بعدها به هر 6 قطعنامه رای مثبت دادند و ایران عملا در کار انجام شده قرار گرفت. در حالی که به سادگی میشد فهمید در فضای ایجاد شده بخصوص روسیه با ایران همراهی استرتژیک نخواهد کرد. چین که پیشکش . از اینجا بود که دیدگاه "اینقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره شود" بر استراتژیک ترین و خطرناک ترین موضوع سیاسی تاریخ معاصر ایران حاکم و سر فصلی طوفانی بر سیاست خارجی و پرونده هسته ای ایران حاکم شد. این شرایط همان وضعیتی بود که تیم مذاکره کننده قبلی نگران از آن به خوبی توانسته بود موضوع را مهار و جبهه را صرفا در 2 سوی آژانس(به لحاظ فنی) وگروه 3گانه اروپایی(از جنبه سیاسی) محدود کند. اما صرف نظر از روند وقایع سالهای اخیر موضوع اصلی اینک و شاید از مدتی پیش این بود با توجه به میراث دریافتی از دولت قبلی از کدام راه وبا چه دیدگاهی و چه هزینه ای میتوان از بن بست خارج و پرونده را به شرایط عادی و قابل دفاعی بازگرداند؟ به اعتقاد من پاسخ مسئله ساده تر از آن بوده و هست که نتوان به آن دست یافت .در واقع در طرح سوال کدام راه ؟ با توجه به نحوه مدیریت پرونده توسط تیم قبلی مذاکره کننده به راحتی میشد و اکنون نیز میتوان پاسخ رابه روشنی دریافت کرد ."پاسخ گروه مذاکره ژنو یا همان تیم مشهور به 1+5 است".
واقعیت آنستکه هم آژانس بین المللی انرژی هسته ای در مقام یک نهاد حقوقی و فنی که وظیفه قضاوت از سوی شورای امنیت نیز به آن واگذار شده وهم شورای امنیت هر دو عمیقا و عملا تحت تاثیر تصمیمات اعضای 1+5قرار دارند و نمیتوان به فرمولی در حل مشکلات پرونده ایران بدون نظرآنها دست یافت. مگر آنکه به طور مشخص عنصر یا عناصر و اقعی درون آن به تصمیمی روشن در قبال ایران دست یابند.در واقع سازمان ملل از کانال شورای امنیت آشکارا به تهران این پیغام را داد بدون توافق با این گروه آنهم خارج از چارچوبهای حقوقی و محدود کننده شورای امنیت ،نه امید داشته و نه میتواند گره ای از پرونده بازکند.چارچوبه هایی که اعضای گروه 1+5 اسیر آنها نیستند . این در حالی بود که دولت وقت تهران طی سال های بحران علی القاعده باید متوجه میشد ارجاع پرونده به شوراآنهم با درخواست یکی از مهمترین نهادهای حقوقی بین المللی که متعهد به الزامات آن است به چه بهائی برای کشور تمام خواهد شد؟ونتایج آن چگونه میتواند اثرات زیانباری بر کشور وارد کند ،که کرد. پس آنچه بوده و هست و از قبل هم درک آن دشوار نبود ،این بود که برون رفت ازبن بست حاکم بر مناسبات نه شورای امنیت است و نه تامین خواست آژانس در وین.درست به همین دلیل پس از مذاکرات موفق ژنوو باز شدن روزنه هایی جدی در روابط ایران و امریکا به یکباره بن بست موجود در مذاکرات وین شکسته وهم معاون وزیر خارجه ایران و هم معاون مدیر کل آژانس از روند مذاکرات و نتایج آن ابراز خوشحالی کردند .به نحوی که اعلام شد دور بعدی مداکرات در تهران صورت میگیرد. درعرف دیپلماتیک فاصله زمانی کوتاه میا ن ادوار مذاکرات و نیز انجام آن در تهران به خودی خود نشانی مثبت از اعتماد و پیشرفت مذاکرات تلقی میشود. بی شک نتایج این روند مثبت در گفتگو های آینده میان تهران و 1+5 خودرا نشان خواهد داد. آنگاه این 1+5 و طرف اصلی درآن است که تصمیم نهایی را خواهند گرفت، هم برای آژانس در وین و هم برای شورای امنیت نیویورک. اگرچه نه سریع اما در آینده ای نه خیلی دور، این یک واقعیت آشکار است. بخواهیم یا نخواهیم ،قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم. کلید در دست گروه 1+5 و اعضای موثر آنست.
باید پذیرفت که شعار و کف خیابان بودن ماهیت پدیده ها و واقعیات ملموس را تغییر نمیدهد، برای طرف مقابل هم الزامی ایجاد نمیکند. اما درک و پذیرش واقعیات امکان مدیریت و بهره برداری از آنها را به دستگاه دیپلماسی وبه نفع منافع ملی ایران خواهد داد. مذاکرات به مسیر اصلی خود بازگشته وغبارها تا حدودی زدوده شده اند. اکنون مشاهده آنچه پشت پنجره دیپلماسی واقع گراست کار سختی نیست.
مذاکرات معاون وزیر خارجه ایران با دیپلماتها و کارشناسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای همانگونه که پیش بینی میشد با موفقیتی اولیه اما قابل توجه روبرو شد. از سوی دیگر نشان داد توجه به واقعیات تا چه میزان میتواند در امر دیپلماسی موثر و راهگشا باشد.از جمله این واقعیت که حل مسئله پرونده هسته ای ایران نه از مسیر آژانس و شورای امنیت که درمسیرگروه1+5 است
کد خبر 320160
نظر شما