به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، همایون کاتوزیان تاریخدان، استاد اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه آکسفورد امروز ۲۶ آبانماه ۸۳ ساله شد. کاتوزیان در میان علاقهمندان به ایران در سراسر جهان نامی شناختهشده است و آثار فراوانی در زمینه جامعهشناسی تاریخی ایران نگاشته است. چندی پیش در خبرگزاری ایبنا با او گفتوگوی مفصلی صورت دادیم که با تیتر «ایران جامعه همیشه کوتاهمدت» منتشر شد و بازتاب گستردهای داشت. او در حاشیه این گفتوگو درباره نگرش ایرانیان به تاریخ گفت و نکاتی درباره کتاب مشهور «دو قرن سکوت» نوشته عبدالحسین زرینکوب مطرح کرد که ما آن را به صورت یادداشت تنظیم کردیم و اینک به مناسبت سالروز تولد همایون کاتوزیان، از نظر میگذرد.
همایون کاتوزیان: مورخ، کارش تنها بازتابدهنده گذشته نیست، بلکه در بازسازی آن نیز نقش دارد. اگر مورخ کار خود را بداند و صداقت علمی داشته باشد و البته احتیاط و تلاش علمی را رعایت کند و سخنانش مستند و مبالغهآمیز نباشد، آنگاه نوشتههای او اعتبار خواهد داشت. اما اگر درباره موضوعی کوچک مقالهای بنویسد و درباره موضوعی بزرگ که در آن تخصص ندارد دو خط بیاساس بنویسد، این نه تقصیر تاریخ است و نه الزاما تقصیر مورخ، بلکه خطایی در روش است.
ما معمولا از تاریخ درس نمیگیریم و البته دیگر کشورها نیز اغلب چنین هستند. بهویژه در جامعه ایران، هرکدام از ما گویی «شیخنشینی مستقل» هستیم که مسائل علمی و تاریخی را از دید خود مطرح میکنیم. درباره رضاشاه و نادرشاه، اظهارنظرهای گوناگونی وجود دارد اما این اختلاف نظرها به خودی خود برای جامعه سودی ندارد. آنچه اهمیت دارد، یادگیری از تاریخِ مستند و علمی است - برای امروز و برای آینده - تا اشتباهات گذشته تکرار نشوند. ما پیوسته میگوییم «در فلان سال فلان کار را کردیم و نتیجه آن شد»، اما از آن درس نمیگیریم. ما مدام کارهای غلط گذشته را تکرار میکنیم.
مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب؛ دوست من، سی سال پیش کتابی نوشت با نام «دو قرن سکوت» او این کتاب را با نگاهی پانایرانیستی، ناسیونالیستی و احساسی نوشت؛ با این باور که عربها به ایران آمدند و دو قرن در ایران سکوت حاکم شد. اما این اصلا واقعیت ندارد.
ما دورانهای شکوفایی علمی و فرهنگی مهمی در قرون هفتم، نهم و دهم هجری داشتیم که در بستر فرهنگ ایران پس از اسلام شکل گرفت. سکوتی در کار نبود؛ تنها در آن دو قرن نخست، به زبان فارسی چیزی منتشر نمیشد، نه اینکه فارسی صحبت نمیکردند. در آن دوران، زبان عربی زبان بینالمللی اسلام بود؛ همانطور که ابنسینا در بخارا مینوشت، ابنخلدون در مصر مینوشت و دیگر دانشمندان در اندلس (اسپانیا) آثار خود را به عربی مینوشتند.
اینکه آثار به زبان عربی نوشته میشد، به معنای سکوت نبود. زکریای رازی ساکت نبود؛ بلکه کتابهایش را به عربی مینوشت. البته زرینکوب در بحبوحه جریانهای پانایرانیستی و احساسات ضدعربی، دست به نگارش دو قرن سکوت زد و بعدها خود نیز متوجه این مسئله شد که بیشتر تحت تأثیر احساسات سیاسی زمانه بوده است. آنچه او گفته، درست نیست و آنچه مرادش بوده نیز نادرست است.
امروز نیز، چون برخی در قشر تحصیلکرده و شماری از مردمی که منتقد جمهوری اسلامی هستند، گاهی آن را نتیجه ورود اعراب در ۱۴۰۰ سال پیش میدانند و همه این اتفاقات را حاصل اسلام میشمارند؛ در حالی که این برداشت نادرست است و بسیاری از رویدادها و تحولات تاریخی دیگر را نادیده میگیرند. بنابراین در روزگار کنونی دو قرن سکوت مُد میشود و فروش میرود. زرینکوب انسان مورخ، اهل قلم و باسوادی بود، اما در دو قرن سکوت احساسی رفتار کرده است.
کتابی نیز نوشته شده بود که به صورت عالمانه ضعفهای زرینکوب را بررسی میکرد، اما چاپ نمیشد؛ زیرا تصور میکردند انتشارش باعث میشود مردم از نویسنده بدشان بیاید.
۲۵۹







نظر شما