همه چیز با کشته شدن یک استاد دانشگاه شروع شد

«مادربزرگم هر وقت می دید در تخت خوابم کتاب می‌خوانم، می‌گفت: بگذارش کنار، کتاب‌ها خطرناک هستند. تاسالیان سال خیال می‌کردم او به وضوح بی سواد است و جاهل ولی گذر زمان نشان داد که مادربزرگ آلمانی تبارم چقدر عاقل بوده است...»

به گزارش خبرآنلاین، رمان «خانه کاغذی» نوشته «کارلوس ماریا دومینگوئز»، نویسنده اروگوئه‌ای از سوی شقایق قندهاری ترجمه شده و به زودی روانه بازار نشر می شود. رمانی عجیب که داستان آن در مورد کتاب وکتابخوانی است و فضایش به سبک ادبیات همیشه پر راز و رمز و گرم آمریکای لاتین شباهت زیادی دارد. 

این رمان فردی را پیش روی مخاطبان می‌آورد که خودش اهل مطالعه است و در عین حال کتاب و مطالعه بر کل زندگی او سایه انداخته است تا جایی که زندگی او را زیر و رو می‌کند. شیوه بیان این اتفاق در رمان به شکلی است که برای هر خواننده‌ای می‌تواند تکان‌دهنده باشد. این شیوه به تعبیر مترجم کتاب نوعی نگاه زیرپوستی به موضوع «کتاب» است که در این اثر و در نوع خود منحصر به فرد به شمار می‌رود.

داستان با تصادف و کشته شدن یک استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه حین عبور از خیابان آغاز می‌شود که منجر به مرگ وی می‌شود. جایگزین این فرد در دانشگاه که از قضا همکار اوست در محل کارش با بسته‌ای مواجه می‌شود که فرستنده آن مشخص نیست. بسته، شامل کتابی است که روی جلدش را گرد و غبار و خاک زیادی گرفته است. تحقیقات وی برای کشف صاحب این بسته او را با زندگی فردی به نام کارلوس بروئر آشنا می‌کند که شخصیت محوری کتاب به شمار می‌رود و همان فردی است که مطالعه و کتابخوانی تمام زندگی او را تحت تاثیر خود قرار داده است.

قندهاری به تازگی و در مورد این رمان و داستان عجیب آن گفته: «خانه کاغذی» پیامی دارد که می‌گوید اگر در زندگی انسان چیزی از حد خودش فراتر برود و محوریت هم پیدا کند، زندگی انسان را رو به ویرانی می‌کشد. مهم این نیست آن چیز، چه باشد؛ بلکه از نظر نویسنده این کتاب مهم، بی‌توجهی و غفلت انسان به خروج از شرایط تعادل در زندگی است که او را به نابودی می‌کشد و به نظرم همین مسئله می‌تواند منجر به این شود که جدای از مخاطبان خاص، مخاطبان عادی نیز جذب داستان این اثر شوند. او همچنین معتقد است: «داستان جذاب و البته موجز این کتاب، برای علاقه‌مندان به ادبیات و افرادی که کتابخوانی به بخشی از زندگی‌شان تبدیل شده بسیار جذاب و تکان‌دهنده است و چالش فکری ایجاد می‌کند.»


خبرآنلاین بخشی از فصل اول رمان خانه کاغذی را برای کاربران خود منتشر می کند:
«در یکی از روزهای بهاری سال 1998 «بلوما لنون» نسخه دست دومی از کتاب اشعار امیلی دیکنسون را از یکی از کتابفروشی‌های شهر سوهو خرید و درست زمانی که سر نبش اولین خیابان به دومین شعر کتاب رسید، اتومبیلی او را زیر گرفت.
کتاب‌ها سرنوشت مردم را تغییر می‌دهند. عده‌ای کتاب «ببر مالزی» را مطالعه کرده و در دانشگاه‌های دور دست، استاد رشته ادبیات شده‌اند. ده‌ها هزار مرد جوان با مطالعه دمیان به فلسفه شرق رو آورده‌اند؛ در حالی که همینگوی از آنها مردانی جوانمرد و باظرفیت ساخت. «الکساندر دوما» زندگی زن‌های بی شماری را پیچیده کرد که تنها عده اندکی از آنها با کتاب آشپزی از خودکشی نجات یافتند... اما در این بین بلوما قربانی شد.

ولی او تنها کسی نبود که قربانی کتاب شد. یک استاد میانسال زبان‌های کلاسیک پس از افتادن پنج جلد از مجموعه دایره المعارف بریتانیکا از قفسه کتابخانه‌اش بر روی سر خود، فلج شد. دوستم ریچارد وقتی خواست با زحمت دست خود را به «آبشالوم آبشالوم» ویلیام فاکنر برساند که در جای خیلی ناجوری قرار گرفته بود، از روی نردیان تاشو افتاد پایین و یک پایش شکست. یکی دیگر از دوست‌هایم در بوئینس آیرس در زیر زمین یک مرکز اسناد و اوراق بایگانی عمومی، بیماری سل گرفت. من حتی خبر دارم که در کشور شیلی عصر یک روز سگی که خشم جلوی چشم هایش را گرفته بود بر اثر بلعیدن صفحات کتاب «برادران کارامازوف» دچار سوء هاضمه شد و مرد.

مادربزرگم هر وقت می دید در تخت خوابم کتاب می‌خوانم، می‌گفت: بگذارش کنار، کتاب‌ها خطرناک هستند. تاسالیان سال خیال می‌کردم او به وضوح بی سواد است و جاهل ولی گذر زمان نشان داد که مادربزرگ آلمانی تبارم چقدر عاقل بوده است.

بسیاری از افراد شاخص کمبریج در مراسم خاکسپاری «بلوما» حضور داشتند. در مراسم مذهبی دفن و کفن وی استاد «رابرت لورل» سخنرانی باشکوهی ایراد کرد که بعدها به سبب ارزش علمی‌اش به صورت یک مقاله منتشر شد. او ضمن اشاره به دوران درخشان فعالیت حرفه‌ای بلوما در دانشگاه خاطرنشان ساخت که وی در طول 45 سال عمر خویش از ظرافت طبع، هوش و ذکاوت خاصی برخوردار بوده است. او در بخش اصلی متن موعظه مجلس ختم گفت که بلوما نقش تعیین کننده ای در تحقیقات مربوط به تاثیرگذاری ادبیات آمریکای لاتین داشته است. با این حال او سخنانش را با جمله‌ای به پایان رساند که بسیار بحث برانگیز و مساله ساز شد: بلوما زندگی خود را وقف ادبیات کرد بی آنکه هرگز تصور کند همین ادبیات جانش را می‌گیرد و او را از دنیا می برد.»
6060

کد خبر 325939

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین