هما کبیری: هوا که سرد میشود، هیچ کس به اندازه وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران نگران نیست. استرس و نگرانی از آنجایی در میان مدیران ارشد تامینکننده گاز کشور بیشتر میشود که هر سال رکورد مصرف گاز در بخش خانگی و تجاری نسبت به سال قبل افزایش قابل توجهی دارد. هر چند که به رغم رکورد مصرف 485 میلیون مترمکعب در روز هنوز شرکت گاز معتقد است قطعی گاز وجود نداشته، اما افت فشار گاز شهرها و قطع گاز صنایع بزرگ، نخستین پیامد مصرف گاز در روزهای سرد زمستان است. روزهایی که بعضا ترکمنستان قیمت گازی که به ایران میفروشد را افزایش میدهد و ایران باید مراقب باشد تا صادرات گاز به ترکیه قطع نشود. از سوی دیگر پتروشیمیها نیز به اندازه گذشته خوراک دریافت نمیکنند و تولید محصولات آنها کاهش پیدا کرده و همچنین تزریق گاز به میدانهای نفتی نیز کاهش مییابد. این در حالی است که بر اساس چشمانداز 20 ساله ایران باید یکی از کشورهای مطرح در بحث صادرات گاز باشد. نکته اینجاست که آیا با این وضعیت مصرف گاز که برخی آن را بیش از میزان مصرف کشورهای عضو اتحادیه اروپا دانستهاند، ایران شانسی برای صادرات دارد؟ مشکل از کجاست؟ گفتوگوی خبرآنلاین با غلامحسین حسنتاش، کارشناس ارشد انرژی برخی از این ابعاد را روشن کرده است:
در زمینه تامین گاز چرخهای وجود دارد که هر کسی تقصیر را به گردن دیگری میاندازد که فازهای پارس جنوبی توسعه پیدا نکرده است. برخی معتقدند این موضوع به دلیل سوءمدیریت مدیران گذشته بود و برخی هم بحث تحریمها را پیش میکشند. این موضوع به اینجا ختم شده که حالا خوراک پتروشیمیها هم تامین نمیشود. این چرخه را چطور تعبیر میکنید؟
برای اینکه تصویر روشنتر باشد، بهتر است این موضوع را از دو جهت عرضه و تقاضا بررسی کنیم. در عرضه با پروژههای عظیم مختلفی از جمله فازهای پارسجنوبی مواجه هستیم که سرمایهگذاری میلیاردی لازم دارد، تامین تجهیزات و پیمانکاران بزرگ می خواهد و کار هر کسی نیست. ما در آنجاها هم مشکلات مدیریتی داشتیم، هم مشکلات ناشی از تحریم داشتیم که دست به دست هم دادند و باعث شدند تا این فازها توسعه پیدا نکنند. یعنی عرضه را متناسب با برنامه افزایش ندادیم. پس باید تقاضا کنترل میشد اما متاسفانه تقاضا جلوتر از عرضه حرکت کرده است. یعنی بعضی سالها با افتخار هم عنوان شده که گازرسانی جلوتر از برنامه پیش رفته است. به خاطر اینکه در بخش توسعه تقاضا و مصرف، نه نیازی به سرمایهگذرای کلان هست و نه تجهیزات خاصی مورد نیاز است. هر پیمانکاری میتواند لولهگذاریهای گازرسانی شهری و روستایی را انجام دهد. تمام نمایندههای مجلس هم از این طرحها حمایت میکنند و تلاش میکنند تا شهرها و روستاهایشان گازرسانی شود. با این اتفاق، تعادل عرضه و تقاضا مدام بدتر میشود. مصرف تجاری و خانگی بیشتر افزایش پیدا میکند و در شرایط کمبود، چون به دلیل آثار اجتماعی نمیتوان گاز این بخش را قطع کرد، فشار به بخش تولید منتقل میشود. به همین دلیل بخش تولید و صنعت که هزاران مشکل دارد با مشکل قطع سوخت هم مواجه میشود.
این چرخه به این منجر میشود که در بخش صادرات گاز هم توفیقی نداشته باشیم...
در 7، 8 سال گذشته تراز عرضه و تقاضای ما مرتبا منفیتر شده، یعنی سال به سال تقاضا افزایش پیدا کرده ولی عرضه نتوانسته آن را تامین کند. در چنین شرایطی پتانسیل صادرات هم وجود نخواهد داشت.
آیاواقعا با این وضعیت ایران میتواند به تعهدات قراردادهای صادرات گاز عمل کند؟
تنها و تنها به این شرط که بتوانند مشکلات فازهای مختلف پارسجنوبی را حل کنند و پروژه را جلو ببرند که خوشبختانه ظاهرا بیشتر تمرکز آقای زنگنه روی همین مورد است. ایشان به این جمعبندی رسیده که باید بیشتر انرژی و توانش را روی فازهای مختلف پارسجنوبی بگذارد. اگر بخواهیم هم مشکل داخلی را حل کنیم، هم تعهدات صادراتی را انجام دهیم، هم بتوانیم افزایش بازیافت در میادین نفتی داشته باشیم، همه اینها مستلزم فازهای پارس جنوبی است و این کار درستی است که همه تمرکز وزارت نفت روی این پروژه باشد.
آیا همه مشکلات ما با توسعه فازهای پارس جنوبی حل میشود؟
شاید همه مشکلات نه ولی بسیاری از آنها حل میشود. البته ما یک مشکل مصرف غیربهینه انرژی داریم که باید فکر جدی برای آن بشود.
پیشبینی شما درباره توسعه کامل فازهای پارس جنوبی چه زمانی است؟
من چون اطلاعات دقیقی درباره آخرین وضعیت و اطلاعات فازها ندارم، نمیتوانم پیشبینی دقیقی هم داشته باشم اما آنچه که از اخبار و اطلاعات و اظهارات آقای زنگنه متوجه میشوم این است که 5 فازی که ایشان اشاره کردند، شانس بیشتری برای رسیدن به بهرهبرداری دارد.
شما به عنوان کسی که پژوهشها و تحلیلهای زیادی در حوزه انرژی انجام دادید، 5 سال آینده وزارت نفت را چطور میبینید؟
به نظر من 5 سال آینده بیشتر سالهای انفعالی خواهند بود. در جایی این تعبیر را دیدم که دولت گذشته برای دولت جدید کلی مینگذاری کرده است. این تعبیر درستی است. دولت جدید تا مدتها باید مینها را خنثی کند و براساس همان مقایسه که کردیم با زمان جنگ، پس از جنگ تا سالها دوران سازندگی صنعت نفت بود یعنی باید آسیبهای زمان جنگ به حالت اولیه بازگردانده شود، بعد برای توسعه تصمیمگیری شود. من فکر میکنم تا سالها گرفتار آسیبهایی خواهیم بود که ناشی از تحریم و عملکرد دولت گذشته است.
به عنوان مثال ما واقعا نمیدانیم ظرفیت تولید فعلی نفتمان چقدر است. برای اینکه ظرفیت تولید نفت زمانی خودش را نشان میدهد که تحریمها و محدودیت صادراتی برداشته شود. ما توان بازاریابی داشته باشیم، بعد شروع کنیم به افزایش تولید و ببینیم تا کجا میتواند باشد. بعد میتوان کمبودها را شناسایی کرد. خود این مدتها طول میکشد. تصور خود من این است که اگر در حال حاضر همه محدودیتها برداشته شود، تولید نفتخام ما از 3.6 میلیون بشکه بالاتر نخواهد رفت. براساس اطلاعاتی که از صنعتنفت در طول سالها دارم، این حدس را به صورت شهودی دارم. بنابراین ما در شرایط کاملا انفعالی هستیم و سالها طول میکشد تا این عقب افتادگیها را جبران کنیم و فکر میکنم صنعتنفت هم باید متوجه این موضوع باشد و تعهدات جدید ایجاد نکند. به عنوان مثال در اواخر وزارت آقای رستم قاسمی که با عراق قرارداد صادرات گاز امضا کردند، به نظر من کار غلطی بود و الان هم معتقدم که دولت جدید نباید این را اگر تفاهمنامه است به قرارداد تبدیل کند.
چون باید دقت کند که آیا میتوان گاز را تامین کند یا خیر. اگر قرارداد بسته شود و درست در اوج مصرف در زمستان گاز قطع شود، براساس قرارداد طرف مقابل میتواند شکایت کند. اگر هم روزی ما گازی برای صادرات داشتیم که الان با آن خیلی فاصله داریم، آیا واقعا عراق بهترین بازار ماست؟ یا اینکه اگر محدودیتها برداشته شود، گزینه بهتری هم وجود دارد؟ من همیشه فکر میکنم اروپا بهترین بازار گاز صادراتی ماست. این از جهات مختلفی اولویت دارد. اگر اروپا به گاز ما وابسته شود، از نظر سیاسی امتیاز بزرگی برای ماست، بازار بسیار منظمی است و در پرداختهایش تخلف نخواهد کرد. ما اگر به پاکستان گاز بفروشیم، از همان روز اول به مشکل برمیخوریم و پول ما را نخواهند داد و اگر گاز را قطع کنیم با توجه به اینکه اسم خط لوله صلح است، به معنای به هم خوردن صلح است. بار سیاسی روی این خط لوله گذاشتیم. به نظر من ما تا سالهای گرفتار تعهداتی هستیم که دولتهای گذشته ایجاد کردند.
3131
نظر شما