باز وزنه برداری بهانه ای شده برای باز شدن دمل چرکین بی اخلاقی در ورزش مان . یک برنامه تلویزیونی و 3 مهمان. حسین توکلی در کنار شاگردش بهداد سلیمی در یک سو و دبیر میانه روی فدراسیون وزنه برداری در سویی دیگر . این برنامه البته نفرات سوم و چهارم دیگری هم داشت که غایب بودند: حسین رضازاده و کورش باقری.
تیغ تند انتقادها به سوی سرمربی بود و دوباره همان دعوای تکراری توهین و بد دهانی سرمربی که 5 ورزشکار کنار رفته از اردوها بر آن مدام اصرار دارند. اشک های تلخ بهداد در این برنامه یکی از دردناک ترین تصاویر ورزش ایران را دوباره رقم زد. قهرمانی دلشکسته که نمی خواهد جوانی اش پر پر شود و می ترسد. یک روز بعد اما این فرصت را ورزش و مردم در اختیار حسین رضازاده ، رئیس فدراسیون گذاشت تا به اتهامات پاسخ دهد و او هم این بار به تنهایی حرف هایش را زد. باز حسین توکلی به نمایندگی از شاگردانش سخن گفت و باز سکوت سهم کورش باقری بود که بی شک حتی اگر بد دهان باشد کسی نمی تواند نقشی که در مدال آوری شاگردانش داشته را کتمان کند.
سال های سال قبل ورزش ایران خاطره تلخی را دارد از روزی که 14 ملی پوش سرشناس تیم ملی فوتبال به این بهانه که پرویز دهداری بد اخلاق است و سخت گیر و البته تندخو ، در نامه ای استعفاء دادند. همان روزها ، رسانه های ارزشی وقت به پای ستاره های قهر کرده ایستادند که دهداری بداخلاق ، نماز هم نمی خواند. دهداری اما ایستاد و به پای اعتقاداتش ماند. او ماند و گلوله برفی نصیبش شد. تازه وقتی مرد اسطوره شد. بی شک کورش باقری را نمی توان با یکی مثل دهداری قیاس کرد که خودش هم می داند کم اشتباه در رفتارهایش نداشته. او که خود روزی علیه مربیان و فدراسیون طغیان کرده بود ، چه خوب می داند آنچه امروز بر او می گذرد ، بازتابی است از رفتاری که خود روزگاری داشته . که این رسمی است ماندگار ، هربار تکرار می شود . کورش خود می داند که ان روزها او دستاویزی بود برای اینکه دیگرانی تسویه حساب با فدراسیون داشته باشند و حالا بهداد و دوستانش که بسیاری از خواسته های شان به حق است در مسیری مشابه هستند. آنها از بداخلاقی و بدکلامی مربی شان می نالند اما وقتی موقع گفتن خواسته های شان می شود ، حرف های شان نشان می دهد بودن یا نبودن کورش باقری تنها بهانه است. بهداد خیلی صریح می گوید یک دلخوری دارد آن هم دروغی است که از قول او به فدراسیون جهانی گفته شده است. حالا باقری کجای این دروغ است ؟ هم او و هم همه طرفین دعوا می دانند هیچ جا.
بهداد و دیگران تضمین می خواهند تا مثل سعید علی حسینی به دوپینگ دچار نشوند. آن هم یکی مثل بهداد سلیمی که در سال های اخیر 18 تست دوپینگ با همین کادرفنی داشته و همیشه پاک بوده است. حالا هم نکته این است ، روزگاری که سعید علی حسینی به دوپینگ مبتلا شد و سوخت کادرفنی در اختیار حسین رضازاده بود و کورش باقری در خانه اش. پس به همین دلیل است که آنها از رضازاده تضمین می خواهند. اینکه قهرمان و قوی ترین مرد دنیا مدام بر انگشتری در دستش می بالد ، به خوبی مفهوم دارد و او دارد حس ملی گرایی اش را به حسین رضازاده گوشزد می کند. که بی شک حامیان این روزهای بهداد و دوستانش چه خوب می دانند آنها تنها با بهداد و محبوبیتش می توانند با رضازاده طرف شوند اما به ظاهر نوک پیکان سوی باقری گرفته می شود.
حسین رضازاده رسم بازی را خیلی خوب بلد است و می داند چطور با منتقدانش پنجه در پنجه اندازد . به همین دلیل هم هست که برای خود هیچ خط قرمزی ندارد. در سوی مقابل منتقدانش که به حق بارها اسیر رفتارهای دوست سابق شان شدند می دانند برای رقابت با او باید یکی هم وزنش را پیدا کنند پس بهداد علم می شود. بهداد ، دوستانش و کورش باقری همه بهانه هستند برای یک جنگ میان یک نسل. مردم هم این وسط خیلی خوب مسیر حق را می شناسند اما قربانیان این بازی چه کسانی هستند؟ بهداد ، سعید محمدپور و کیانوش رستمی که باید آتیه وزنه برداری کشور می شدند و البته کورش باقری که خوب فهمیده باید کنار بکشد چون می خواهند او را به مسلخ ببرند!
4141
نظر شما