آسمان نوشت:

وزارت کشور در هر دولتی یکی از مهمترین و بحث‌برانگیز‌ترین وزارتخانه‌ها محسوب می‌شود. وزارتخانه‌ای که مجموعه استانداران به عنوان نمایندگان عالی دولت در استان‌های مختلف را تعیین می‌کند و در انتخابات، احزاب، تجمعات و دیگر مظاهر و مظامین فعالیت سیاسی و اجتماعی مسئولیت مستقیم دارد. در آستانه فرا رسیدن صدمین روز فعالیت دولت یازدهم، در گفت‌وگو با عبد‌الواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت خاتمی، به ارزیابی عملکرد این دولت در حوزه سیاست داخلی پرداخته‌ایم.

حاج آقاً در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری، پس از فعل و انفعالاتی که رخ داد - به ویژه نیامدن آقای خاتمی و رد صلاحیت آقای هاشمی - مجمع روحانیون نهایتاً از یک عضو جامعه روحانیت مبارز یعنی آقای روحانی حمایت کرد که شاید اتفاقی تاریخی و پیش‌بینی نشده بود. با گذشت 100 روز از دولت آقای روحانی، آیا همچنان همسویی سیاسی و رفتاری لازم را از سوی آقای روحانی و مجموعه دولت ایشان با مجمع روحانیون و جریان اصلاحات احساس می‌کنید و آیا آن حمایت را همچنان قابل دفاع می‌دانید؟
اتفاقی که در چند روز منتهی به 24 خرداد افتاد؛ در نوع خود کم‌نظیر بود. چراکه یک مجموعه سیاسی با درک واقعیت‌های جامعه، پاره‌ای از علاقمندی‌ها و دلمشغولی‌های خود را به نفع نوعی واقع‌گرایی و خرد‌گرایی کنار گذشتند و تصمیم گرفتند و نتیجه بسیار خوبی هم حاصل شد. این نشان می‌دهد آنجایی که عقل و منطق و خرد راهنما و راهگشاست، می‌توان به نتایجی روشن امیدوار بود. نتیجه انتخابات در واقع، به هم زدن معادله چیده شده بود. در حالی که همه فکر می‌کردند معادلات انتخابات به گونه‌ای دیگر هست.، این تصمیم آن معادله را بر هم زد و آقای روحانی به پیروزی رسید. همانطور که اشاره کردید، آقای روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز است، اما این را هم باید به یاد داشت که آقای روحانی در مقطعی مورد حمایت جریان اصلاحات قرار گرفت که جامعه روحانیت نه تنها از ایشان حمایت نکرده بود، بلکه برای او رقیب تراشیده بود و نسبت به آمدن آقای روحانی حساسیت نشان می‌داد. یعنی، مواضع تندی علیه آقای روحانی هم داشتند. به این دلیل این آقای روحانی با‌وجود عضویت در جامعه روحانیت، با مثلاً آقای روحانی 10 سال پیش خیلی متفاوت بود. آقای روحانی با بهره‌گیری از شعار‌های اصلاح‌طلبانه خود را در عرصه مطرح کرد. متقابلا، جریان اصلاحات به جای پرداختن به افراد عضو خود، به ایده‌ها و آرمان‌های خودش پرداخت. یعنی، به این مساله نگاه کرد که هر کسی بتواند این ایده‌ها را محقق کند، او کاندیدای ماست؛ حالا آن فرد می‌خواهد دکتر عارف باشد یا آقایان هاشمی یا خاتمی و یا روحانی. آقای روحانی در میز‌گرد‌ها، مناظره‌ها و سخنرانی‌های انتخاباتی خود بر سلسله ارزش‌هایی تکیه داشت که از نظر اصلاح‌طلبان باید محقق می‌شد. لذا آقای روحانی به نماینده این طرز سلیقه در انتخابات 92 تبدیل شد. در واقع، مجمع روحانیون و طیف اصلاح‌طلبان از آ‌قای روحانی با این نگاه جدید حمایت کردند. این نگاه جدید آقای روحانی، میثاقی است بین ایشان و همه کسانی که از او حمایت کردند؛ اعم از نخبگان یا توده‌های مردم. بالاخره، توده‌های مردم هم آقای روحانی را در این کسوت دیدند که به او رأی دادند. به همین دلیل، توده‌های مردم، نخبگان و همه کسانی که عقبه سیاسی آقای روحانی هستند؛ از ایشان عملکرد اصلاح‌طلبانه می‌خواهند منتها با شیوه‌هاف‌الگو ها و روش اعتدالی که خود ایشان در پیش گرفته‌اند. اما اینکه آقای روحانی در این 100 روزه چه مسیری دنبال کرده، من تا اینجا می‌توانم نمره مثبت به ایشان بدهم. به نظر می‌رسد آقای روحانی در پیگیری آن ایده‌ها، آرمان‌‌ها و مطالبات مصمم هستند. ایشان در سیاست خارجی به دنبال تنش‌زدایی و ارائه تعریفی روشن از ایران در عرصه بین‌المللی است که متأسفانه، این جایگاه در هشت ساله دولت احمدی‌نژاد گم شد و از این رهگذر، کشور ضرر‌های زیادی را متحمل شد. آقای روحانی در این زمینه، عملکرد خوبی داشته است و تلاش دارد روابط را با همسایگان و کشور‌های مختلف بهبود ببخشد. در حوزه مناسبات داخلی، من هنوز کنش آنچنانی از سوی مجموعه مدیریتی آقای روحانی ندیده‌ام. فضا بهتر، مناسب‌تر و قابل قبول‌تر شده؛ منتها آنچه که امروز می‌بینیم، نتیجه قهری 24 خرداد و نه نتیجه عملکرد آقای روحانی و دولت. اگر امروز روزنامه می‌توانند آزادانه‌تر حرف بزنند و اگر احزاب، تشکل‌های سیاسی، صنفی و NGO‌ها می‌توانند مقداری راحت‌تر حرکت کنند، اینها هنوز نتیجه تصمیم عامه مردم در 24 خرداد است که اثر‌گذار شد و فضای جدیدی را به‌وجود آورد. هنوز نمی‌توانیم برای آقای روحانی و همکاران ایشان در وزارتخانه‌های مربوطه سهمی جدی در آنچه اتفاق افتاده، قائل شویم. البته من نمی‌گویم دولت در شکل‌گیری این فضا سهمی ندارد؛ اما معتقدم یک تغییر طبیعی در فضا اتفاق افتاده که آقای روحانی و دوستان ایشان هم حامی این فضای جدید هستند. اما هنوز نقش راه باز کن و راه‌صاف کن این فضا را برعهده نگرفته‌اند. باید منتظر بمانیم و ببینیم بالاخره آقای روحانی و تیم همراه او در زمینه فعالیت سیاسی احزاب و یا برای باز کردن فضا‌ی رسانه‌ها و مطبوعات چه قدمی برمی‌دارند؟ بنابراین، هنوز نمی‌توان در مورد عملکرد دولت در این بخش چندان داوری کرد. ضمن اینکه معتقدم این فضا بسیار با فضای قبل از 24 خرداد متفاوت است؛ اما تصمیم دولتمردان در ایجاد این فضا را خیلی مؤثر نمی‌بینم. این فضا، تبعات طبیعی حضور مردم و نتیجه انتخابات بوده است.

جزئیات عملکرد سیاسی دولت در 100 روز گذشته را در ادامه گفت‌وگو دقیق‌تر خواهیم پرداخت. اما آنچه شما به عنوان یک انتظار مطرح کردید با این عنوان که دولت آقای روحانی (راه‌بازکن) بهبود فضای سیاسی باشد؛ به نوعی برآمده از ذهنیتی مقایسه‌ای است که از همان فردای 24 خرداد بین رویکرد و نسبت آقای روحانی با آقای خاتمی و دولت ایشان به عنوان دولتی که پیگیر اصلاحات و توسعه سیاسی بود، بوجود آمد و این پرسش شکل گرفت که آیا روحانی تداوم خاتمی است؟
ما اگر یک مساله را برای خودمان حل کنیم؛ این پرسش پاسخ خواهد یافت. این پرسش هم آن است که آیا «اعتدال» یک گفتمان است و یا روش تحقق یک گفتمان؟ تلقی من این نیست که اعتدال یک گفتمان است. ما دو گفتمان داریم، یکی گفتمان بنیاد‌گرایی (و به تعبیر حاملان آن «اصولگرایی») که نماد‌ها و نمایندگان آن مشخص است و دیگری، گفتمان اصلاح‌طلبی و تحول خواهی که آقای خاتمی و مجموعه اصلاح‌طلبان آن را نمایندگی می‌کنند. آنچه آقای روحانی ارائه و بر آن تکیه کرد؛ «اعتدال در رفتار» است. یعنی، ما برای تحقق این دو گفتمان می‌توانیم هم از روش‌های پرخاشگرایانه و افراطی استفاده کنیم و همه از روش‌های اعتدالی. آقای روحانی به دلیل آنک در سیر حرکت خود شعار‌ها و ایده‌ها یاصلاح‌طلبان را به جامعه عرضه کرد؛ بنابراین، اعتدال در حوزه اصلاح‌طلبی مراد آقای روحانی است. من آقای روحانی را به عنوان کسی که علاقه‌مند جریان اصلاح‌طلبی با روش اعتدالی در جامعه است، می‌شناسم. نه اینکه خودش را صاحب یک گفتمان بدانم. گفتمانی به نام «اعتدال» معنا ندارد. اعتدال یک روش است. آقای روحانی در سیاست خارجی دنبال تنش‌زدایی است و آن را با روش اعتدالی پی می‌گیرد. در حوزه داخلی، ایشان با تنگ‌نظری‌هایی که جامعه را چند‌پاره می‌کند؛ مخالف است اما این را هم با روش اعتدالی می‌خواهد پیگیری کند. در حوزه اقتصاد آنچه که در این هشت سال براساس شاخص‌های دقیق اقتصادی بر سر کشور آمد، یک فاجعه ملی بود. الان در تمام بنیان‌های اقتصادی مشکل داریم. از سقوط ارزش پول ملی تا تعطیلی کارخانجات. رشد منفی 6/5 در سال 92 نشان از مشکلات جدی، فساد و سو‌استفاده‌های کلان در کشور است. قاعدتا روحانی می‌خواهد این اقتصاد را رونق ببخشد و از این ویرانی دوباره یک بنای ارزشمد را در جهت رفاه مردم با روش اعتدال پایه‌ریزی کند. می‌خواهد یک حرکت ملایم را در حوزه اقتصاد پیگیری کند و به تثبیت برساند. امروزه آنچه روحانی دنبال می‌کند، ارائه یک روش برای پیگیری مطالبات اصلاح‌طلبی است. این برداشت من از اعتدال است و اگر اعتدال معنایی غیر از روش داشته باشد، پس من آن را خوب درک نکرده‌ام. به نظر من، دکتر روحانی دنبال مطرح کردن گفتمان نیست. مثلاً در گفتمان آقای خاتمی از توسعه سیاسی و توسعه متوازن بحث می‌شد؛ اما روحانی می‌گوید همه آنچه را که مطرح می‌کنید با روش اعتدالی پیگیری و عملی کنیم.

301

کد خبر 324341

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۷:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۴
    34 1
    توکل به خدا ما منتظریم آقای رئیس جمهور
    • بی نام IR ۰۵:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۵
      3 0
      عجله كار شيطونه
  • بی نام A1 ۱۸:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۴
    11 3
    كاملا درست و متين است سخنان اقاي موسوي لاري
  • mohammad A1 ۱۸:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۴
    9 11
    اگر تنگ نظران جاه طلب وکج فهم اجازه دهند....انشاله کشور بسوی توسعه همه جانبه پیش میرود که توسعه سیاسی بخشی از آن است...دعا میکنیم برای اعتلای ایران عزیر در همه عرصه ها...

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین