دورا ن مبارزه با رژیم شاه دوران بسیار سختی بود با تنشها و نگرانیهای ذهنی و عینی خاص خودش. بدلیل جو پلیسی امنیتی سالهای دهه چهل و پنجاه و تلقی رژیم شاه از هر گونه فعالیت سیاسی به عنوان یک اقدام امنیتی که اجازه فعالیت علنی را تا حدی از افراد علاقمند و با انگیزه سلب کرده بود از یکطرف. و فقدان یک تشکیلات علنی و یا مخفی قوی مذهبی در این دوران از طرف دیگر نیروهای متعدد مبارز در اواخر دهه چهل و اوائل دهه پنجاه به نتیجه رسیدند که در مسائل سازماندهی، جذب نیرو، ایجاد ارتباط سالم و مطمئن و مهمتر از همه تامین یک زیربنای ایدئو لوژیکی صحیح و مطمئن یعنی سه محور ایدئولوژیک، سیاسی- اجتماعی و تشکیلاتی و تدوین استراتژی به نقطه مطلوبی نرسیده اند.

 
البته سیستم ارزیابی متشکلی وجود نداشت ولی این احساس بیشتر حاصل سه عامل بود. اول دستگیری وسیع کادرهای اولیه سازمان مجاهدین خلق که تاثیر فراوانی از جهت ایجاد یاس و نا امیدی درمیان نیروهای مذهبی فراهم کرد و دوم تعطیلی اغلب تجمعات سیاسی مذهبی علنی و در راس آنها حسینه ارشاد که محلی برای تربیت و ارتباط نیروها بود. این روند بیشتر به مخفی شدن مبارزات و مخصوصا" نیروهای مبارز شد که خود نیازمند نوع جدیدی از استراتژی، سازماندهی و فعالیت ایئولوژیک بود.
یعنی سه محور 1- ایدئولوژیک، سیاسی، اجتماعی 2- تشکیلاتی و 3- تدوین استراتژی باید در پرتو شرایط جدید تدوین و طراحی میشد که کاری بسیار سخت بود و شاید یکی از مهمترین نکاتی که باعث ضربه خوردن سازمان مجاهدین خلق شد ترکیب همزمان این سه مولفه در فقدان کادرهای اولیه به دلیل ورود زود رس به فاز عملیاتی بود. نکته سوم درگیر شدن نیروهای مبارز مذهبی به فاز عملیاتی بود که با توجه به شرایط جدید مبارزاتی که تا حدی تحمیلی بود به مراتب با صعوبت بیشتری همراه بود. این سه عامل باید در فرصت دیگیری مورد مداقه بیشتری قرار گیرد. اما حاصل آن بود که با توجه به اشتیاق زیادی که در افراد برای ورود به مبارزه بوجود آمده بود نیروهای زیادی آماده بودند ولی از نظر ایدئولوژی در سطح مناسبی برای پاسخ به پرسشهای ایدئو لوژیک که در طول مبارزه با آن مواجه میشدند هم خودشان نداشتند و هم سیستمی برای پاسخگوئی به این نیازها در سه بعد ایدئولوژیک، سیاسی اجتماعی و تشکیلاتی و تدوین استراتژی وجود نداشت. در بعد پشتیبانی اگر چه برای کل نیروهای مبارز مشکل زیادی وجو داشت ولی مبارزین مذهبی نسبتا دارای مشکلات کمتری بودند.
در منازعه سیاسی- اجتماعی با رژیم شاه، گروه‎های مخالفش که قصد براندازی آن رژیم را داشتند در صورتی میتوانستند برنده باشند که توانایی بیشتر در بسیج سیاسی- اجتماعی مردم برای حضور در صحنه را داشته باشند. بسیج سیاسی از جهت انتقال و مسلح کردن مردم به دانش و آگاهیهای سیاسی نسبت به ماهیت رژیم شاه و نحوه و میزان وابستگی اش به غرب و بسیج اجتماعی کسب حضور آنها در صحنه به منظور استفاده از امکانات مادی و معنوی مردم برای مبارزه دراز مدت با رژیم شاه. در اینصورت نیروهای مبارز دانشجوئی میتوانستند توانایی بالفعل و بالقوه خود را برای اقدام جمعی بالا برده و برای عقب نشاندن طرف مقابل و تحمیل اراده اشان اهداف مرحله خود را به موقع عملی سازند.
عوامل تعیین کننده در فرایند بسیج سیاسی جنبش دانشجوئی که نشانگر انگیزههای این حرکت بود عبارت بودند از منافع و سود و زیانی که از ناحیه اقدام جمعی و تشکیلاتی نسبت به اقدامات فردی به دست می‏آمد و جنبش دانشجوئی توانست با صرف میزانی از منابع داخلی و نیز کسب امکانات از متحدان خود در میان اقشار دیگر جامعه خود قدرت به دست آوردن آن را دارد. بطور مثال در زمینه بخش مذهبی جنبش دانشجوئی اگر چه در هر دانشگاه حلقه های مبارزی شکل گرفته بود ولی این حلقات بیکدیگر از طریق رابطین دانشجوئی متصل و و همکاری مشترک داشتند و از جهت کسب امکانات بیرونی نیز در ارتباط با روحانیون مبارز هم بطور نسبی از امکانات بسیج مذهبی توده مردم برخوردار بودند و هم امکانات مادی آنها که از طریق بازار تامین میشد استفاده میکردند. البته مواردی هم در جنبش دانشجوئی دیده میشد که خود دانشجویان قدرت ارتباط مستقیم با مردم و نیز با بازار را نیز داشتند.
در زمینه جنبش دانشجوئی غیر مذهبی نیز آنها از امکانات مادی و معنوی روشنفکران برخوردار بودند که طبعا با توجه به ساختار و بافت جامعه ایران این دو وزنه با یکدیگر متعادل نبودند. اگر چه در اوائل شکلگیری جنبش دانشجوئی مذهبی آنها سایه سنگین تفوق و برتری غیر مذهبی را بر سر خود حس میکردند ولی به مرور زمان جنبش مذهبی در سالهای اوج خود در 1354-1355 از این جهت برتری و وزنه سنگینتری داشت. تنها امتیاز دانشجویان غیر مذهبی فراهم بودن مطالعات کلاسیک فلسفی و سیاسی- اجتماعی بود که دانشجویان مسلمان در ابتدا و تا اواسط راه از آن بی بهره بودند ولی فعالیتهای علمی- مذهبی انجمنهای اسلامی دانشجوئی و کتب مرحوم مهندس بازرگان و نیز شریعتی و فعالیت حسینیه ارشاد کمک بسیار زیادی به رفع این نقیصه کرد.
عامل دوم قدرت بسیج جنبش دانشجوئی ایجاد سازماندهی و تشکیلات بود. ایجاد یگانگی در تعقیب منافع جنبش دانشجوئی از راه تأمین هویت مشترک و همبستگی میان اعضاء از مهمترین نکاتی بود که در طول جنبش دانشجوئی مورد توجه بود و دانشجویان مذهبی در ابتدا در قالب انجمنهای اسلامی و در مرحله بعد تاسیس و شکل دهی حلقات تحقیق، مطالعه و بررسی و سپس ورود به مرحله عملیاتی از قبیل آگاهی بخشی سیاسی - مذهبی و نیز تعمیم اعتصابات و تظاهرات دانشجوئی در محیط دانشگاه و سپس به میان مردم نسبت به آن توجه و همت داشتند. بدون سازماندهی این امکان وجود داشت که همچون نهضت مشروطه در شرایط انقلابی و ریختن مردم به خیابانها شورشی روی دهد که منجر به هرج و مرج می‏شد و نه انقلاب.
لذا پیروزی مردم بر رژیم شاه و مبارزات آنان برای کسب آزادی و استقلال برای حاکمیت ملی از دیدگاه جنبش دانشجوئی بدون سازماندهی امکانپذیر نبود. البته سطح سازماندهی متفاوت بود و در طول سالهای فعالیت جنبش دانشجوئی علیه رژیم شاه به طور کلی دو نوع سازماندهی به موازات شکل‎گرفته است. یک نوع سازماندهی تیمی که بصورت محلی و دارای تشکیلات کوچک است و اگر چه هر تیمی رهبر دارد ولی همه اعضاء نسبتا از قدرت یکسان برخوردار بوده و تنها تفاوت میزان عمق آگاهی و تعلق خاطر به اعضای تیم و اهدافی که در پیش رو دارند می بود. اگرچه خمیر مایه این سطح از تشکیلات وفاداری تیمی است ولی این گونه از تشکیلات برغم برخورداری از قدرت تحرک و تاثیر روی اطرافیان قادر به بهره‎برداری از این ممیزات و ویژگیها و سازمان دادن در ابعاد وسیع با هدف سرنگونی نبودند ولی در تعمیم مبارزه خیلی موثر واقع شدند.
سازماندهی سطح دوم گروه‎های مشارکتی یا انجمنی بود که دارای تشکیلات وسیعتر و پیچیده تر بودند و حاصل ارتباطات خوشه ائی تیمهای سطح فوق بودند. هر چند سطح همبستگی این دسته از سازماندهی نسبت به سازماندهی تیمی کمتر بود اما، توانایی سازماندهی بسیار زیادی از جهت کمی و کیفی داشتند که انجمنهای اسلامی دانشگاههای گوناگون و یا تشکیلات غیر علنی که این انجمنها را بیکدیدگر وصل مینمود از نمونه های این نوع از سازماندهی بود که فعالیتهای جمعی خود را به صورت منظم و از پیش طراحی شده همچون اعتصابات سراسری و یا تظاهرات خیابانی را در ابعادی وسیع انجام می‏دادند.

کد خبر 326299

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • کامران GB ۱۷:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۷
    2 0
    آقای تاجیک مهمترین ویژگیهای هر تشکل و گروه را لیست کردند: مرحله اول: تامین هویت مشترک همبستگی میان اعضا مرحله دوم: تأسیس و شکل دهی حلقات تحقیق، مطالعه و بررسی مرحله عملیاتی شاید برای آسیب شناسی‌ و پی‌ بردن به دلیلی‌ منفعل بودن نسبی‌ جنبش‌های دانشجویی باید همین ویژگیها را مورد مطالعه قرار داد. ولی‌ عاملی که در این مقاله به آن اشاره‌ای نشده، طرف مقابلی چون رژیم پهلوی است، که کمک بسزایی به متحد شدن برای رسیدن به هدف مشترک در میان دانشجویان بوده. احساس می‌کنم، حداقل در اروپا که تجربش را دارم، تشکل‌های دانشجویی از نداشتن هدفی‌ مشترک و تعریف شده رنج میبرند. لذا فعّالیّت‌های این تشکل‌ها بسیار محدود و بی‌ اثر جلوه میکنند. ممنون میشم اگر دکتر تاجیک نظرشون رو در این باره هم بیان کنند.
  • نصرت الله تاجیک US ۲۰:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۷
    1 0
    سلام ممنون از نظر کامران. من نفی نمی کنم که نفس دشمن مشترک میتواند وحدت بخش برای رسیدن به هدف واحد باشد ولی هدف مشترک را میتوان از طریق سازمان ، ایدئولوژی و برنامه عمل مشترک نیز بدست آورد. در اروپا جنبش دانشجوئی با توجه به کار کرد احزاب و ازادیهای اجتماعی به گونه ائی که در کشورهای در حال توسعه بطور عام و ایران بطور خاص مطرح است تفاوت دارد. در ایران جنبش دانشجوئی در غیاب آزادی سیاسی اجتماعی و فعالیت احزاب مستقل به بسیج افکار عمومی، از بین بردن مشروعیت رژیم شاه و ورود به صحنه اجتماع عمل می کرد و تقریبا" تنها تشکل سازمان یافته بود البته با مشکلات ساختاری مخصوص به خودش ولی هم آرمانگرا بود و هم تحول خواه که دو عنصر به حرکت در آوردن نیروهای تاثیر گذار اجتماعی هستند. امیدوارم پاسخم واضح باشد.