فرصتی که این روزها با حل بخشی از بحران های داخلی و خارجی برایمان پدید آمده، و نیز تهدیداتی که همچنان از ناحیه رقیبان بی خرد در منطقه پیش روی ماست، ما را به سمت و سویی می کشاند تا گفتمان تازه ای را برای ایجاد هماهنگی و همکاری ملی فراهم سازیم.
از سوی دیگر، برخی از منازعات فکری و اجتماعی گذشته، و به خصوص آنچه که در دولت پیشین پدید آمد و بسیاری از نخبگان را گرفتار تب و تاب و تردید کرد، ایجاب می کند تا برای انسجام گسترده تر و جدی تر، گفتمان تازه ای فراهم آید.
اگر دولت جدید، در باره اعتدال در تمام سطوح جدی باشد، نگاه فرقه ای نداشته باشد، و تلاش کند تا طبیعی و معقول حرکت کند، می توان امیدوار بود که بستر جدی برای ایجاد یک گفتمان متحد در میان ملت فراهم شود.
در خبرها آمده بود که چین در حال بازبینی در تمام سیاست های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خویش است. این در حالی است که چین، دارای یک نظام استوار، محکم، با برنامه ریزی دقیق اقتصادی است، برنامه ای که این کشور را به یکی از پیشرفته ترین کشورها، با نفوذترین، و در عین حال، با رشد اقتصادی بالا درآورده است.
به نظر می رسد ایران ما نیز که نظامی مستقر دارد، همزمان در آستانه راه و انتخاب تازه ای قرار دارد و ما نیازمند آن هستیم تا برنامه ای جامع برای آینده خویش طراحی کنیم. درآمد این برنامه تحول، داشتن گفتمان متحدی است که همه ملت را به یک چشم بنگرید و یک کاسه به حساب آورد.
برای این کار چند نکته اهمیت دارد:
1 - نخست این که بپذیریم نیازمند تغییر هستیم و باید تغییراتی را برای رسیدن به یک گفتمان متحد ایجاد کنیم، تغییراتی که ممکن است شکلی یا بنیادی باشد. باید قبول کنیم که تنها نتیجه فکر و عقل جمعی است که درست است و ما باید الزاما به این نتیجه تعظیم کنیم و به آن پایبند باشیم. اگر لازم باشد تغییرات اساسی در هر بخش داده شود، این باور را داشته باشیم که برای قبول آن آماده ایم. طبیعی است که ایجاد این شرایط سازوکار ویژه ای را می طلبد که تنظیم آن بر عهده رهبران ملت و نخبگان متنفذ و با تجربه و کارکشته و خلاق است.
2 - دوم آن که به مشارکت همه گروه ها باور داشته باشیم و این را منحصر به برخی از نیروها نکنیم. اگر ما به این روند باور نداشته باشیم وتنها عده اندکی را در این کار مشارکت دهیم، جدای از این که عقل هفتاد میلیون را نصفه نیمه و شقه شقه کرده ایم، از نظر روانی ـ اجتماعی هم آنها را جدای از مجموعه خواهیم کرد و این آثار بدی را در ایجاد خلاف و شقاق در جامعه از خود برجای خواهد گذاشت. تمام مصیبت ما از وقتی شروع شد که عده ای حزبی عمل کردند و بقیه یعنی غیر خود را از ریل خارج دانستند و از قطار پیاده کردند. در این زمینه رسانه ملی باید به جای ایجاد شقاق در جامعه، بستر جامعی برای ایجاد همدلی فراهم کند و زخم های موجود را درمان کند.
3 - بدون شک برای هر نوع برنامه ریزی، می توان پیش فرض هایی را داشت. فرهنگ ایران و اسلام، دو رکن رکین برای ماست، اما این دو رکن نباید، تفسیری داشته باشد که منادی برای رکود باشد. همان طور که امام خمینی 35 سال پیش با ارائه نگاهی تازه به اسلام، حرکت عظیمی را در ملت پدید آورد، زنان را وارد عرصه سیاست کرد، جمهوری را در کنار اسلام گذاشت، و بسیاری از کارهایی که در نظر بسیاری از روحانیون سنتی نادرست بود، ما باید این توان را داشته باشیم که اگر در جمع بندی ملی وجود نگاهی جدیدی را پذیرفتیم، آن را جدی بگیریم و بدانیم که زمان توقف ندارد و ما با ثابت ماندن در گذشته، راه به جایی نخواهیم برد.
4 ـ ما امروز نیازمند نوعی همدلی اخلاقی هستیم، چون در این جهت فقیر هستیم. نیاز داریم تا کینه های حزبی و گروهی و خطی جناحی را دور بریزیم. جدایی بین هنرمندان، نویسندگان، سینماگران، و اقتصاددانان و دیگر گروه های متنفذ اجتماعی را از بین ببریم. ما باید ادبیات ناسزا و انتقادهای بی اساس و ادبیات زدن و کوبیدن را کنار بگذاریم. باید برای همه ما رسیدن به نقطه ای که انسانیت اخلاق و دین و آزادی و پیشرفت ما را تأمین می کند، اصل باشد. از این که هر روز دیگران را منحرف بدانیم، خودداری کنیم. این اخلاق، همان حلم است که باید درکنار علم باشد و بدون آن ما راه به جایی نخواهیم برد. بحث از گذشته، به معنای ماندن در گذشته است و ما نباید انرژی خود را بیهوده تلف کنیم و استعدادهای موجود در میان هر گروه و جماعتی را نادیده بگیریم. روزی که همه بفهمند فحش دادن به دیگران، نباید پلکان ترقی آنان باشد، و این را از ته دل بپذیرند، آن روز، روز شروع ما برای رسیدن به سعادت ملی و دینی است.
مردم عاقل و مهربان و عزیز ایران کافی است اطمینان حاصل کنند که مدیران کشور با صداقت و درستکاری در اندیشه ساختن کشور و بنیادهای اخلاقی و ارزشی آن هستند. اگر این اعتماد در آنان پدید آمد، با تمام وجود هر آنچه را که دارند در طبق اخلاص داشته و از برنامه های جاری حمایت خواهند کرد.
نظر شما