زهرا خدایی: دومین تور عربی محمدجواد ظریف - مردی که خارجیها به او لقب "دیپلمات مردمی و وزیر ماندگار در تاریخ ایران" داده اند - دستاوردهای مثبتی داشت. فارغ از اینکه این موفقیت، میوۀ رویکرد دولت اعتدال و امید باشد؛ این اعترافی بود که از سوی بسیاری از رسانه های خارجی و تحلیلهای منتشر شده طی روزهای اخیر به گوش رسید. نگاههای معطوف و متمرکز به سفرهای منطقه ای وزیر خارجۀ ایران و ملاقاتهای وی با رهبران کشورهای عربی و برخی ابتکارعملهای جالب وزیرمان از تغییرات مهمی در معادلات آینده منطقه ای خبر داد.
در این میان، اظهارنظر صریح شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، امیر دبی و نخست وزیر امارات عربی نیز در عین غافلگیری، مهر تأئیدی بر همین واقعیت بود. او که در میان همسایگان عربی به "شیخ مو" cheikh Mo شهرت دارد، در مصاحبهای اعلام کرد:"ایران همسایۀ ماست و نمی خواهیم مشکلی برای آن وجود داشته باشد؛ امید داریم تحریمها برداشته شود تا همه از فرصتهای موجود بهره مند شوند. اظهارات شیخ محمد که برخی ناظران آنرا فاصله گرفتن همسایگان عربی از موضع افراط و آغاز همسویی بیشتر با ایران خواندند، با واکنشهای قابل تأملی روبرو شد. هرچند برخی، اظهارات شیخ را بیش از همه ناشی از ملاحظات اقتصادی موجود میان ایران و شیخ نشین دبی دانستند، اما فاصله گرفتن کشورهای عربی از موضع تنش و تخریب، متعاقب تلاش ایران برای اعتمادسازی در میان همسایگان عربی واقعیتی است که همگان بر آن اتفاق نظر دارند.
قاسم محبعلی، مدیرکل اسبق خاورمیانۀ وزارت خارجۀ کشورمان در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین دربارۀ این نگاه کشورهای عربی می گوید: همسایگان جنوبیمان در مقابل ما به عنوان کشوری بزرگ با توان بالای اقتصادی، نظامی، سرزمینی و تاریخی- تمدنی احساس کوچکتری و ضعف دارند. وقتی چنین نگاهی نسبت به ما وجود دارد، احساس تهدید و تحقیر نیز افزایش می یابد؛ این ما هستیم که باید نسبت به این واقعیات معادله را عوض می کنیم. مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید: اظهارات شیخ محمد بن راشد آل مکتوم از سوی برخی ناظران فاصله گرفتن کشورهای عربی از موضع ریاض تعبیر شد. آیا واقعاً همین گونه است؟
دوبی در میان سایر امارات ابوظبی همیشه نگاه متفاوتی نسبت به ایران و رابطه با کشورمان داشته است. هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ اقتصادی؛ کمااینکه میان طرفین بیشترین رابطۀ تجاری از دیرباز وجود داشته و همچنان نیز ادامه دارد. شیخ محمد بن راشد آل مکتوم نیز همواره نسبت به ایران تعاطف داشته و برخلاف سایر شیخ نشین های مجموعۀ امارات، هیچگاه مواضع تندی علیه ایران نداشته است.
مشکلی که تاکنون وجود داشته این بوده که در زمان تخریب رابطه ایران با غرب، این کشورها نیز ناچارند متأثر از فشارهای بین المللی، در راستای منافع، سطح روابطشان با طرف غربی و اتکاء آنها به غرب برای تأمین امنیتشان، در رابطه با ایران محافظه کاری داشته باشند. اما زمانی که رابطه ما با غرب بهبود یابد، این معادله خود به خود تغییر می کند و این فرصت را به افرادی همچون شیخ محمد و حتی سایر کشورها می دهد که تلاش کنند رابطۀ خود را با سایرین بهبود ببخشند.
آیا این موضع سبب میشود وزنۀ معادلات منطقه ای به نفع ایران سنگینی کند؟
طبیعتاً زمانی که موقعیت بین المللی و دیپلماتیک ایران بهبود می یابد، کشورهای همسایۀ ایران نیز موضع متفاوتی در قبال ما می گیرند. من در مصاحبۀ قبلی بر روی دلایل و ریشۀ نگاههای منفی کشورهای عربی نسبت به ایران تأکید کردم. مهمترین دلایل این نگاه عبارتند از: تنش در رابطۀ ایران با غرب و همچنین سوء تفاهمات سیاسی نسبت به اهداف، رویکردهای ایران، برخی اظهارنظرهای ناسنجیده، ناپخته و ماجراجویانه که از نگاه طرف مقابل رنگ و بوی تهدید داشت.
این رویکرد با افزایش تنش و تهدید در حوزۀ خلیج فارس میان طرفین تشدید شد و از آنجایی که حیات این کشورها به این آبراه و تجارت در این حوزه وابسته است، همۀ اینها به صلح و ثبات و امنیت در این منطقه بستگی دارد. زمانی که سیاست ایران تغییر کرد و از سیاست برهم زنندگی و تهدید به سیاست دوستی، صلح و ثبات و تجارت روی آورد، طبیعتاً این کشورها نیز نمی توانند ایران را نادیده بگیرند و شاید بهترین انتخاب آنها برای تجارت، برقراری امنیت و دوستی و رفاقت ایران باشد.
البته ذکر این نکته ضروری است که مشکلات گذشته دو طرفه بوده است. واقعیت اینست که همۀ همسایگان جنوبی از ما کوچکترند؛ آنها در مقابل ما به عنوان کشوری بزرگ با توان بالای اقتصادی، نظامی، سرزمینی و تاریخی- تمدنی احساس کوچکتری و ضعف دارند. وقتی چنین نگاهی نسبت به ما وجود دارد، احساس تهدید و تحقیر نیز افزایش می یابد؛ این ما هستیم که باید نسبت به این واقعیات معادله را عوض می کنیم. اگر ما تهدیدکننده باشیم آنها برای نجات خود دست به دامن قدرت خارجی می شوند؛ همانند زمان حملۀ عراق به کویت؛ کشوری که برای نجات خود از دست صدام دست به دامن آمریکاییها شد. در صورت تداوم این نگاه، این کشورها نیز برای حفظ ثبات و امنیت خود به سراغ کشورهای فرامنطقه ای می روند. زمانی که سیاست ایران مناسب باشد، طبیعتاً آنها دوستی بهتر از ما نمی توانند پیدا کنند.
در این صورت آیا موضع سایرین نیز تغییر خواهد کرد؟
ایران و عربستان دو قدرت منطقه ای هستند که هم حوزه های مشترک منافع دارند و هم حوزه های رقابت. در این سالها مشکل موجود این بوده که حوزه های مشترک کمرنگ شده و حوزه های رقابت به حوزۀ منازعۀ تبدیل شده است. عربستان سعودی نیز بخشی از این معادله است. در واقع عربستان نیز باید در نهایت به کاروان تغییر در منطقه بپیوندد.
سعودی چون احساس تهدید می کند و از آنجایی که تصور می کند سهمی که از تحریم و منزوی بودن ایران در این سالها بدست آورده، باید مقداری از آنرا واگذار کند، در حال مقاومت کردن است. اما در صورتی که سیاست ایران تداوم یابد و صلح، ثبات و امنیت به واقعیت سیاست خارجی ایران در حوزۀ منطقه ای تبدیل شود و توسعۀ سیاسی و اقتصادی منطقه به عنوان هدف مهم سیاست خارجی ایران تعریف شود، عربستان سعودی نیز مسلماً به این کاروان خواهد پیوست.
سفر محمدجواد ظریف و دستاوردهای آن ظاهراً تا اندازۀ زیادی این هدف را محقق کرده است.
ما در منطقه ای زندگی می کنیم که کانون و منشأ بحرانهای بزرگ جهان است. از همین رو بود که پرونده هسته ای ایران دچار اغراق، آگراندیسمان و بزرگنمایی شد. در واقع پرونده هسته ای از این رو حساسیت برانگیز شد که به بحرانهای موجود در خاورمیانه، تروریسم، بی ثباتی، جنگ قومی، طائفی و مذهبی و افراط گرایی ربط پیدا می کند و شائبۀ دامن زدن به این تنشها را تقویت می کرد.
برای اینکه ما بتوانیم به خوبی ثابت کنیم که برنامۀ هسته ای ما یک برنامۀ هسته ای براندازانه و تهدیدآمیز نیست، نیازمند آنیم که تنش زدایی کنیم. این دو هدف موازی است. سفر محمدجواد ظریف دو بال داشت. برای اینکه مذاکرات هسته ای پیش برود تا به نتیجۀ مثبتی برسیم و دستاوردهای مهمتری از گفتگو با 1+5 داشته باشیم باید در منطقه نیز سیاستهایمان پیش برود. این دو هدف مکمل یکدیگر هستند؛ میوۀ این دو هدف در یک سبد قرار می گیرد؛ سبدی که همان منافع جمهوری اسلامی ایران است.
5252
نظر شما