حیدرعلی مسعودی: تحلیلهای موجود عمدتاً توافق ژنو را به صورت منتزع شده و خارج از راهبرد اتمی ایران و کشورهای 1+5 ارزیابی کردهاند. حال آنکه این نوشتار تلاش میکند توافق ژنو را در بستر راهبردهای سهگانه امنیتساز، منفعتمحور و هنجارمند ایران و کشورهای 1+5 تحلیل کند و از تقاطع این راهبردها، نُه سناریوی احتمالی پیشرو را استخراج نماید. ادعای اصلی نگارنده این است که اتخاذ راهبرد امنیتی از سوی هر دو طرف، منجر به احتمال درگیری نظامی، اتخاذ همزمان راهبرد منفعتگرا منجر به نوعی مصالحه بینابینی و اتخاذ راهبرد هنجاری منجر به تفوق الزامات هنجاری بر ضرورتهای امنیتی خواهد شد.
راهبرد امنیتساز، ایران را در یک محیط ناامن میبیند که باید امنیتاش را با اتکای به قدرت داخلی و نه اتحاد و ائتلاف بینالمللی تامین کند. در این راهبرد، هدف اصلی از توانمندی اتمی، توازن قدرت منطقهای در برابر دشمن اصلی یعنی رژیم صهیونیستی و داشتن ابزار چانهزنی در برابر قدرتهای جهانی است. از منظر راهبرد اتمی امنیتساز میتوان این انتقاد را به توافق ژنو وارد کرد که در توافقنامه هیچ اشارهای به توان اتمی رژیم صهیونیستی نشده است. ضمن اینکه ایران با کاهش ذخایر اورانیوم 20 درصد خود، امکان عبور از نقطه غیرقابل بازگشت اتمی را به تاخیر انداخته است. همچنین با ارایه اطلاعات شفافیتساز، ضریب امنیتی و حفاظتی اتمی خود را کاهش داده و چشمانداز انباشت غنیسازی را از دست داده است.
در راهبرد منفعتگرا، ایران خود را در محیط همکاری و ارتباطات جهانی میبیند که با توان مادی بالا ، پتانسیل انسانی فراوان و موقعیت جغرافیایی ممتاز میتواند به جزیره ثبات در منطقه پرآشوب خاورمیانه تبدیل شود. برنامه اتمی در این راهبرد، با هدف توسعه داخلی، کسب منافع مطلق در حوزه کشاورزی، پزشکی و نیرو و زمینهای برای همکاری هستهای با قدرتهای جهانی تلقی میشود. از منظر راهبرد اتمی منفعتگرا، ایران در شرایط کنونی نیازی به اورانیوم 20 درصد ندارد. ضمن اینکه این توافق منجر به عدم افزایش تحریمها، لغو برخی تحریمها، عدم عقبماندن ایران از رقبای منطقهای، قانونیشدن دور زدن تحریمها و تشویق سرمایهگذاری خارجی در ایران شده است.
در راهبرد هنجاری، ایران خود را عضوی از جامعه بینالمللیِ قانونمند میبیند که مانند همه اعضاء از حقوق و وظایف مشابهی برخوردار است. هیچ کشوری نمیتواند ایران را از داشتن برنامه هستهای صلحآمیز محروم کند چرا که نقض مقررات بینالمللیِ منع گسترش درباره ایران، منجر به بیاعتباری هنجارهای بینالمللی خواهد شد. در این راهبرد، ایران آماده است ضمن مطالبه تمام حقوق قانونی خود، تعهدات خود را بر اساس پادمانهای بینالمللی انجام دهد و یک برنامه اتمی هنجارمند و کاملاً شفاف را دنبال کند. از منظر راهبرد هنجاری، برای اولین بار بسترِ حقوقیِ پذیرش غنیسازی در این توافق فراهم شد، وجهه ایران نزد رسانهها و افکار عمومی از ناقض به تابعِ تعهدات بینالمللی تغییر کرد و اقدامات غیرقانونی و هنجارساز در شورای امنیت متوقف شد. ضمن اینکه شفافسازی ایران نشانگر پیروی کامل از مقررات بینالمللی است.
برای تحلیل سناریوهای احتمالی پیشروی توافق ژنو، فهم راهبردهای طرف مقابل یعنی کشورهای 1+ 5 نیز ضروری است. در نگاه امنیتساز، مهمترین دغدغه کشورهای 1+5 درباره برنامه هستهای ایران، امنیت وجودی رژیم صهیونیستی است و از آنجا که مهمترین عامل امنیت این رژیم، هژمونی اتمی آن در خاورمیانه با دارا بودن بیش از 200 کلاهک اتمی است، هرگونه تلاش کشورهای منطقه برای تضعیف این هژمونی اتمی با مخالفت مواجه خواهد شد. چرا که در این صورت، این رژیم برای بقای خود، هیچ توان راهبردی قابل اتکایی نخواهد داشت. ضمن اینکه تلاش ایران برای داشتن برنامه هستهای، منجر به تشویق رقبای منطقهای ایران مانند عربستان، مصر و ترکیه برای داشتن برنامه هستهای خواهد شد و در چنین حالتی، نظام امنیتی کنونی خاورمیانه که بر اساس هژمونی و حضور نظامی آمریکا شکل گرفته است فرو خواهد ریخت.
در راهبرد منفعتگرا، مهمترین تهدید ناشی از توانمندی اتمی ایران، نه تهدید امنیت رژیم صهیونیستی بلکه گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی ایران در خاورمیانه و مهمتر از آن، سلطه ایران بر منطقه نفتخیز خلیج فارس خواهد شد. تسلط ایران بر منابع نفتی و گازی و آبراههای استراتژیک جهان منجر به تضعیف قدرت اقتصادی و سیاسی غرب در مقابل رقبا خواهد شد. بنابراین نباید به ایران اجازه داد با پیگیری برنامه اتمیاش، سهم بیشتری از کیک قدرت بینالمللی را نصیب خود و رقبای غرب کند.
بر اساس رویکرد هنجاری، هدف نهایی، اجرای تمام تعهدات بینالمللی کشورها بر اساس قوانین بینالمللی از جمله خلع سلاح اتمی و خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای است. مطابق این رویکرد، نقض تعهدات ایران میتواند سستکننده رژیم بینالمللی منع گسترش باشد و کشورهای دیگر را در مسیر مشابه قرار دهد. بنابراین هنجارمندسازی اتمی ایران، اولین گام در مسیر اجرای کامل تعهدات بینالمللی کشورهاست.
در مجموع، طرفداران راهبرد امنیتساز بر این نظرند که توافق ژنو، قدرت اتمی رژیم صهیونیستی و خطر امنیتی آن برای ایران را نادیده گرفته است. طرفداران راهبرد منفعتگرا، توافق ژنو را موجب برداشتهشدن بخشی از تحریمهای ظالمانه بر ضد ایران میدانند و بالاخره طرفداران راهبرد هنجاری، بر این نظرند که توافق ژنو برای اولین بسترهای حقوقی پذیرش برنامه غنیسازی در ایران را فراهم کرده است. بنابراین در مجموع میتوان توافق ژنو را از منظر راهبرد امنیتساز یک توافق انتقادآمیز و از منظر دو راهبرد منفعتگرا و هنجاری یک موفقیت برای ایران دانست. طبعاً سرنوشت توافق ژنو، وابسته به راهبرد انتخابی هر یک از طرفهاست. اتخاذ راهبرد امنیتی از سوی دو طرف، بدترین سناریو یعنی احتمال درگیری نظامی را موجب خواهد شد؛ اتخاذ راهبرد منفعتگرا از سوی هر دو طرف منجر به نوعی مصالحه بینابینی خواهد شد و راهبرد هنجاری از سوی هر دو طرف میتواند منجر به تفوق الزامات هنجاری بر ضرورتهای امنیتی شود. از تقاطع راهبردهای سهگانه ایران و کشورهای 1+5 میتوان نُه سناریوی محتمل را استخراج کرد که در جدول زیر آمدهاند:
ایران/ گروه 5+1 |
راهبرد امنیتساز |
راهبرد منفعتگرا |
راهبرد هنجاری |
راهبرد امنیتساز |
احتمال درگیری نظامی |
افزایش تحریمها |
افزایش تحریمهای شورای امنیت |
راهبرد منفعتگرا |
تمدید توافق در قبال کاهش بیشتر تحریمها |
مشوقهای اقتصادی بیشتر در قبال کوتاه آمدن ایران از بخشهای حساس برنامه اتمی |
پذیرش پروتکل الحاقی شرط دستیابی به توافق جامع |
راهبرد هنجاری |
افزایش تعهدات ایران ناشی از افزایش تهدید نظامی از سوی اسراییل |
افزایش تعهدات ایران ناشی از افزایش مشوقهای اقتصادی به ایران |
افزایش تعهدات متقابل: ایران: پروتکل الحاقی 1+5: امحاء سلاح و برداشتن تحریمها |
دانشجوی دکتری روابط بینالملل دانشگاه تهران و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
45219
نظر شما