جشنواره فیلم فجر برای سی و دومین بار نزدیک می‌شود...

کیوان کثیریان

جشنواره فیلم فجر برای سی و دومین بار نزدیک می‌شود و باز هم نگرانی‌ها برای برگزاری استاندارد مهم‌ترین جشنواره سینمایی کشور خودش را نشان می‌دهد؛ جشنواره‌ای که چندسالی می‌شود حداقل در اجرا کمیت‌گرا و کیفیت‌گریز شده است.
اما وقتی حرف از کیفیت یک جشنواره می‌زنیم دقیقا داریم به چه اشاره می‌کنیم؟ به کیفیت فیلم‌ها و نام‌های بزرگ شرکت‌کننده در آن جشنواره؟ به گمانم لزوما خیر. این فاکتور، اصلا کم‌اهمیت نیست اما می‌تواند در درجات بعدی اهمیت باشد. جشنواره، مسئول کیفیت فیلم‌های تولیدشده نیست. این مسئولیت متوجه فیلمساز است و مدیر سینمایی که مسئول برنامه‌ریزی، بستر‌سازی مناسب، حمایت قانونمند، آماده کردن فضای مساعد برای بروز تمام استعداد‌های فیلمسازان و بهره‌گیری از ظرفیت هنرمندان سینماست. تلاش برای جمع شدن تمام فیلم‌های خوب سال و آدم‌های مهم سینما در جشنواره یکی از وظایف دبیر است و نه تمامی این وظایف. جشنواره، تنها می‌تواند این تولیدات را درست عرضه کند و درست و منصفانه در معرض ارزشیابی بگذارد.
اما چند نکته از ده‌ها نکته‌ای که برای بالا رفتن استانداردهای شکلی جشنواره می‌شود گفت اینهاست:

نخست: جشنواره استاندارد، «منظم» است. دیسیپلین و نظم، مستلزم آن است که از پیش، به همه‌چیز فکر شده باشد و کمتر اتفاق پیش‌بینی‌نشده‌ای بتواند برنامه‌ها را تحت‌تاثیر خود قرار دهد. طبعا منظورم از برنامه‌ها تنها برنامه نمایش فیلم‌ها نیست و تمام برنامه‌ها در معنای اعم را شامل می‌شود.

دوم: بخش مهمی از اعتبار یک جشنواره رقابتی، وابسته به نام‌های حاضر در رقابت است. ولی از این نام‌ها مهم‌تر، نام داوران و قضاوت‌کنندگان است. به هرصورت استفاده از نام‌های معتبری که اعتبار و کارنامه‌شان بر همه اثبات شده باشد، نکته مهمی است که در اغلب دوره‌های جشنواره، تا حدودی به آن بی‌توجهی شده و در دوره‌های بیست و هشتم و بیست و نهم به اوج خود رسید. داوران باید حتی المکان از رقابت کنندگان معتبرتر باشند. ضمن آنکه اصرار بر استفاده از مدیران در تیم داوری را هرگز درک نکردم. اگر هیات انتخاب براساس معیارهایی، فیلم‌هایی را برای بخش مسابقه گزینش کرده، دیگر حضور در داوری چه لزومی دارد. چرا نباید اجازه داد حداقل، داوری جشنواره شکل کاملا سینمایی به خود بگیرد؟

سوم: یکی از مواردی که جشنواره را حداقل در چشم اهالی سینما و رسانه‌ها و علاقه‌مندان جدی سینما معتبرتر می‌کند، استقلال هیات انتخاب و هیات داوران است. با احترام به همه داوران و همه هیات‌های انتخاب سی و یک دوره جشنواره، همواره شائبه و شایعه دخالت و اعمال نظر از سوی بعضی دبیران و بعضی مدیران سینمایی وجود داشته است. بارها حکایت‌های جدی و تاسف‌آور در این‌باره شنیده‌ایم. اما این‌که چطور می‌شود این اعمال نظرها را - که می‌گویند بارها به تغییر در نام برنده جایزه یا جابه‌جایی نامزدها یا حذف و اضافه نام‌ها انجامیده - از میان برداشت، نکته‌ای است که باید دبیر جدید جشنواره برای آن راهکاری پیدا کند. وقتی هیات انتخاب معرفی می‌کنید دیگر دخالت اضافی یعنی چه؟

چهارم: نکته مهم دیگر که باعث بالا رفتن استاندارد و اعتبار یک جشنواره می‌شود، کیفیت بخش مسابقه آن است. در سینمای ایران سالانه ده‌ها فیلم تولید می‌شود که معمولا بین 20 تا 30 فیلم به بخش مسابقه راه می‌یابند. طبعا بخشی از این فیلم‌ها توسط جوانان تازه‌کار و بخشی از آن‌ها توسط فیلمسازان باسابقه ساخته می‌شود. اگر قرار باشد نام‌های بزرگ فارغ از کیفیت فیلم‌شان همواره در بخش مسابقه باشند، عملا جا برای جوانانی که فیلم خوب ساخته‌اند تنگ می‌شود. یادآوری می‌کنم جشنواره بیست و نهم را که چندتا از نام‌های بزرگ سینما در بخش مسابقه فیلم داشتند و متاسفانه اغلب‌شان در اندازه‌های این بخش نبودند. همین حالا سه تا از آن فیلم‌ها را می‌شود نام برد که البته هرگز اکران هم نشدند مثل آسمان محبوب و دوسه تای دیگر. فیلمسازان بزرگ اگر فیلم‌های خوب بسازند جایشان در بخش مسابقه است وگرنه باید با احترام آثارشان را در بخش جنبی دید. اعتبار کیفی بخش مسابقه در هر جشنواره رقابتی اگر قربانی نام‌ها شود، باید فاتحه بخش مسابقه آن جشنواره را خواند. مثلا از همین حالا با توجه به نام‌ها و بدون توجه به کیفیت فیلم‌ها می‌شود نام نیمی از فیلم‌های بخش مسابقه را حدس زد و این اصلا خوب نیست. کم پیش نیامده که فیلم‌هایی را در بخش غیررقابتی دیده‌ایم و از نبودن‌شان در بخش مسابقه شگفت‌زده شده‌ایم و کم نبودند فیلم‌هایی که از حضورشان در بخش مسابقه شاخ درآورده‌ایم.
این بند و بند زیر مستقیما به هیات انتخاب و البته دبیر و مسئولان ارشد سینما بازمی‌گردد.

پنجم: یکی دیگر از اتفاقاتی که در هیات انتخاب می‌افتد، سهمیه‌بندی برای طیف‌های مختلف سینماست؛ اتفاقی که در اغلب دوره‌ها رخ داده و در دوسه دوره اخیر به اوج رسیده است.
یکی از دلایل هیات انتخاب برای این سهمیه‌بندی این است که فلان فیلم چون توسط دولت و با هزینه هنگفت تهیه شده در هر شرایطی باید در بخش مسابقه باشد وگرنه سوال‌برانگیز است و موجب آبروریزی. یا مثلا هرساله چندتا از برادران فیلمساز از فلان طیف حتی اگر فیلم بد ساخته باشند باید در هر شرایطی در مسابقه باشند وگرنه صدایشان درمی‌آید و به جشنواره حمله می‌کنند و به برگزار‌کنندگان اتهام لیبرالیسم و نظایر آن می‌زنند.
طبیعتا بخش مسابقه نباید به شرکت سهامی بدل شود. هم دولت، هم فلان فیلمساز اسمی و هم بهمان برادر فیلمساز باید بدانند اگر فیلم خوب نسازند، جایشان در بخش مسابقه نیست. این‌که کسی پیش از کلیدزدن، خودش را در بخش مسابقه ببیند یا قولش را بگیرد که خوب نیست. همین چیزها به اعتبار جشنواره لطمه می‌زند.

ششم: مساله دیگر تعداد جوایزی است که اهدا می‌شود. تعداد زیاد جوایز، جشنواره را به یک اتفاق برای راضی نگه داشتن همه بدل می‌کند. واقعا قرار نیست همه راضی باشند، آن هم به قیمت کاسته شدن از اعتبار مهم‌ترین اتفاق فرهنگی کشور. فیلم خوب همیشه باید سهمش بیش از فیلم متوسط باشد. اسم سازندگان هم نباید این همه مهم باشد. تازه چندتا سیمرغ دیگر هم ساخته‌اند که خود دبیر به دلخواه خودش به این و آن بدهد و فیلم‌های با کیفیت پایین‌تر که سازندگان پرزور دارند، همراه جوایز کلان، سیمرغ بگیرند و کمتر جشنواره را زیر سوال ببرند! تعداد زیاد جوایز، ارزش هر جشنواره‌ای را پایین می‌آورد و از حیث تعداد، شاید هیچ جشنواره‌ای در دنیا به اندازه جشنواره فجر جایزه ندهد.

هفتم: نکته دیگری که در بحث جوایز مطرح است و به بحث تعداد هم بی‌ارتباط نیست، جنس جوایزی است که هیات داوران معمولا هفت‌نفره اهدا می‌کند. بارها این بحث مطرح شده که هیات داورانی که حداکثر هفت نفرند چگونه می‌توانند جوایز کاملا تخصصی را به درستی اهدا کنند؟ غالبا در ترکیب بسیاری از این هیات‌ها کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان اکثریت دارند و معمولا بازیگران هم یک نماینده دارند ولی در بسیاری موارد، از بخش‌های فنی سینما کسی حضور ندارد. البته جشنواره‌هایی مثل کن و ونیز که جشنواره فجر، داوری متمرکزش را از آن‌ها الگوبرداری کرده، جایزه‌هایی چون گریم، صدا و جلوه‌های ویژه و حتی فیلمبرداری، تدوین و موسیقی نمی‌دهند و به بازی و کارگردانی و فیلمنامه اکتفا می‌کنند و گاه چند جایزه مضمونی یا موضوعی دیگر مثل همین جایزه اخیر شهرام مکری برای تشویق استعدادها در ترکیب جوایزشان می‌گنجانند. یعنی شما می‌گویید اسپیلبرگ و دنیرو و نیکول کیدمن از طالبی، شورجه و افخمی درباره گریم یا صدابرداری کمتر می‌فهمند؟ یا درباره موسیقی و تدوین؟ فکر می‌کنید آن‌ها نمی‌توانند از این جایزه‌ها در کن و ونیز بدهند؟ اصلا یک کارگردان چقدر باید متخصص صدا باشد تا تفاوت کار حسن زاهدی و دلپاک را درک کند وقتی هر دو در اوج رشته خود عمل می‌کنند؟ به نظر می‌رسد وقت آن رسیده که جشنواره فجر داوری‌های تخصصی را به متخصصان آن حرفه - در داوری‌های صنفی- بسپارد و به چند جایزه اصلی بسنده کند.

هشتم: یکی از مهم‌ترین فاکتورهای سنجش اعتبار یک جشنواره بین‌المللی، فیلم‌های حاضر در بخش مسابقه و تعداد میهمانان مهم خارجی آن است. سال‌هاست که جشنواره فجر یا این بخش را جدی نمی‌گیرد یا امکان و توان آن را ندارد که آن را به سطح قابل قبولی برساند. به هرحال تلاش‌هایی هم در این بخش شده و البته نقش تحریم‌ها را هم نباید نادیده گرفت اما در شرایط پیش از تحریم هم میهمانان معتبر خارجی جشنواره در طول سی‌و‌یک دوره به تعداد انگشتان یک دست بالغ نمی‌شدند. وضعیت فیلم‌های مهم خارجی که رسما و انحصارا فیلم‌شان را برای بخش مسابقه بین‌الملل جشنواره فجر می‌فرستند هم قابل بررسی و تامل است.

نهم: سروسامان دادن به وضعیت ورود به کاخ جشنواره نیز از آن مواردی است که در سال‌های اخیر به آن بی‌توجهی شده و همین به نظم و اعتبار جشنواره لطمه زده است. این ماجرا از وقتی برج میلاد به عنوان مرکز جشنواره انتخاب شده سال به سال اوضاع نامنظم‌تری پیدا کرده است. معلوم نیست سالن برج میلاد، ویژه کل رسانه‌هاست، ویژه منتقدان و اهالی مطبوعات است، مخصوص هنرمندان است، مخصوص میهمانان نهادها با خانواده است، یا تلفیقی از همه این‌هاست. کارت ویژه خبرنگاران دست هرکسی دیده می‌شود و این اصلا اتفاق خوبی نیست. صدور بی‌رویه کارت ورود به برج میلاد در سال‌های اخیر موجب شده چندین برابر ظرفیت سالن کارت دست ملت باشد و در زمان نمایش فیلم‌های مهم حتی پله‌ها و روی زمین نیز مملو از جمعیت باشد. صدای گریه نوزادان و صدای حیوان درآوردن بعضی و مواردی نظیر این هم که بماند.
همین موارد موجب شده بسیاری از منتقدان و اهل مطبوعات دیگر رغبتی به دیدن فیلم در فضای نامناسب برج میلاد نداشته باشند.
اگر قرار باشد این روال در برج میلاد اصلاح نشود بهتر است منتقدان و نویسندگان در سالنی جداگانه فیلم ببینند تا هم آرامش بیشتری حاکم باشد و هم فیلمسازان بتوانند واکنش واقعی منتقدان را نسبت به فیلم‌شان ببینند. مهم‌تر از همه آن‌که منتقدان مزاحم فیلم دیدن نوزادان عزیز و خانم‌های محترم خانه‌دار نخواهند بود.
البته یک راهش هم این است که کاخ جشنواره مخصوص اهل رسانه و هنرمندان باشد و میهمانان نهادها و خانواده‌هایشان که ظاهرا در سال‌های اخیر به مشتری‌های مهمی برای جشنواره بدل شده‌اند، در سینمایی دیگر فیلم ببینند یا در سینماهای مختلف توزیع شوند.

دهم: کیفیت رفاهی و فنی سالن‌های در اختیار جشنواره هم باید مساعد باشد. کیفیت تصویر و صدا در این سالن‌ها باید استانداردسازی شود و فیلم‌ها در بهترین شرایط فنی، دیده شوند؛ اتفاقی که در طول این 30سال به ندرت رخ داده است. وضعیت رفاهی سینماها نیز اوضاع بهتری ندارد. این مساله البته مستقیما به برنامه‌های مسئولان ارشد فرهنگ و سینما برای اختصاص هزینه کلان برای این بهینه‌سازی بستگی دارد و از عهده مسئولان جشنواره خارج است. در هرحال این‌ها بخشی از فاکتورهایی است که می‌تواند اعتبار جشنواره فجر را، حداقل به لحاظ شکلی ارتقا دهد و به استاندارد نزدیک کند. توجه دارید که به کیفیت ناهار و رقابت بر سر برند آشپزخانه‌ای که قرار است غذای گرم و سرد سرو کند اشاره‌ای نکردم! چون کمترین تاثیری هم بر اعتبار جشنواره ندارد. آن‌ها که با این شوها به دنبال باشکوه کردن جشنواره‌ای بودند که‌ هزار مشکل ریز و درشت داشت سخت در اشتباه بودند. هم آنان که با آن‌همه ضعف در اجرا دم از لزوم چندساله کردن عمر دبیری جشنواره هم می‌زدند!

این مطلب در روزنامه بهار 30 مهر 92 به چاپ رسیده است

 

کد خبر 329451

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =